header

اصول فقه - تعارض ادله - منشا شناسی تعارض

جلسه 10
  • در تاریخ ۱۳ مهر ۱۳۹۸
چکیده نکات

سیره‌ها و نصوص صادر به عنوان مبین قضایای حقیقیه و غیر آن و توجه به این تقسیم
ختم کلام و توصیه‌ای بس ضرور
قضایای حقیقیه و خارجیه در اصطلاح منطق و اصول فقه

خلاصه درس :

سیره‌ها و نصوص صادر به عنوان مبین قضایای حقیقیه و غیر آن و توجه به این تقسیم 
معروف است که گزاره‌های مبین حکم شرعی اصالتا از قضایای حقیقیه به شمار می‌روند. هر چند استثنائاتی نیز دارد. البته باید توجه کرد که «حقیقیه‌بودن» قضایا در اصطلاح اصولی آن با حقیقیه‌بودن قضایا در مصطلح منطق متفاوت است و الا همه قضایای شرعیه، مطابق اصطلاح منطق قضایای خارجیه است؛ هر چند حکم آن، جهانی و جاودان باشد. به هر حال آن‌چه توجه به آن لازم است، امری فراتر از مطلب فوق است؛ با این توضیح که برخی گزاره‌ها در نصوص دینی به دلیل دلالت بر مفاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در بستر زمان متفاوت ادا شده است که قهراً در مدیریت آن ادله، باید راه جدیدی رفت. به اعتقاد ما آیات و نصوص مبین جهاد، دفاع، حقوق بشر‌دوستانه و... از این قبیل است.1

ختم کلام و توصیه‌ای بس ضرور

بدون تردید دنبال کردن مناشی تعارض، متتبع را به مواردی می‌رساند که آن چه بیان گردید و بیان کردیم، بخشی از آن‌هاست؛ مثلا برخی از محدثان همراه‌نشدن آهنگ ادای سخن که در مخاطبه معصوم ـ علیه السلام ـ بوده است و از سوی ناقلان حدیث منعکس نشده است و موهِم تعارض شده و راه حل آن را( نظیر «فیه باس» با «لا باس به» با کشیدن صدا و استفهام‌انگاری جمله دوم که رافع تعارض است و خبریه‌دانستن آن که تعارض را صورت می‌دهد) و موارد متعدد دیگری را عملا در بحث ما داخل کرده‌اند. هر چند عالمان اصول از آن‌ها بحث نکرده‌اند. 
به هر حال جستجو از مناشی تعارض، پیداکردن مصادیق مناسب و ارائه راه حل از قدم‌های مشکوری است که باید در بُعد نظری در اصول فقه با دقت و احتیاط برداشته شود و عملا در فقه مورد عمل قرار گیرد. 

لکن به یک توصیه باید توجه کرد و آن، عدم افراط در این زمینه است؛ مثلا حمل بر اختلاف در آهنگ با توجه به تعهد راویان احادیث بر ضبط هر آن چه در فهم نص دخیل بوده است و دعوت ائمه هدی ـ علیهم صلوات الله ـ در این باره نباید به یک هنجار در عمل فقیهانه تبدیل شود و البته اصل امکان آن را ـ که احیانا با کمک قرائن بر مسند تعین می‌نشیند، نباید نادیده گرفت2؛  هدف ما  هم بیش از این نبود.
همچنین تخته بندکردن نصوص دینی ـ به ویژه آیات قرآن ـ به زمان و مکان خاص باید با کمک شواهد و قرائن صورت پذیرد و الا آن چه خروجی این رفتار خواهد بود، کاشف از شریعت الاهی نخواهد بود.

بنابراین چنان که غفلت کامل ـ یا شبه کامل ـ از این عناصر در استنباط ناصحیح و فقیه را از کشف شریعت الاهی دور می‌کند، اصل قراردادن این رفتارها در تعامل با نصوص دینی نیز ناصحیح است؛ هر چند مع الاسف در عموم محیط‌های فقهی، غفلتی ناموجه از این عناصر شده و عکس العمل آن هم افراط در رویه قراردادن اموری که اشاره شد، بوده است.
عصمنا الله ـ تعالی ـ من الافراط و التفریط و هدانا الله الکریم الی الانصاف و الاعتدال و الی الصراط المستقیم. 

