header

ســهــم ادیــان در ساخت و مدیریت خانه مشترک بشریت

چکیده:
ارائه شده در دهمین دور گفتگوی‌هاي ديني ایران با شوراي پاپي كليساي كاتوليك واتيكان1395ش. بشریت مجروح از افراط گرایی، خشونت و غافل از معنویت، نیازمند تشکیل خانه‌ای مشترک است که محل آرامش و التیام زخم‌های ناموجه او باشد. در این میان سهم ادیان به ویژه دین اسلام و مسیحیت، سهم ویژه ای است. مقاله حاضر به ظرفیت‌هایی اشاره می‌کند که در دین اسلام و مسیحیت وجود دارد، بدین قرار: 1. آیت‌الله انگاری عالم و هس‍تی را از خدا دانستن (من الله)؛ 2. نگاه مهربان، همراه با احترام به هستی با اعتقاد به دکترین «حق هستی» و «تکلیف در مقابل همه هستی»؛ 3. اعتقاد به حرکت هستی به سوی خداوند (الی الله المصیر) و به جهان پس از مرگ؛ 4. اعتقاد به فرجام نیک دنیا و ظهور انسانی الاهی و برخوردار از قدرت و حکمت در آخر الزمان؛ 5. لزوم بهره بردن از تراث بین الادیان که متعلق به انسانیت است و توجه به ظرفیت‌های جهانی و جاودان در شریعت ادیان از قبیل توجه به عقل، عقلانیت، مصلحت، عدالت و...؛ 6. مبارزه با میلیتاریسم، تولید، و به کارگیری سلاح‌های کشتار جمعی، توسعه NPT و رفع آپارتاید هسته‌ای و...؛ 7. نفی تبعیض در برخورد با تروریسم و خشونت‌گرایی و پلشت‌انگاری تقسیم تروریسم به تروریسم خوب و تروریسم بد؛ 8. مبارزه بی‌امان با مدارس تروریست‌پرور از قبیل مدارس وهابیت و مبارزه با نهادها و رژیم‌هایی که آنها را پشتیبانی می‌کنند و احساس مسئولیت بیشتر رهبران دینی در انتقال آموزه‌های مسالمت آمیز دینی به نسل‌ها .
بسم الله الرحمن الرحیم

ســهــم ادیــان در ساخت و مدیریت خانه مشترک بشریت

مقدمه
مجموعه باورها و عملکردهای مشترک انسان های برای آنان میراث مشترکی را به ارمغان آورده است. این میراث مشترک ظرفیت آن را دارد که برای بشریت، خانه ای  مشترک از جنس باور مشترک و عمل مشترک بسازد.  از این رو هماره باید از کیس‌های مشترک بین ادیان به ویژه اسلام و مسیحیت سخن گفت و بر آن تاکید کرد، چنان که باید گفتمان تعامل و رفتار سازنده را جایگزین تصلّب و تجمّد و یخ‌زدگی و نهایتاً تقابل کرد.
 به منظور ترمیم و پیشرفت خانه مشترک بشریت باید ظرفیت های موجود در میراث مشترک را شناسایی کرده و بر آن تمرکز کنیم.  مهمترین این ظرفیت‌های مشترک عبارت‌اند از: 
1.عالم نشانه خداست
هستی را از خدا دانستن. عالَم را عالم خلقت (مخلوق) دانستن نه عالم طبیعت (بدون انتساب آن به خداوند) به تعبیر قرآن: «آیت الله انگاری عالم و جهان هستی». بیش از دویست آیه از قرآن کریم به تبیین آیت الله بودن عالم اختصاص دارد. قرآن کریم زمین، آسمان، خلقت انسان از خاک، ازدواج، آمد و شد روز و شب، فصول و.... را از آیات و نشانه های خداوند می‌داند. به عنوان نمونه به آیه ذیل توجه بفرمایید:
وَمِنْ آیاته أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ  وَمِنْ آیاته أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً  إِنَّ فِى ذَلِكَ لآیات لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (روم: 20و 21) و از نشانه‌هاى او اين است كه شما را از خاك آفريد؛ پس بناگاه شما [به صورت‌] بشرى هر سو پراكنده شديد. و از نشانه‌هاى او اينكه از [نوع‌] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد، و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين [نعمت‌] براى مردمى كه مى‌انديشند قطعاً نشانه‌هايى است. از طرفی دیگر قرآن کریم، شعور را منحصر به  انسان ها یا حیوانات نمی‌داند بلکه هستی را دارای شعور می‌داند. 
