header

آیات الاحکام یک (99)

جلسه 12
  • در تاریخ ۰۶ دی ۱۳۹۹
چکیده نکات

گستره حرمت تغییر خلق الله از منظر قرآن کریم
گفتگو از آیه و لامرنهم فلیغیرن خلق الله
توسعه بحث
وجود چهار نظر در تفسیر آیه :
دلالت آیه بر حرمت تغییر خلقت
دلالت آیه بر حرمت تغییر در دین الله
دلالت آیه بر نکوهش از تغییر درون انسان
دلالت آیه بر حرمت تغییر ناهمسو با هدف خلقت پدیده ها

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین؛
اللهم انت الواحد بلا شریک و الملک بلا تملیک نسألک ان تصلی علی محمد عبدک و رسولک و ان توزعنا من شکر نعماک و ان تعیننا علی طاعتک و لزوم عبادتک.
قرار است در بحث امروز و امشب، آیه جدیدی را مطرح کنیم؛ ما اولین آیه را، آیه نفی سبیل قرار دادیم.و قبل از این که به اصل بحث بپردازیم، سوال کردند در خصوص سیر مطالعاتی آثار ، که باید عرض کنم مطالعه بر اساس همان سیر و ترتیب تالیف باشد،چون هر تالیفی با توجه به تالیف قبل نوشته شده است.فقه و عقل، اول؛ فقه و عرف، دوم؛ و فقه و مصلحت، سوم؛ البته دوکتاب اخیر فقه و حقوق قراردادها، جداست.و موضوعش که فقه و حقوق است برخلاف سه اثر قبلی که فلسفه فقه است.لذا این دو کتاب را نمی توان در طول سه اثر قبل قرار داد.و در خصوص ترتیب دو اثر فقه و حقوق قراردادها، بهتر این است که ابتدا ادله عام قرآنی، مطالعه شود و ادله عام روایی هم بعد از آن.
گفتگو از آیه حرمت تغییر خلقت
من خواسته بودم آیه ای پیشنهاد شود تا بررسی گردد، یکی از محترمین، آیه لا تعاونوا علی الاثم والعدوان را پیشنهاد دادند؛پیشنهاد بسیار عالی است می دانید که د رکتاب هم آمده است؛و من در همین دانشگاه محترم علوم اسلامی رضوی بحث کرده ام.ولی الان موضوع دیگری را من به دو دلیل انتخاب کرده ام.یکی این که راجع به این آیه ای که می خواهم بحث کنم، در کتابی که الان ممکن است در اختیار شما باشد، من بحث نکردم.ولو این که من این را در قالب یک مقاله داده باشم به فصلنامه قرآن و فقه و حقوق اسلامی و آن جا چاپ شده است. 
نکته دوم این بود که این آیه، ادبیات کم دارد؛ گرچه حتی آیاتی که زیاد بحث شده است؛ وقتی ورود می کنید می بینید الی ما شاء الله بحثهای جدید دارد. عجیب هست از یک جهت و از جهتی هم عجیب نیست به این دلیل که علم انتها ندارد.
آیه ای که صحبت در اطراف آن از مباحث بسیار مهم هم گذشته هم امروز است؛ و عرض می کنم که کجاها چنین مباحثی به کار می آید؛ آدرس را یادداشت کنید:دو فصلنامه قرآن، فقه و حقوق اسلامی از انجمن فقه حوزه علمیه است.(شماره 3) اولین مقاله «گستره حرمت تغییر خلق الله، ازمنظر قرآن کریم»؛ این آیه برداشت فقهی اش که معلوم است.از نظر حقوق، هم به حقوق خصوصی مربوط می شود هم به جزا.اگر به یک جاهایی برسیم که بایدجرم انگاری شود.حتی اگر دخالت دولت را بطلبد.و  قهرا از طرف دولت هم رسیدگی شود.این بحث، از بحثهای مهم روز است.
در سوره نساء، آیه  119«و قال لاتخذنّ من عبادک نصیبا مفروضا»؛ « وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ ۚ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا» ....آن ها را گمراه و آرزومند می کنم که گوش حیوانات را بشکافند و (دستور دیگری هم به آنها می دهم که) خلق خدا را تغییر دهند. البته قرآن هم می گوید: و من یتخذ الشیطان ....ما با این قسمت کار داریم لامرنهم....فلیغیرن خلق الله ....تغییر خلق خدا...طبیعتا حلال نیست و معلوم است که حرام است.لذا حرمت تغییر خلق الله باید که گستره شناسی باید شود.اصلا تغییر خلق الله یعنی چه؟خلق الله یعنی چه؟ تغییر یعنی چه؟نکته آیه، لام های و نون های مشدد تاکید؛و قسم مقدر تاکید است و در واقع قانون متخذ از زبان عرب برای تاکید است بافتنی هم نیست!