header

فلسفه زیارت

چکیده:
فلسفه زیارت 22/6/1384
 بسم الله الرحمن الرحيم

 فلسفة زيارت
 
زيارت حضور شخصي است نزد ديگري براي ملاقات با او؛ بر اين بنيان هرجا اين حضور است زيارت است و هرجا اين حضور نيست زيارت نيست. و از آنجا كه حقيقت انسان به روح و نفس است نه به جسم و حجم، حضور شخص بدون حضور روح و نفس محقق نمي شود. لازم قهري اين سخن، اين است كه در حقيقت زيارت "حضور روح و هويّت انسان (جان)" معتبر است و بدون اين حضور واقعيت زيارت نيست، هرچند به تسامح آن را زيارت بنامند. از اين رو برخي همه عمر و در همه جا زائرند و برخي همه عمر غايب اند و در هيچ زمان و مكان توفيق زيارت پيدا نمي كنند. به نظر مي رسد آثار و پاداش عظيمي كه در روايات حضرات معصومين ـ عليهم السلام ـ  براي زيارت پيامبر و امام ـ صلوات الله عليهم ـ بيان گرديده، براي اين زيارت است. البته از آنجا كه حضور نزد امام و ارادت مأموم به امام بايد بروز و ظهور داشته باشد و بايد "محبت" به "مودت"(محبت ابراز شده) برسد، بايد جسم را نيز با جان به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و امام ـ عليه السلام ـ نزديك كرد، در زمان حياتشان به محضرشان رفت و پس از مرگ با حضور در كنار قبرشان، اظهار محبت كرد و كسب فيض نمود. مقابل زيارت و حضور، غيبت و حجاب و فاصله گرفتن از مَزور است. و آن گونه كه تمهيد زيارت و حضور با اراده زائر است، ابتلا به غيبت و حجاب نيز به اختيار شخص غايب است. از اين رو قرآن كريم "غطاء و پرده" را به شخص محجوب و در پرده نسبت مي دهد و مي فرمايد: ﴿لَقَدْ كُنْتَ في غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنك غِطَاءَكَ فَبَصَرُك الْيومَ حَديدٌ﴾  
(از اين صحنه غافل بودي و ما پرده ات را [كه خود ايجاد كرده بودي] از چشم تو كنار زديم و امروز چشمت كاملاً تيزبين است.)
نصوص صادر از معصومان ـ عليهم السلام ـ آثاري را براي زيارت پيامبر و امام ـ صلوات الله عليهم ـ بيان كرده اند كه در واقع فلسفة آن به شمار مي رود. به اندكي از اين كثير اشاره مي كنيم: 
امام رضا ـ عليه السلام ـ : "إنّ لكل امامٍ عهداً في عُنُق اوليائِه و شيعتِه و إنّ من تمام الوفاء بالعهد و حسنِ الاداء زيارة قبورهم، فمن زارَهم رَغبةً في زيارتِهم و تصديقاً بما رغِبوا فيه كان أئِمّتُهُم شفعاءَهم يومَ القيامةِ"   (هر امامي پيماني با مواليان و شيعيانش دارد. وفا و اداي كامل اين پيمان به حضور در كنار قبر او است. هركس با علاقه به زيارت امامان و اعتقاد به آنچه ايشان مي پسنديده اند، به زيارت ايشان رود، امامان آنها شفيعان آنها در روز قيامت خواهند بود.)
در اين كلام حكيم زيارت قبور امامان، متمّم وفا به عهدي قلمداد شده كه امام يا مأموم دارد، لكن نه مطلق زيارت، بلكه زيارتي از سر رغبت و ميل (كه طبيعتاً جدا از حضور روح و جان نيست) و همراه با همسويي امام و مأموم در باور و خواست (تصديقاً بما رغِبوا فيه)، چرا كه بدون اين همسويي، حقيقت زيارت محقق نيست و آنچه هست اسم است و شكل، نه رسم و محتوا.