خدا در عهدین نیز به عنوان علت به وجود آمدن همه موجودات معرفی شده که خود نامحدود، ابدی و قائم به ذات است  و اوست که همه چیز را در آسمان و زمین آفرید (پیدایش1:1؛ مرقس 19:13). 

2.دکترین حق هستی
نگاه مهربانانه، همراه با احترام و قداست به هستی؛ چون هستی از خداوند است. گفتنی است که آیات متعددی از قرآن برای هستی-هرچه باشد، علم، آگاهی و شعور قائل است. قرآن کریم در آیه هجدهم سوره مبارکه حج می فرماید: 
أَلَمْ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ يَسْجُدُ لَهُۥ مَن فِى  ٱلسَّمَوَاتِ وَمَن فِى ٱلْأَرْضِ وَٱلشَّمْسُ وَٱلْقَمَرُ وَٱلنُّجُومُ وَٱلْجِبَالُ وَٱلشَّجَرُ وَٱلدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ ٱلنَّاسِ... آيا ندانستى كه خداست كه هر كس در آسمانها و هر كس در زمين است، و خورشيد و ماه و [تمام‌] ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم براى او سجده مى‌كنند؟ 
آیه فوق از سجده  برآمده از شعور و ادراک حکایت دارد.  براساس حکمت اسلامی، هستی، مساوق شعور و ادراک است. شعور و حيات از كمالات وجودي، بلكه عين وجودند، بنابرين مانند وجود در همه ذرات عالم، سريان دارند، حتي جمادات نيز زنده و آگاهند.( شیرازی، اسفار اربعه، 1381، ج 6، ص 105). 
آسمان و زمین مظهر اسمای الاهی هستند و در مزمور چنین آمده است: خدا آسمان و زمین را به عنوان تجلی جلال عظمت و قدرت خویش آفرید. داود می گوید آسمان جلال خدا را بیان می کند و فلک از عمل دستهایش خبر می دهد (مزمور1:19).
این دیدگاه ما را بر آن می دارد که فراتر از سخنان رایج حقوق بشر و حقوق حیوانات و... سخن بگوییم و از «حق هستی» سخن به میان آوریم و آن را معیار قرار دهیم. البته این دیدگاه لوازم خود را نیز دارد. در اسلام کودک قبل از تولد  و حتی قبل از استقرار در رحم حقوق و احکامی دارد  برخی از این احکام عبارتند از:  لزوم لقمه پاک خوردن والدین و عدم جواز اسقاط جنین و...، مجموعه حقوق و تکالیف زندگی او را بعد از تولد تا وفات نیز در بر می‌گیرد و حتی پس از مرگ نیز او را همراهی می کند لذا غیبت، هتک و بی ادبی نسبت به مردگان هر مقدار نیز از زمان وفاتشان گذشته باشد جایز نیست. و حتی خود انسان نمی تواند آبروی خود را هتک کند یا مال خود را به اسراف کشاند. در ادامه این باور باید افزون بر حق‌های خاص چون حقوق بشر، حقوق بشر دوستانه، حقوق حیوان، باید دکترین «حق هستی، را مطرح کرد و انسان را در پیوند با رفتار با هستی صاحب تکلیف دانست. در این راستا حق محیط زیست، حق آب، حق خاک، عدالت بین نسلی(حقوق آیندگان)  و... مطرح می‌شود.