  1. ر.ک: دو فصلنامه قرآن، فقه و حقوق اسلامی، شماره 5، پاییز و زمستان 1395. مقاله «روش شناسی استنباط احکام جهاد» ـ صص 7 ـ 11. 
  2. مگر کسی که این رفتارها را مصداق جمع تبرعی بداند و این نهاد را تا این حد بپذیرد! مبحث آینده، عمده گفتگو از این نهاد است.
  3. بخشی از این افراط‌ها و تفریط‌ها، در سه گانه «فقه و عقل»، «فقه و عرف» و «فقه و مصلحت» آمده است و ـ البته ـ بسط روش‌شناسانه آن در تحقیق «روش‌شناسی اجتهاد» به منصه ظهور می‌رسد. ان شاء الله تعالی.

مشروح درس :

بسم الله الرحمن الرحیم

قال النبی (ص): «یؤتی بعبد یوم القیامة فیوقف بین یدی الله عز وجل فیؤمر به الی النار ...»
من یادم هست سال های گذشته در مورد بحث شکر و شکرگزاری و اسباب شکر و ... مطالبی را بیان کردیم اما حدیثی را که امروز می خواهم مطرح کنم این است که خدای متعال شکر خودش را از طریق شکر بندگان می خواهد گویا اگر کسی نسبت به بندگان خدا شاکر نباشد از خداوند هم اگر شکری داشته باشد خدا قبول نمی کند. حدیثی که می خوانم شیخ طوسی با سندی از امام رضا و امام رضا از پیامبر نقل می کنند. قال النبی: یؤتی بعبد یوم القیامه فیوقف بین یدی الله عز وجل فیؤمر به الی النار فیقول ای رب امرت بی الی النار و قد قرأت القرآن؟ فیقول الله. ای عبدی انی انعمت علیک فلم تشکر نعمتی فیقول ای رب انعمت علی بکذا فشکرتک بکذا و انعمت علی بکذا و شکرتک بکذا فلایزال یحسن نعمة و یعدد الشکر فیقول الله: صدقتَ عبدی الا انک لم تشکر من اجریتُ لک نعمتی علی یدیه» آن مجرای نعمت، بالاخره نعمت من از طریق یک کانالی به تو رسید، از زبان کسی، از دست کسی، از تلاش کسی به تو رسید و تو آن را سپاس گزاری نکردی. از وجود فرشتگان بگیرید تا ائمه تا وجود امام زمان تا بیایید برسید به گو ... « و انی قد آلیت علی نفسی ان لا اقبل شکر عبد لنعمة انعمتها علیه حتی یشکر من ساقها من خلقی الیه» قسم خوردم شکر کسی که به او نعمت داده ام را قبول نکنم تا این که شکر کند کسی را که نعمت از طریق او به او رسیده است.

زبان شکور انسان را در درون بهشتی در درون خودش قرار می دهد. من و شما مدیون پیامبران، امامان، علما هستیم خوب است سوره ی صافات را همیشه انسان بخواند چون در این سوره نام انبیاء زیاد آمده است و خوب است که خوانده شود و ثوابش هدیه شود به روح انبیاء.
گاهی برخی که خیلی مقدس می شوند دیگر توجه اشان به مردم قطع می شود یا تحویل نمی گیرند، هنر یک انسان این باید باشد که هم توجهش به عالم ملک باشد و هم به عالم ملکوت و ولی نعمت هایش را بشناسد و شکرگزار آن ها باشد. ما در روایات کلمه ی استاد کم داریم و بیشتر لفظ معلم یا من علمنی داریم و این لفظ شامل کسانی که کتابشان را خوانده ایم هم می شود و حتما لازم نیست که پای درس کسی رفته باشیم تا معلم صدق کند.

بسم الله الرحمن الرحیم

بحثی را چند روزی است که شروع کردیم که می خواهیم امروز آن را تمام کنیم.
در منشأ شناسی تعارض یک مورد که کمتر مورد توجه است سیره ها و نصوص صادر به عنوان مبین قضایای حقیقیه و غیر آن و توجه به تقسیم آن.
یک قصه ی معروف در اصول فقه ما این است که قضایای شرعی الا شذ و ندر قضایای حقیقیه است چون اختصاص به مصادیق موجود زمان شارع ندارد. مثلا اگر شارع می فرماید حرمت علیکم المیتة و الدم و... مربوط به میته و دم و خمر زمان شارع نیست بلکه هر چه تا آخر الزمان بیاید و صدق خمر بر آن بکند حرام است چون اختصاص به افراد خاصی ندارد به آن می گویند قضایای حقیقیه در مقابل قضایایی که مربوط به افراد موجود در خارج است مثل این که پیامبر در یک جنگ خاصی فرمودند که این اسرا را آزاد کنید؛ این یک قضیه ی خارجیه است.