فلسفة ديگري كه براي زيارت و لقاي امام همسو با اثر قبل در كلمات امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ آمده است "كامل شدن حج" است. امام باقر ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: "تمامُ الحجّ لقاءُ الامام"  (متمم حجّ شتافتن به ملاقات امام است). حجّ نماد و نمود توحيد است و امامت امامان پاك و معصوم ادامه توحيد است، از اين رو بايد حجّ با لقاي امام در حيات يا مرگ او، شروع گردد يا پايان پذيرد و البته اگر با لقاي امام (ختم به مدينه) انجام پذيرد بهتر است ؛ چرا كه مكّه مظهر توحيد و مدينه نمود نبوت و امامت است و حج از توحيد شروع و به امامت مي انجامد.  
مراجعه به سيره مسلمانان و به ويژه شيعيان نشان مي دهد كه آنها بر اين سنّتِ مورد دعوت در هميشة تاريخ اصرار ورزيده اند و در آغاز يا انجام حج به زيارت و محضر حجج الهي مي رسيده اند. زيارت و لقاي پيامبر و امام ـ عليهم السلام ـ موجب پالايش روح و جان مي گردد، پلشتي ها و اَحداث اكبر و اصغر(گناه كبيره و صغيره) از زائر حاضر گرفته مي شود و طهارت جانشين آن مي گردد، جهنّم ساخته شده با گناهان، محو و بهشت بر وي ثابت و واجب مي گردد. 
امام باقر ـ عليه السلام ـ نيز سهم زائر رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ  را ورود به بهشت و ثبوت آن دانستند . امام صادق ـ عليه السلام ـ نيز زدودن آلودگي ها از روح و روان زائر و حاجّ ـ كه در آيه ﴿ثمّ لْيَقضوُا تَفَثَهُمْ﴾  (سپس حاجيان آلودگي هاي خود را برطرف سازند) به آن اشاره شده است ـ به ملاقات امام و حضور نزد وي مي دانند و مي فرمايند: "ليقضُوا تَفَثَهُم : لقاءُ الامام" .
از شرايط گسست ناپذير بهرة كامل بردن از زيارت و حضور نزد پيامبر و امام ـ عليهم السلام ـ طهارت روح است. و همان گونه كه مطابق برخي روايات معتبر  بدون طهارت ظاهر از وضو و غسل نبايد به حضور امام و شخص او رفت، بدون طهارت باطن و روح نيز نبايد ـ بلكه نمي توان ـ به محضر وي شتافت و به شخصيت او رسيد. اين رابطه را انسان با قرآن كريم نيز دارد؛ زيرا چنان كه به عنوان يك حكم شرعي بدون طهارت و با حدث تن و جسم نبايد با ظاهر قرآن تماس برقرار كرد، به عنوان يك حقيقت در تكوين نيز بدون طهارت روح و با حدث جان نمي توان به كنه قرآن رسيد. قرآن كريم ـ خود ـ در اين باره مي فرمايد: ﴿انّه لَقُرآنٌ كريمٌ في كِتابٍ مكنونٍ لا يَمَسُّهُ إلَّا المُطَهًّرونَ﴾  (همانا آن قرآن كريمي است، در كتاب محفوظ جاي دارد و جز پاكان نمي توانند آن را مس كنند)
زيارت با طهارت همه فاصله ها و حجاب ها را برمي دارد و انسان را ـ بدون واسطه ـ به خداوند مي رساند. از اين رو امام صادق ـ عليه السلام ـ در واكنش به انديشة سالم بن ابي حفصه كه از نقل بي واسطة امام باقر ـ عليه السلام ـ از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به دليل عدم حيات امام باقر در زمان رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ تعجب كرده بود، مطلبي را از خداوند ـ بدون واسطه ـ نقل فرمودند !

در يك سخن: 
زائر بايد مُحرِم باشد، مُحرِم مَحرَم مي گردد و محرَم به همه چيز مي رسد! چرا كه 
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي                       گوش نامحرم نباشد جام پيغام سروش

والحمدلله رب العالمين


نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...