3.حرکت کاروان هستی به سوی خداوند
هستی فقط از خداوند نیست که آن را خلق کرده باشد و با خداوند پیوندی نداشته باشد بلکه از اوست و با اوست و به سوی او در حرکت است. از اوست زیرا هستی خلق خداوند است و با اوست زیرا هستی همانطور که در اصل خود به خداوند نیازمند است در ادامه بقای خود نیز به افاضه و اشراق خداوند نیازمند است به تعبیر قرآن کریم (يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ) (سوره الرحمن: آیه 29)  هر كه در آسمانها و زمين است از او درخواست مى ‏كند هر زمان او در كارى است. و هستی سوی خداوند در حال شدن و حرکت است و قرآن کریم از این حقیقت ژرف با عبارتی مانند (الیه المصیر) (سوره شوری : آیه 15) (و الیه تقلبون) (سوره عنکبوت: آیه 21) یاد می کند و کاروان هستی سرانجام به او می رسد به تعبیر شیوای قرآن کریم: (انا لله و انا الیه راجعون) (سوره بقره: آیه 156) ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم. در این راستا باید بر جهان پس از مرگ تأکید کرد و این باور را زنده کرد. بشر بیچاره در غفلت از مبدأ و از معاد است. معنای غفلت زدایی از اعتقاد به خداوند و به معاد، درس دادن این دو باور نیست، باید تلاش کرد تا این دو باور جزو باور عموم انسان‌ها- به ویژه سیاست مداران و صاحبان قدرت و ثروت - گردد (حقّ الیقین آن‌ها شود) تا اثر خود را به طور ملموس در رفتار صاحبان این باورها بگذارد. 
باید باور انسان را در مورد خداوند تصحیح کرد. بشر امروز نهایتاً به خدایی غایب که بسان ساعت ساز، ساعتی را ساخته و خود کنار رفته است معتقد است! به تعبیری بر آمده از آموزه های مسیحی، خدا قادر مطلق است. یعنی تمامی قدرت در دستان اوست و بر تمامی موجودات و خلایق حاکم و مسلط است (انجیل متی 26:19، انجیل لوقا: 37:1، کتاب اِرمیا: 17: 32) باید اعتقاد به خدای زنده و قائم را جهانی و جاودانه کرد. 
4.موعود گرایی
تأکید بر باور به آمدن انسانی قدرتمند و مصلح در آخرالزمان که در آموزه‌های اسلامی از آن به  «مهدویت» تعبیر شده است، خداوند در جای جای قرآن کریم ظهور مصلح و برقراری عدالت و پیروزی مستضعفان بر مستکبران را وعده کرده است به عنوان نمونه در سوره قصص می فرماید: 
(وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ )(سوره قصص: آیه 5) اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم، و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم. در اسناد اسلام آمده است که زمانی که قائم ظهور کند به عدل حکم می کند و بساط ظلم برچیده می شود و امنیت برقرار می گردد و زمین برکات خود را می گستراند و حق هرکس بدو خواهد رسید (صافی، بی تا، ص 308).
 موعود در آموزه های مسیحیت نیز نقشی چشم گیر دارد و در عهد جدید از آن به «آمدن پسر انسان»، تعبیر آورده شده است. 
«پسرانسان» نامی آشنا در انجیل مَتّی و مَرقُس و لوقا است، «پسرانسان» نامی نمادین از وجود مصلح جهان در آخر الزمان است که در انجیل مقدس نوید ظهورش داده شده است. «پسرانسان» همان موعود تورات، انجیل،  زبور، زرتشت، بودا و اسلام است. «پسرانسان» ظهور خواهد کرد و از ساعت ظهورش هیچکس اطلاع ندارد.
در انجیل متّی چنین آمده است:
همچون آذرخش که در خاور می درخشد و تا باختر را روشن می سازد، پسر انسان ظهور می کند. بی درنگ پس از پریشانی آن روزها، آفتاب تیرگی خواهد گرفت و ماه پرتو خویش نخواهد افشاند و اختران از سپهر فرو خواهند ریخت و قدرت های آسمان به لرزه در خواهند آمد. و آنگاه نشانه پسر انسان در آسمان پدیدار خواهد گشت و آنگاه جمله تبارهای زمین به سینه خواهند کوفت و پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و مجد عظیم، بر ابرهای آسمان خواهد آمد.....زمان این روز را کس نداند. (انجیل متی:24: 36-26= سیار، 1387، ص 230 و 231). 
