header

آیات الاحکام

جلسه 11
  • در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۹۸
چکیده نکات

ناسازگاری سبیل منفی با معاهدات
آیه محاربه

آیات الاحکام دو

جلسه یازدهم

بسم الله الرحمن الرحیم 

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین 
به نظر شما اگر آیه لن یجعل الله ...با ادله  مبین احکام ثانوی تزاحم کند، چه میشود؟ ما ها با این ادبیات بزرگ شدیم که  تزاحم غیر از تعارض است.ولی این ها مربوط به کلاس اول این باب هست.اما ما معتقدیم همه تزاحم ها برمیگردد به تعارض و اگر اطلاق ادله در متزاحمین نباشد، ته تزاحم کشاکش ادله است.که میشود تعارض.  این پاورقی صفحه 460حقوق قراردادها؛ ج اول این را می خواهد بگوید : فقه و  حقوق قراردادها ادله عام قرآنی.من نوشتم که در مساله ما نحن فیه یعنی قاعده نفی سبیل با مثل ادله مبین احکام ثانوی هیچ تکاذبی نیست.هرکدام مدلول خود را داراست.و در ظرف خود صحیح است.مثل سایر جا ها . فر ض کنید مبنا همان مبنای معروف باشد که در تزاحم ادله کشاکش ندارند. من  نمیتوانم جمع کنم .بالاخره از یک طرف کشور نیاز به علم دارد ا زآن طرف هم سبیل است. اگر این طور هست می شود تزاحم .در تزاحم چه کار می کنند ؟ اهم و مهم حتی سایر سنجه ها هم بر میگردد به اهم و مهم. به عنوان مثال گاه کشور به تکنولوژی پیشرفته ،استراتژیک و حیاتی نیازمند  است، که البته رسیدن به آن مستلزم ارتباط با کافران، و گاه پذیرش برخی تحمیلات ، از سوی ایشان برامت اسلامی است.که از آن به قاعده سبیل تعبیر می کنند در این جا بین مفاد آیه و  قاعده نفی سبیل ، که هرنوع سبیل را نفی کرده ، پذیرش آن ر ا حرام میداند با لزوم تجهیز کشور و امت به دانش روز و پرهیز از عقب ماندگی به عنوان حکم ثانوی  تزاحم پیش می آید.و تنها سنجه برای برون رفت از تزاحم ، ملاحظه اهم و مهم وتقدیم اهم بر مهم است.و این جا کارشناسان بایدنظر دهند. ....
ممکن است بگوییم : احکام ثانوی بیش از آن شش تاست که نظر خودمان است. یا این را برمیگردانیم به اضطرار؛یا عدمش ضرر است برای کشور مثلا می گوییم نرفتن سراغ به این کار ضرر است فساد است مفسده است آن موقع این را می بریم در فاز اضطرار. البته شما این جااشکال نگیرید که کارد به استخوان برسد.این را هم می دانید که ما در جای خودش گفتیم که اضطرار شرعی وسیع تر از اضطراری است که فقها می گویند.گفتند که هر انسانی که معامله می کند از روی اضطرار معامله می کند.شارع  مقدس در بحث اضطرار وسیعتر مساله را بیان می کند تا بیا ن فقهی ما ...مثل این که  مثلا کسی  می خواهد جاده بکشد تا نیرو برساند به سربازانش، ممکن است این وسط دو تا خانه مربوط به دو پیرزن هم خراب شود، ولی اقدامات مدنی دولتها این ها که نیست!مثلا شهر زیباتر شود ترافیک کم تر شود ما این بزرگراه را رد کنیم حالا بعضیها راضی اند و برخی نه برخی تصرفات مستلزم حرام است، ولی به نظر ما که روی روایات هم کارکردیم،بحث و شواهدش را آوردیم ، اضطراری که امام صادق می گویند اوسع است.امام حاجت را گفته اند اضطرار ولی به هر حال به سختی فقهی آن نیست.
اما من یک بخشی را بازکردم ناسازگاری سبیل منفی با معاهدات