دیدم که یکی از آقایان به نام جناب بلاغی این آیه را معنا کرده ولی حقیقت این است که ترجمه فارسی آن ، شدنی نیست.مثلا برای لاضلنهم باید گفت :هر آینه؛ به تحقیق؛ به خدا قسم؛ ......یا مثلا دیگری در تر جمه گفته که شیطان گفت: با قید قسم و دو تاکید!!.....و با قید قسم و دوتاکید!!.....و با قید قسم ودو تاکید !!.....من بارها گفتم اگر انسان بخواهد ترجمه کند و خوب ترجمه کند، امکان پذیر نیست!کسی به عبارتی می تواند مترجم خوبی باشد که بنا نداشته باشد، بسیاری از ریزه کاریها را منتقل کند.بحث این است که راجع به این آیه ، در تغییر جنسیت جای کار دارد....تلقیح مصنوعی، پیوند اعضاء....، جراحی ها برای زیبایی؛محصولات تراریخته؛ (در محصولات تراریخته ژنها تغییر یافته اند) گرچه در این خصوص من یک مقاله ای دارم، یا مثلا کاری که مؤسسه رویان می کند.در کشاورزی، صنایع غذایی، محیط زیست....تا تراشیدن ریش!!.....این ها را دیگر در ص8 ببینید.  یا مثلا عقیم سازی؛کسی به هر دلیلی می خواهد خودش را عقیم کند.(یا عُقم موقت یا عُقم دائم)...دستکاری در طبیعت؛ غیر پزشکی؛ ....حتی تولید سلاح های کشتار جمعی؛درست که خداوند طبیعت را د ر اختیار بشر قرار داده است؛ ولی نه به این معنا که از آن برای تولید سلاح کشتار جمعی استفاده کند.چرا که به نوعی مصداق تغییر خلق الله است. سلاح های هسته ای ،شیمیایی، میکروبی....درهر حال از این آیه می توان استفاده کرد.در کشور ما (مخصوصا برخی از این مباحث رنگ وبوی اقتصادی و سیاسی پیدا کرده است.و موافقت ها و مخالفت ها، صرفا علمی و به عنوان مصلحت کشور نیست.البته از این قسم افراد بگذریم برخی دیگر ادله خاص خودشان را دارند.علی ای حال، آیه کم ادبیات داری است.ادبیات که می گویم یعنی تولید متن برای گفتگو؛ نه صرف و نحو! از این جا شروع کنیم که طبق آیات قرآن، خداوندعالم را مسخر ما قرار داده است....سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الارض....از یک طرف گفته شده عالم را خداوند مُسخّر انسان قرار داده است و  از سویی، انسان منع از تغییر درخلق الله شده است!این جاست که مدیریت ادله پیش می آید.و گفتگو از رابطه آیات تسخیر، و این آیه، البته من راجع به آیات تسخیر ورود نمی کنم.چنان که در  مقاله هم ورود نکرده ام و به عنوان اصل مفروض، آن را در نظر گرفته ام.یعنی برای اثبات تسخیر ، نیازی نیست که قسم بخوریم و آیه بیاوریم.درواقع محدودیت تسخیر را این جا باید بحث کنیم.و محدودیت تسخیر همین آیه است. ص 8 و 9 را ببینید؛ تا ص 10 اندیشه ها وادله ؛....دو فصلنامه را ببینیدمربوط میشود به پاییز  وزمستان 1394.آن زمان یادم هست که در این خصوص، من به چهار اندیشه برخوردم.دیدگاه اول (صفحه 11 را نگاه کنید)؛دلالت آیه بر حرمت تغییر خلقت...یعنی در واقع آیه را کشانده اند به عالم تکوین!گفته اند که این آیه به نوعی محدودیت ایجاد میکند در تغییر تکوین ؛ سوال کردیم مثل چه؟ گفته اند:مثل جریان اخته کردن برده ها؛یا حیوانات را ....یا جریان تبکیت که از اصطلاح «فلیبتکن» گرفته شده؛ که گوش حیوان را می شکافتند به خاطر یک رسم جاهلی؛می توان گفت با این عبارت ذکر خاص شده و بعد که عبارت «فلیغیرن» آمده، ذکر عام شده است؛ نسبت عام و خاص هست.....و یا جریان فلج الاسنان....(فاصله گذاری بین دندان ها) ...«وشم»؛ خالکوبی.....یا فقد العین ...یا اگر عرب تعداد شترانش به هزار  میرسید، چشم یک شتر نر را کور می کرد. ...یا حلق اللحیة....آقای محمد رضا طبسی قبل از انقلاب کتابی در این باره نوشته بود، یکی از ادله ای که آورده بود، همین آیه بود که دلالت می کند بر حرمت ریش تراشی؛آقایان ، این ها مثال قدیمش هست؛  مثال جدید آن ر اهم برایتان گفتم که صفحه هشت را ببینید.در فیزیک ، در شیمی ، در کشاورزی، در صنایع غذایی، پزشکی تا آخر...