این باور می‌تواند نشاط و امید را به جوامع دینی تزریق کند و آن‌ها را در آماده کردن جهانی که پذیرای چنین مصلح حکیمی باشد، مدد رساند. در این فرهنگ مترقی، امید محور اصلی است و می توان آن را إدراک کرد، تنها کافی است که سر چشمه های امید بخش فرهنگ موعود گرایی را استخراج و تبیین کنیم و با رشد امید، وضعیت إجتماعی و فرهنگی شایسته ای را پی ریزی کنیم.
5.تمرکز بر معارف فرادینی
در شریعت اسلام به ویژه با قرائت شیعه إمامیه از آن ظرفیت تعامل با دیگران در حدّ وسیع وجود دارد. حضور گسترده عقل، عرف، مصلحت، در منابع دینی اسلام و حضور نهادهایی چون عدالت -نفی هر گونه ظلم- که مورد تأکید انجیل و تعلیمات مسیحیت نیز است- در بالا رفتن بنای خانه مشترک ادیان کمک می‌کند.
معارف ادیان ابراهیمی را می توان به شرح ذیل تقسیم کرد:
الف) آنچه ویژه مذهب است. ( یعنی پیروان آن مذهب، بدان باور دارند و مورد پذیرش دیگران نیست).
ب) آنچه ویژه دین است. ( یعنی پیروان آن دین، بدان باور داند و مورد پذیرش ادیان دیگر نیست).
ج) آنچه برای انسان، فارغ از هر دین و مذهب است.( یعنی هر چند معارفی از دین و مذهبی خاص است، اما انسان و انسانیت را مورد خطاب خود دارد و انسان ها نیز آن را می پذیرند).
مطالب قسم سوم می تواند محور گفتگوی ادیان و انسان ها قرار گیرد و مایه انس و نزدیکی آن ها را فراهم آورد و گرنه تمرکز شدید بر محورهای اختلافی، جز دوری به دنبال ندارد.
در میراث گران سنگ اسلام، نمونه‌هایی داریم که هر چند آن نمونه‌ها از اسلام است لکن تنها برای مسلمانان نیست بلکه برای همه انسان‌ها است.
به عنوان مثال بخش‌های زیادی از نهج البلاغه از جمله نامه امیر المؤمنین امام علی ع به مالک اشتر و خطبه‌های مبیّن توحید، کلمات قصار آن تراث انسانی است که قبول آن‌ها، پخش و نشر آن‌ها، معرفی آن‌ها به نسل امروز می‌تواند گامی بلند در رسیدن به جهانی بهتر و ساخت خانه‌ای باشد که محل آرامش و التیام باشد نه پنجه تعرض به همدیگر افکندن.
دو نمونه کوتاه از میراث انسانی را که مولود اسلام است؛ مرور می کنیم:
1. آخرین پیامبر خداوند حضرت محمد ص در ماه مبارک رمضان اینگونه دعا می کند:
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ  اللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جائعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ 
اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدّ َکُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ (کفعمی، 1405، ج 1، ص 617).
خدایا! بفرست بر خفتگان در گور نشاط و سرور، خدایا! دارا کن هر نداری را، خدایا! سیر کن هر گرسنه ای را، خدایا! بپوشان هر برهنه را، خدایا! ادا کن قرض هر قرض داری را، خدایا! بگشا اندوه هر غمزده را، خدایا! به وطن بازگردان هر دور از وطنی را، خدایا! آزاد کن هر اسیری را، خدایا! درمان کن هر بیماری را خدایا! ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائی خود، خدایا! بدی حال ما را بخوبی حال خودت مبدل کن، خدایا! ادا کن دین ما را و ما را بی نیاز کن به راستی تو بر هر چیز توانایی.
