header

خارج فقه القضا (99-1400)

جلسه 43
  • در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۹
چکیده نکات

اخلاق
ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید
آثار پنج گانه اعتقاد به بودن انسان در حصار ماموران الهی
تمسک به قانون الزام برای تصحیح قضاوت در دادگاه های غیرصالح براساس قوانین یا رویه های قضایی موضوعه بشری ...
اشکال بر این استدلال
اثبات منع با تمسک به آیات قرآن
آنچه خداوند خواسته حکم به ما انزل الله است نه اینکه فقط قضاوت برخلاف ما انزل الله ممنوع باشد.

صفحات : 289 و 290 


متن پیاده سازی شده جلسه چهل و سوم خارج فقه القضا 22 آذر 1399

بسم الله الرحمن الرحيم
اذ يتلقي المتلقيان عن اليمين و عن الشمال قعيد ما يلفظ من قول الا لديه رقيب عتيد
اصولا از قرآن و ادله ي ديگر به راحتي استفاده مي شود كه انسان در حصار است. انسان رها نيست. در حصار فرشتگان رقيب عتيد، در حصار اعضا و جوارح و پوست خودش است. اين باور كه انسان در حصار است حداقل پنج اثر دارد براي هر انسان فكوري.
1ـ مي ترساند. ترس براي انسان هاي متقي است و در اين جا نترسيدن جهالت است. 
2ـ اميد مي دهد. چون انسان مي داند هيچ اسقاطي ندارد. هيچ چيزي مخفي نمي ماند. نظام تشويق اميد آفرين است. بهترين نظام تشويق همين است كه گفته شود انسان هر كار خير و شري انجام دهد ثبت مي شود.
3ـ مي سازد انسان را، مهذب مي كند. 
4ـ احساس خستگي نمي كند. خستگي را خسته مي كند. انسان وقتي احساس كند هيچ كار او از بين نمي رود آنچه كه براي ديگران خستگي مي آورد براي او مي شود عادت مطبوع نه تحميل مشمئزكننده. مطالعه و تحقيق و دفاع از دين مي شود براي او لذت. چون مي داند كه هدر نمي رود. مي داند كه امام زمان راضي است.
5ـ هميشه متصل است. هيچ گاه رابطه را قطع نمي كند با مبدأ اعلا، با مجاري فيض. مثل لامپي كه متصل به منبع است. ما هم بايد با كليد دو ركعت نماز براي امام زمان با كليد دفاع از دين امام زمان به امام زمان متصل بشويم. چنانچه امام زمان هم به خدا متصل است. مادامي كه گيلاس با همان چوب باريكش به درخت متصل است همه ي عوامل در جهت رشدش در تلاش هستند، باد باعث تراوتش مي شود، آب باعث رشدش مي شود، آفتاب به او پختگي مي دهد اما به محض پاره شدن آن بند، آب باعث گنديدگي آن مي شود، باد باعث پلاسيدگي مي شود، آفتاب باعث پوسيدگي مي شود. بنده بودن يعني محض ارتباط با خدا و به محض ارتباط با خدا و ولي خدا پول و قدرت و شهرت و زيبايي ابزاري مي شود براي كمال انسان. برخي از انسان ها با پول عمل صالح انجام مي دهند، برخي با شهرتشان، برخي با قدرتشان و ... اما همين ها ممكن است باعث فساد شود. هميشه انسان بايد متصل باشد.
اميدواريم خداوند متعال كمك كند بتوانيم ارتباطمان و ولايتمان را با خدا قطع نكنيم.
بسم الله الرحمن الرحيم
آيا مي شود براي تصحيح قضاوت به قاعده ي الزام تمسك كرد؟ يعني بگوييم يك قاضي شيعه مي تواند در دادگاه آلمان قضاوت كند از باب قاعده ي الزام، مثلا دو شهروند آلماني مي آيند قانون آن جا را به حكم شهروندي پذيرفته اند و اين قاضي هم به حكم قاعده ي الزام بين آن ها با همان قانون خودشان حكم مي كند بنابر اين كه بگوييم قاعده ي الزام اختصاص به سني ها ندارد، به ساير فرقه ها توسعه داده مي شود.
به نظر ما اين استدلال مخدوش است. براي اين كه قانون الزام معنا دارد، حد دارد. قانون الزام اين است كه مثلا قاضي شخص مقابل را ملزم كند (يعني عليه او استفاده كند) طبق معتقد او مثالي هم كه مي زنند اين است كه يك سني مي آيد مي گويد من زنم در يك مجلس سه طلاقه كرده ام و حالا هم پشيمان شده ام و رجوع مي كنم، مي گوييم فايده ندارد مي گوييم چون تو سني هستي، سه طلاق را در يك مجلس قبول داري، زن شما سه طلاقه شده است و به حكم قرآن بايد محللي بيايد اين مي شود قانون الزام. اگر يك زن سني آمد و ادعاي ارث كرد، در جايي كه عصبه هست، مواردي كه سني ها مي گويند عصبه ارث مي برد مثل بخشي از سهم دختر را مي توانيم ارث را به دختر سني ندهيم و به عصبه اش كه مثلا شيعه هست بدهيم. الزام اين است. الزموهم، عليه آن ها استفاده كنيد بما الزموا به انفسهم نه اين كه با آن ها تعامل كنيد به اقتضاي باورهاي آن ها كه نتيجه بگيريم پس بنابر اين بر اساس قانون آن ها براي آن ها داوري كنيم براي تعامل. پس بنابراين از قانون الزام در مي آيد كه در يك مواردي قاضي شيعه بتواند بر اساس فقه سني قضاوت كند ولي در خيلي از موارد هم نمي شود از آن استفاده كرد.
بيان منع (قاضي نمي تواند قانوني را كه نمي تواند مستند حكمش قرار دهد):
وقتي اين قانون مشروع نيست (فرض اين است كه مشروع اقتضاي فقه اماميه است و اسلام هم در فقه اماميه درست است، وقتي غير از اين است و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون، فاولئك هم الظالمون، فاولئك هم الفاسقون يا انا انزلنا اليك الكتاب بالحق لتحكم بين الناس بما اراك الله، نكته ي لطيف اين است كه قرآن نمي گويد بر خلاف قرآن حكم نكنيد، بر خلاف احكام خدا حكم نكنيد، اگر اينطور گفته بود در خيلي از موارد شك مي كرديم و مي گفتيم چون نمي دانيم بر خلاف است يا نه اشكالي ندارد، مي گويد بايد بما اراك الله حكم كني، بما انزل الله حكم كني يعني موافقت لازم است نه اين كه مخالفت مانع است پس اگر شك هم كند نمي تواند داوري كند).
الحمد لله رب العالمين

۶۲۰ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

اخلاق
ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید
آثار پنج گانه اعتقاد به بودن انسان در حصار ماموران الهی
تمسک به قانون الزام برای تصحیح قضاوت در دادگاه های غیرصالح براساس قوانین یا رویه های قضایی موضوعه بشری ...
اشکال بر این استدلال
اثبات منع با تمسک به آیات قرآن
آنچه خداوند خواسته حکم به ما انزل الله است نه اینکه فقط قضاوت برخلاف ما انزل الله ممنوع باشد.