اندیشه دوم ، خلق الله، خلق یعنی تکوین؛لذا براین اساس قول اول، خیلی دلیل نمی خواهد.قول دوم می گوید منظور از خلق الله یعنی دین الله !....آیین الله نه تکوین ....گفته می شود که شیطان چه کار دارد که بگوید ریشت را بتراش!!برو اصلاح دندان بکن! چه کار به این کارها دارد!در واقع این آیه، نظر به دین دارد.فکر نکنید از نزد خودشان گفته اند.روایتی هست از امام باقر علیه السلام که میفرماید منظور از فلیغیرن خلق الله، دین الله است.و یا روایتی دیگر هست از امام باقر که ذیل آیه می فرماید منظور امر الله است.بما امر به ....اتفاقا اگر شاهد قرآنی هم بخواهید ، قرآن می فرماید : فطرة الله التی فطر الناس علیها، لا تبدیل لخلق الله ذلک دین القیم....شاید به دین خدا که گفته اند ، خلق الله از این جهت است که مطابق فطرت است.مطابق طینت انسان است.به هر حال این را گفته اند و شواهدش هم همین است که گفته اند.اما نظر سوم؛دلالت آیه بر نکوهش از درون انسان ؛ این نظر می گوید خلق الله ، درون انسان است. مگر درون انسان تغییر می کند؟بحث این است کسانی که ختم الله علی قلوبهم ...و علی سمعهم ....وعلی ابصارهم غشاوة در واقع نتیجه عمل را می گوید....اگر این طور باشد دیگر حکم شرعی از آن مستخرج نمی شود.لامرنهم ....یعنی دنبال من راه می افتند ، من هم آن را گمراه می کنم و به آمال و آرزوها فرو می برم.یک چیزی را هم بگویم که در مقاله نیست؛ این نکته هست که انسان به عملش شناخته می شود.یعنی از منظر قرآن، در تعریف انسان وقتی گفته می شود ما هو؟ نمی گوییم حیوان ناطق!نه ....الانسان ما هو؟ الانسان زکات، صلاة،آن آیه چیست؟ لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من آمن بالله ....کتاب مغنی را که می خواندیم می گفت این جا، ولکن البر من آمن یا یک «بر» مقدر است یا بگوییم «ذا البر »بحث این است که نیاییم این کارها را با قرآن بکنیم! قرآن که شعر فرزدق نیست!این ها را با ید گذاشت برای وقت ضرورت که چه بسا پیش هم نیاید.دقت کنید که هدف قرآن از این گونه ارتباطات و تعابیر چیست؟می خواهد بگوید انسان تو در نهایت یا بری یا شری.؛ چرا که الانسان تعریف می شود به عملش....مثل الذین ینفقون اموالم فی سبیل الله کمثل حبة ....مثل الذین کمثل حبة ....بحث این است که چه ربطی به هم دارد.....در واقع باید قرآن می گفت مثل انفاق الذین ..... د رواقع قرآن می خواهد بفرماید که انسان با انفاقش رشد می کند....اتحاد عامل  و عمل ... و بالاخره می گوییم آیه دلالت می کند بر حرمت تغییر، ناهمسو با هدف تغییر در خلقت پدیده ها......حرمت تغییر ناهمسو با هدف خلقت پدیده ها...یعنی باید دید که یک پدیده برای چه خلق شده است.اگر آمد ناهمسو با هدف خلقت استفاده شد، این حرام است.مثلا فرض کنید که حیوان خلق شده برای پرستش بعد گوش او بریده شود برای تبکیت!و یا یک بدعت درست شود؟آیا طبیعت در اختیار شما گذاشته شده که سلاح میکروبی و شمیایی درست کنید؟!ا لبته قدری هم تشخیصش آسان نیست!همسو با هدف خلقت مصادیق روشنی دارد؛ یک مصادیق روشنی دارد که داخل است و یک مصادیق روشنی دارد که خارج است؛و یک مصادیق هم دارد که مشکوک است.تا ص14 را همگی از مقاله مطالعه کنید.
تصمیم داریم د رجلسه آینده هم اندیشه ها را مطالعه کنیم؛اشکالی اگر دارد بیان کنیم و اندیشه مختار را هم بیان کنیم.
الحمد لله رب العالمین

۷۹۸ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

گستره حرمت تغییر خلق الله از منظر قرآن کریم
گفتگو از آیه و لامرنهم فلیغیرن خلق الله
توسعه بحث
وجود چهار نظر در تفسیر آیه :
دلالت آیه بر حرمت تغییر خلقت
دلالت آیه بر حرمت تغییر در دین الله
دلالت آیه بر نکوهش از تغییر درون انسان
دلالت آیه بر حرمت تغییر ناهمسو با هدف خلقت پدیده ها