همانگونه که ملاحظه می نمایید گستره دعای پیامبر همه انسان ها بلکه و غیر انسان ها را نیز فرا می گیرد.
 2. امیرمومنان امام علی ع در نامه مشهور خود به مالک اشتر می فرماید:
« و اشعر قَلبکَ الرّحمةَ للرّعیّة، و المحبة لَهم، و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ، یَفرطُ مِنهمُ الزّلل، و تَعرِضُ لهُمُ العِللُ، و یوتی علی ایدیهم فی العَمدِ و الخَطا، فَاعطهِم مِن عَفوکَ و صَفحِکَ مِثلَ الّذی تُحبُّ و تَرضی اَن یُعطیکَ اللهُ مِن عَفوهِ و صَفحهِ» (نهج البلاغة، 1387، ص 427).
مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش، مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دسته‌اند، دسته‌ای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می‌باشند، اگر گناهی از آنان سر می‌زند، یا علت‌هایی بر آنان عارض می‌شود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می‌گردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان ‌گیر، آنگونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.
به پای این قسم از معارف ادیان است که تصلّب و تجمّد و یخ‌زدگی جای خود را به هم زیستی در خانه مشترک بشریت می دهد. افسوس که بر اساس عدم مدیریت صحیح فقط عقاید ویژه مذاهب، در سطح ادیان و عقاید ویژه ادیان در عرصه بشریت مطرح می گردد و ظرفیت های خانه مشترک بشریت و مناسبت های تعاملی بین ادیان  نادیده انگاشته می شود.
6. جهان عاری از فساد، إفساد و سلاح های کشتار جمعی
جهان را باید عاری از هرگونه سلاح کشتار جمعی و غیرمتعارف کرد و تولید، انباشت، به گارکیری و خرید و فروش این نوع سلاح‌ها را با قاطعیت منع کرد. مطابق اسناد ملفوظ از قرآن، سنت معصوم، درک عقل و مقاصد شریعت، تولید، انباشت و به کارگیری سلاح‌های غیرمتعارف ممنوع است. این منع، پیشینه‌ای به قدمت تاریخ اسلام در نصوص و عمری هزار ساله در اسناد آن دارد. هیچ دلیلی معتبر، دال بر جواز تولید، انباشت و کاربست سلاح‌های غیرمتعارف موجود نیست.
رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای می فرماید: «ما اعتقاد به بمب اتم و سلاح اتمی نداریم، دنبال آن نیز نخواهیم رفت زیرا طبق مبانی اعتقادی و دینی ما به کاربردن این گونه وسایل کشتار جمعی، ممنوع و حرام است، این ضایع کردن نسل و حرث است که قرآن آن را ممنوع کرده است». ( بیانات در دیدار دست اندرکاران ساخت ناوشکن جماران، 30/11/1388) آنچه رهبر انقلاب اسلامی ایران در این‌باره فرموده یک فتوا است و کسی مجاز به تخلف از آن نیست. این نظر بر اساس اسناد صادر شده و هیچ مصلحت‌اندیشی غیر منضبط در صدور آن دخالت نداشته است. دامنه حرمت مورد اشاره این حکم، جهانی و جاودان است و اختصاص به زمان خاص یا دارالاسلام ندارد. جمهوری اسلامی ایران از دو جهت پایبند به پرهیز از تولید، انباشت و کاربرد سلاح‌های غیرمتعارف است. از جهت فتوای رهبری آن و از جهت تعهدی که در ان پی تی  و سایر ترتیبات بین‌المللی دارد. اقتضائات فتوا با تعهد به ترتیبات بین‌المللی، از جمله معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای متفاوت و اقتضائات فتوا به مراتب قوی‌تر است، هر چند وفای به عهده و پیمان نیز در اسلام مورد سفارش اکید قرار گرفته است. رهبران دینی و مصلحان جوامع باید در رفع آپارتاید هسته ای و منع تولید و به کار گیری سلاح های کشتار جمعی و توسعه إن پی تی بکوشند تا خانه مشترک بشریت به فساد و إفساد و إهلاک گرفتار نشود.     