ممکن است که معاهدات جزء حکم اولی است ، ما عضو یک معاهده شدیم شاید اول این طور نبوده و شاید حق وتو هم نگذاشتیم. اما خیلی وقتها هم نه...مثل معاهداتی که عضو بودیم و بعد از انقلاب هم آن را رد نکرد مثل NPT برخی کشورها هم از اول امضا نکردند و از امتیاز ش هم استفاده نکردند. اگر یک معاهداتی باشد ما یک بحث عقلی داریم و  یک بحث نقلی ؛ نقلی آن حدیثی است از امام علی علیه السلام : فانه لیس من فرائض الله شیء اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتت آرائهم من تعظیم وفاء بالعهود و قد لزم المشرکون  فیما بینهم دون مسلمین لما استوبلوا من عواقب الغدر...این قسمتی از نامه مالک است ومفصل هم علما بحث کردند حضرت میفرمایند چیزی از واجبات خدا در بین مردم با این همه اختلاف آراء و تشتت اهوا و مذاهب  ؛ مسلمان و گبر و هندوئیست و بت پرست و ....وفای به عهود را بزرگ می شمارند قطعا حضرت به لسان قبول دارند می گویند می خواهند بگویند تو ی مالک هم باید به طریق اولی که استاندارمنی عمل کنی ...بله یک موقع معاهده تغییر ماهیت میدهد انسان می گوید آن چه من عهد بستم این نیست و ...به هر حال کشوری نمی تواند به بهانه سبیل آن را رد کنند با ید مدیریت کنند باید سهمی از سبیل را بپذیرند. البته باید اهم و مهم کرد.  ولی به نظر می رسد که نمی شود راحت نقض کرد ادراک عقل کجای این مطلب است ؟ این است که هیچ سرمایه ای چه برای یک استاد که سرکلاس که می آید چه برای زن در خانه یا بازاری در بازا ر چه برای یک حکومت بالاتر از اعتماد نیست.تصور کنید اعتماد شاگر د از استاد سلب شود این استاد نمتواند استاد مناسب باشد اگر سخنی بگوید ....قابل قبول نیست.. و هکذا زن و شوهر...شما می دانید اگر دروغ باب شود ، ...برخی چیزها هست که نمی شود و اعتماد از بین میرود.لذا ما فکر می کنیم که در مسائلی که پیش می آید ما نباید که معاهداتمان را زیر پا بگذاریم.نباید اصل اول شکستن وفا باشد.ما باید اصل اول را بروفا بگیریم. ما در حالی داریم از این آیه فاصله می گیریم که هنوز هم میتوانیم از این آیه بحثهایی داشته باشیم.
آیه محاربه
آیه 33سوره مائده ؛ اعوذبالله من الشیطان الرحیم انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا  او تقطع ارجلهم وایدیهم من خلاف او ینفوا من الارض ....آیه معروف است به آیه محاربه و میفرماید : مکافات کسانی که با خدا و رسول محاربه می کنند و در زمین فساد می کنند این است که کشته شوند یا به صلیب کشیده شوند یا دست و پایشان قطع شود یا تبعید شوند این آیه در دو زمان در فضا ی ایران موج درست کرد، که این  آیه به یک گروه اشاره می کند یا دو گروه ؟ بعضی نظرشان این بود که این آیه به گروه محارب ا شاره دارد.یعنی کسی که تجهیز سلاح می کند، لاخافة الناس و زمین را به فساد می کشاند آیه به یک گروه اشاره می کند اما کسی که تشکیل باند فحشا بدهد ، هیچ کسی هم  نمی ترسد خیلی هم شیک می آید بیرون و..یا در مواد مخدر کار میکند نه چاقو می کشد ویا ارتباط دارد با بیگانه ولی تجهیز سلاح نمی کند لاخافة الناس که میگفتنداین آیه را شامل نمی شود.برخی نیاز نظام را میدیدند و میگفتند که آیه دو گروه را شامل می شود:1.محارب2. کسانی که در زمین فساد میکنند.که بعد بحث اعدام کسانی که مواد مخدر جابجا میکنند یا باند فساد تشکیل می دهند یا اسرار نظام را فاش می کنند.تحت عنوان مفسد فی الارض که این ادبیات وارد فقه ما شد. الان هم نگاه کنید قانون ما دو تا لاین دارد.محارب را میبرد درحدود و مفسد را میبرد در تعزیرات.و جاهای مختلف و یک جا هم نمی برد.