یک مطلب: قضایای خارجیه که در منطق می گویند قضایایی نیست که فقط برای افراد و مصادیق موجود فعلی باشد. در منطق وقتی میگویند قضایای خارجیه حتی افراد آینده را هم می گیرد. منتهی می گویند تفاوتش با قضایای حقیقیه این است که قضایای حقیقیه مربوط است به ذات موضوع مثل الانسان حیوان ناطق اما اگر گفتید الانسان کاتب این خارجیه است. با این نگاه همه ی قضایای شرعیه خارجیه است ولی در اصول فقه گویا آقایان یک اصطلاح جدید درست کرده اند و می گویند اگر قضیه ای مربوط به افراد موجود باشد مثل این که بگویند این چند نفر را اعدام کنید و اگر مربوط به همه ی زمان ها باشد می شود حقیقیه. پس حواسمان باشد که هر اصطلاحی را در جای خود به کار ببریم.
پس قضایای شرعی (آنچه از معصوم صادر می شود چه در گفتار و چه در رفتار) را می گویند قضایا حقیقیه و خارجیه دلیل می خواهد. ما می خواهیم بگوییم گاهی اگر تعارضی پیدا می شود به این خاطر است که یکی قضیه ی حقیقیه است و دیگری قضیه ی خارجیه مثلا در روایات خضاب برخی روایات می گوید مستحب است و از برخی دیگر از رویات این استحباب فهمیده نمی شود بلکه از آن ها یک نوع عدم استحباب فهمیده می شود. از امیر المؤمنین پرسیدند پیامبر به خضاب دعوت می کرد و خودش هم استفاده می کرد ولی شما دعوت نمی کنید خودتان هم استفاده نمی کنید؟ حضرت فرمودند (به تعبیر اصولی) این که پیامبر دعوت کردند به خضاب قضیة خارجیه چون می خواستند دشمن طمع نکند و پیری مسلمانان معلوم نباشد ولی دیگر آن مطلب وجود ندارد.

تا این جا با این مثال حرف تازه ای زده نشده و در کلام علما هست. مطلب مهم این است که مسأله خیلی جدی تر از آنی است که آقایان و علما میگویند و در فقه به آن عمل می کنند. ما معتقدیم خیلی از گزاره هایی که مفاد سیاسی دارد، مفاد اجتماعی دارد، مفاد فرهنگی دارد، این ها نمی شود گفت قضایای حقیقیه است و لکل زمان و مکان است. مثل آیات مربوط به جهاد، آیات مربوط به حقوق بشر دوستانه (اسرا)، آیات مربوط به دفاع این ها معلوم نیست که بتوانیم به عنوان یک قضایای حقیقیه بدانیم. به نظر ما برخی از دعواها در صورتی که ثابت نشود سیره های معصوم در شرائط همسان با الان قرار دارد نمی توان به عنوان یک قضیه ی حقیقیه به حساب آوریم و از آن استفاده کنیم یا رد کنیم.
در دو فصل نامه قرآن فقه و حقوق اسلامی در شماره ی 5 یک مقاله است که می خواهد ثابت کند که در زمان غیبت جهاد ابتدایی داریم و پیامبر هم داشته اند و مقاله ی دیگری می خواهد بگوید چه پیامبر داشته اند و چه نداشته اند ما نداریم. ولی ما در آن جا گفته ایم که این جور قضایا مانند صلاة مسافر و دماء ثلاثه نیست بلکه باید همسانی شرائط را دید ولی این مطالب اصل دانستنش و احیانا رفتن به سراغش اگر جایی قرینه کمک کرد خوب است ولی نباید یک هنجار و رویه بشود در فقه. یعنی اگر از این مسائل غفلت کنیم فقه لطمه می بیند و اگر هنجار شود باز هم غلط است. فقیه سنتی که این ها را ندارد می شود یک اخباری از آن طرف هم می شود یک روشن فکر و هر دو نادرست است. 


۱,۱۸۵ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

سیره‌ها و نصوص صادر به عنوان مبین قضایای حقیقیه و غیر آن و توجه به این تقسیم
ختم کلام و توصیه‌ای بس ضرور
قضایای حقیقیه و خارجیه در اصطلاح منطق و اصول فقه