7.عدالت در برخورد با تروریسم
باید هر گونه تبعیض در رفتار با تروریسم و تقسیم تروریسم، به تروریسم خوب و بد را منع کرد و کنار گذاشت. یکی از دلایلی که مفاهیم شر و منفی در دنیا ادامه می‌یابد برخورد دوگانه با این مفهوم در عرصه بین‌المللی است که تحت عنوان استانداردهای دوگانه یاد می‌شود و این برخورد دوگانه در شرایطی است که اقدامات تروریستی را درجایی از دنیا محکوم می‌کنند و برای مقابله با آن هزینه صرف می‌کنند و درجایی دیگر نه تنها این اقدامات را محکوم نمی‌کنند بلکه از این اقدامات حمایت نیز می‌کنند. اقدامات تروریستی چه در بوستون آمریکا و چه در افغانستان، پاکستان، سوریه و ... محکوم است.

8. ضرورت مقابله با مدارس ضلال و ضرورت تاسیس دانشگاه بشریت
 لازم است رهبران دینی و مصلحان اجتماعی احساس مسئولیت بیشتری نسبت اصلاح جامع و تحت فشار گذاشتن مراکز و مدارسی که بذر تکفیر و اختلاف می‌افکنند و شاگردانی تربیت می‌کنند که به نام خدا خون بریزند، از خود نشان دهند، چنان که باید دولت‌های خود را که با رژیم‌های حامی این مراکز فساد و خشونت همکاری گسترده دارند، از آن‌ها حمایت می‌کنند و آن‌ها را سرپا نگه می‌دارند تحت فشار بگذارند و گاه اقداماتی مؤثر- بیش از نصیحت و موعظه در معابد و مساجد و کلیساها- از خود نشان دهند.
آنان که انتساب به دین دارند، این پیوندشان بر مسئولیت آنان بر صلاح بشریت افزوده است و در روز قیامت باید پاسخگو باشند، در اسناد اسلامی آمده است: «یغفر للجاهل سبعون ذنبا قبل أن یغفر للعالم ذنب واحد؛ هفتاد گناه از فرد جاهل بخشیده مى‏شود، قبل از آن كه یك گناه از عالم بخشیده شود.» (کلینی، 1383، ج 1، ص 47) افسوس که برخی این انتساب را دلیل بر امنیت خود از بازخواست و جلال خداوند می دانند و این غفلتی بزرگ است. 
رهبران دینی باید با تدوین متون معتبری که مبیّن آموزه‌های صحیح و مسالمت آمیز دین اسلام و مسیحیت (بلکه همه ادیان توحیدی) است آموزش آن به دانش آموزان و دانشجویان، نسلی متعهد و مقیّد که بتواند خانه مشترک انسانی را بسازد، به هدف مزبور کمک کنند. در واقع عالمان و مصلحان جوامع باید با تاسیس دانشگاه بشریت، آموزش و مدیریت آموزشی نسل‌های آینده را برعهده گیرند تا خانه مشترک بشریت سامانی بیش از پیش به خود گیرد.

نتیجه گیری
1.هستی را از خدا دانستن. عالَم را عالم خلقت (مخلوق) دانستن نه عالم طبیعت (بدون انتساب آن به خداوند) به تعبیر قرآن: «آیت الله انگاری عالم و جهان هستی».
2.نگاه مهربانانه، همراه با احترام و قداست به هستی. چون هستی از خداوند است. گفتنی است که آیات متعددی از قرآن برای هستی هرچه باشد، علم، آگاهی و شعور قائل است و در ادامه این باور باید افزون بر حق‌های خاص چون حقوق بشر، حقوق بشر دوستانه، حقوق حیوان، باید دکترین «حق هستی، را مطرح کرد و انسان را در پیوند با رفتار با هستی صاحب تکلیف دانست. 