چون بحث یک مقداری سیاسی اجتماعی هم بود از حالت علمی هم گاه خارج می شد. اخیرا هم که این جریانات 98 پیش آمد آقای ... ایشان روز سه شنبه هفته گذشته در تلویزیون شبکه یک برنامه آفتاب شرقی ورود کرد و آیه را به این شکل معنا کرد که اگر کسی علیه نظام اقدامی بکند این میشود مصداق این آیه و وقتی شد مصداق این آیه باید او را زجرکش کرد. اصلا بردنش به باب تفعیل برای این بود که باید او را زجر کش کرد!!! و لذا این نگاه را تا آخر حفظ کرد و تبعید ش هم این نیست که او را به شیراز بفرستند بلکه این که یک کشتی خراب را پیدا کنند و او را برا ن سوار کنند او را خوراک کوسه ها کنند. البته الان فضای کشور آلوده است، من با دوستانی که تلویزیون بودند تماس گرفتم و گفتم که من روی حرف ایشان نقطه نظر دارم. چون از کجا ای را می گوید اولا یقتلوا را به معنی زجر کش می گوید دوم این که تبعید به آن شکل وسوم تطیبقش بر افرا د کنونی ..
راجع به این آیه دو سه نکته ای عرض کنم و بحث را تمام کنم.آقای مومن در کلمات سدیده اش که دیده باشید این آیه را بحث کرده است.ومن در یکی از کلاسهایی که با رفقای شماها داشتم ، مفصل چندین جلسه کلام ایشان را آوردم و جاهایی که قابل نقد جدی بود نقد کردم. 
چند تا نکته اولا آیه به یک گروه اشاره می کند نه دو گروه ؛ ولی روی ضوابط ادبی و علمی و قتی الذین می آورند و بعد چند صفت را می آورند اشاره به یک گروه دارد هم در فارسی هم در عربی این قاعده هست. اگر بخوهد جدا کند بگوید کسانی که شراب خوردند وزناکردند و ...این ها مفسدند. و اینقدر باید که حد بخورند ...اگر بخواهیم بگوییم هر کدام باید بگوییم کسانی که شراب می خورند کسانی که زنا می کنند کسانی که ... ان الذین یحاربون الله و رسوله ویسعون فی الارض فسادا اگر میخواهد که جدا کند، باید بگوید ان الذین یجاربون ...1و الذین ...3و والذین ...هم در قانون هم شریعت هم در عرف فارسی این است... 
نکته دوم آیا ما نیاز داریم برای این که عنوان مفسد فی الارض درست کنیم و بعد اعدامش کنیم؟که این آیه باشد؟ خیر. من  که می گویم نه آیه می خواهد و نه حدیث می خواهد .حال فرض کنید کسی لیدر مافیای فحشا ست و موج موج دختران این کشور را به تور بیندازد و بفرستد خارج و او را دستگیر کنند.اعدام کف کف مجازات این آدم است.
نکته سوم این که محاربه را فقها معنا کردند من جرد السلاح لاخافة الناس؛ این را ما حرف داریم من نمیدانم که این کی به فقه ما راه یافت.
و اما بحث زجر کش و شکنجه ما نداریم جز در قصاص و اتفاقا مورد آیه هم همین است که عده ای آمدند  مدینه مریض شدند و پیامبر هم فرمودند : که این ها را ببرید خارج مدینه و شیر شتر زکات داده شده به این ها داده شود و  بیاورید داخل  مدینه . این ها بعد از این که خوب شدند چوپانها را دست و پایشان را بستند و بعضی از این ها را کشتند و شترها را هم برداشتند و بردند پیغمبر هم دستگیرشان کرد و آیه هم نازل شد، به این شکل ...
می آییم سراغ روایاتی که ذیل این آیه مطرح شده و آن این که از امام باقر و امام صادق است که ائمه فرمودند : این آیه برای کسانی است که اگر کسی محاربه با خدا و  رسول کرد، اگر آدم کشت و  کار دیگری نکرد یقتل اگر آدم کشت و ...یقتل و یصلب و اگر دزدی کرد تقطع ایدیهم و ...واگر مردم را ترساند باید که تبعید شود د ریک سال مگر این که دوباره این کار را بکند گفته می شود که چرا یُقَتَّل گفته شده بجای یُقتَل؟اولا ثلاثی مزید به جای ثلاثی مجرد خیلی به کار  رفته است .آن جریان زیادة المبانی تدل علی زیادة المعانی نه ایه است نه روایت و نه اصل ادبی و لذا خیلی ها وقتی معانی باب را می گویند مثل مرحوم رضی نظام نیشابوری خیلی وقتها ذیل ثلاثی مزید می گویند معنای ثلاثی مجرد را میدهد.فرض کنید کسی وارد یک شهر می شود و مردم زیادی را می کشد این جا عرب نمی گوید قَتَلَ میگوید قَتَّلَ مردم زیادی را کشت.
الحمد لله رب العالمین  
۱,۰۷۷ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...