3.هستی فقط از خداوند نیست بلکه به سوی خداوند در حال شدن و حرکت است و نهایتاً به اومی‌‌رسد. در این راستا باید بر جهان پس از مرگ تأکید کرد و این باور را زنده کرد. باید تلاش کرد تا این دو باور جزو باور عموم انسان‌ها- به ویژه سیاست مداران و صاحبان زر و زور- گردد تا اثر خود را به طور ملموس در رفتار صاحبان این باورها بگذارد. .
4.تأکید بر باور به آمدن انسانی قدرتمند و مصلح در آخرالزمان که در آموزه‌های اسلامی به مهدویت و در مسیحیت به «آمدن پسر انسان»، تعبیر شده است. این باور می‌تواند نشاط و امید را به جوامع دینی تزریق کند و آن‌ها را در آماده کردن جهانی که پذیرای چنین مصلح حکیمی باشد، مدد رساند.
5.در شریعت اسلام به ویژه با قراءت  شیعی آن ظرفیت تعامل با دیگران در حدّ وسیع وجود دارد. حضور گسترده عقل، عرف، مصلحت، در منابع دینی اسلام و حضور نهادهایی چون عدالت-نفی هر گونه ظلم- که مورد تأکید انجیل و تعلیمات مسیحیت نیز است- در بالا رفتن بنای خانه مشترک ادیان کمک می‌کند. قبول تراث انسانی، پخش و نشر آن‌ها، معرفی آن‌ها به نسل امروز می‌تواند گامی بلند در رسیدن به جهانی بهتر و ساخت خانه‌ای باشد که محل آرامش و التیام باشد نه پنجه تعرض به همدیگر افکندن.
6.جهان را باید عاری از هرگونه سلاح کشتار جمعی و غیرمتعارف کرد و تولید، انباشت، به کارکیری و خرید و فروش این نوع سلاح‌ها را با قاطعیت منع کرد.
7.باید هر گونه تبعیض در رفتار با تروریسم و تقسیم تروریسم و به تروریسم خوب و بد را منع کرد و کنار گذاشت.
لازم است رهبران دینی و مصلحان اجتماعی احساس مسئولیت بیشتری نسبت اصلاح جامع و تحت فشار گذاشتن مراکز و مدارسی که بذر تکفیر و اختلاف می‌افکنند و شاگردانی تربیت می‌کنند که به نام خدا، خون بریزند، از خود نشان دهند، چنان که باید دولت‌های خود را که با رژیم‌های حامی این مراکز فساد و خشونت همکاری گسترده دارند، از آن‌ها حمایت می‌کنند و آن‌ها را سرپا نگه می‌دارند تحت فشار بگذارند و گاه اقداماتی مؤثر- بیش از نصیحت و موعظه در معابد و مساجد و کلیساها از خود نشان دهند.
8. رهبران دینی باید با تدوین متون معتبری که مبیّن آموزه‌های صحیح و مسالمت آمیز دین اسلام و مسیحیت (بلکه همه ادیان توحیدی) اوست آموزش آن به دانش آموزان و دانشجویان، نسلی متعهد و مقیّد که بتواند خانه مشترک انسانی را بسازد، به هدف مزبور کمک کنند. در واقع آموزش و مدیریت آموزشی نسل‌های آینده را باید عالمان و مصلحان جوامع برعهده گیرند.


کتابنامه 
1.قرآن کریم
2. کتاب مقدس (عهدین)
3.نهج البلاغة، به تصحیح دکتر صبحی صالح، بیروت، بی نا، 1387ق. 
4. سیار، پیروز، عهد جدید (براساس کتاب مقدس اورشلیم)، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1387ش. 
5. شیرازی، محمد بن ابراهیم (ملاصدرا)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الأربعة العقلیة، تهران: بنیاد حکمت صدرا، 1381ش.
6.صافی، لطف الله، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر علیه السلام، قم، مکتبة الداوری، چاپ هفتم، بی تا.
7. کفعمی، ابراهیم، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الایمان الباقیة)، قم، دارالرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق.
8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیة، چاپ هفتم، 1383 ش. 
9. محمدیان، بهرام، دایرة المعارف کتاب مقدس، تهران، انتشارات روزنو، چاپ اول، 1380ش.



نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...