header

خارج فقه القضا (1400-1401) - نظام قضایی اسلام و سیستم حاکمیت امارات قانونی

جلسه 19
  • در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۰
چکیده نکات

بیان حالات انسان در مواجهه با یک پدیده
حالت دوم : علم قطعی عادی
حالت سوم : حالت قرار غیر علم
حالت چهارم : گمان
شک و وهم
عمومیت حالت سوم در زندگی
بیان اعتبار آن
ماده 353 ق. آ. د. ک. فرانسه
محل بحث حالت سوم است.
نتیجه : عدم اعتبار علی الاطلاق آن و اعتبار آن در برخی موارد.


صفحات 377 و 378 : کلیک کنید


متن پیاده سازی شده جلسه نوزدهم سال چهارم درس خارج فقه القضا 11 آبان ماه 1400

بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه گذشت
راجع به اطمینان عرض کردیم، باید از این راه وارد بشویم یک انسان در مواجهه با چیزهایی که اطرافش است، گاهی نسبت به آن پدیده علم قطعی ریاضی علت و معلولی است، به هرصورت انسان نسبت به این پدیده ها چنین حالتی دارد. در مثال قضایی مثل موردی که انسان با چشم خودش ببیند که زید عمرو را سر برید، یا خورشید وسط آسمان است، یا فلانی به فلانی جلو چشم قاضی پول قرض داد.
دوم اینگونه نیست، اما علم قطعی عادی است. در این حالت نمی توانی رابطه علی و معلولی جاری نمایی؛ اما چنان انسان به این پدیده سکون نفس و اقناع وجدان دارد که احتمال خلاف نمی دهد. نه اینکه احتمال بدهد اما احتمال را کالعدم حساب کند؛ نه اساسا احتمال نمی دهد. من مثال هایی در برگه زدم شما می توانید اضافه کنید. اسم این را علم قطعی، ولی عادی می گذاریم. در دادگاه ها و محاکم قضایی معمولا این علم را اراده می کنند. اگر می گویند قاضی علم دارد یعنی همین؛ مثل اینکه قاضی از پنج، شش شاهد به یک قرار می رسد. مثل اینکه بدون ذره ای شکنجه، تهدید یا وعده یک کسی اقرار می کند، رشید عاقل بالغ غیر مردد اقرار می کند؛ واین آقا یقین می کند. این جا نمی توانیم بگوییم عقل ریاضی است ولی علم قطعی و عقلی است. معمولا در علم حقوق از این نوع علم یاد می کنند. اسمش را اعتقاد باطنی می گذارند و گاه در اینجا کلمه اطمینان را به کار می برند.
 در ماده 353 قانون آیین دادرسی کیفری فرانسه تعبیر های خوبی برای موردهای ما دارد. می گوید قانون از قضات نمی خواهد از وسائطی نام ببرند که موجب اطمینان آنان شده است (اگر یادتان باشد در قانون ما تصریح شده بود که قاضی اسباب حصول اطمینان و علم را، باید بنویسد) حالا جالب اینکه به شریعت مطهر این نزدیک تر است؛ زیرا در شریعت مطهر نیامده است که قاضی مستندات علت خویش را ذکر نماید. اینجا قانون فرانسه می گوید لازم نیست، قانون قواعدی را مقدر نمی داند، که کافی بودن وکمال دلیل بایستی متکی به آن ها باشد. در این ارتباط قانونی وضع نکرده است. قاضی را هم محدود کرده است. قانون قضات را مکلف می داند که در سکوت و در ضمیر وجدان خود جستجو کند که دلائل مطروحه علیه متهم و مستندات دفاعی وی بر روی عقل و قوه تمییز ایشان (نوشته تمیز) چه تاثیری نهاده است. قانون از قضات فقط یک سوال می کند، سوالی که تمامی تکالیف ایشان را دربر می گیرد، آیا اعقتاد باطنی و اطمینان دارید؟ قضاوت کنید. سیستم دلائل معنوی ادله ی آزاد از طرفی قانون را ملزم نمی کند. می گوید باید اعتقاد باطنی داشته باشی. خیلی جالب است این متن، متن خوبی است. حتی در آن بحث بعدی ما می گوید چه کسی مرجع تشخیص باشد، خوب من چطور بفهمم که چه حالتی دارم می گوید به وجدانت مراجعه کن وتشخیص با خودت، دلیل با خودت، فقط بینک و بین الله قانع باش. اول که می خواهد قاضی را انتخاب کند دقت می کند، زمینه های انحراف قاضی را هم به وجود نمی آورد، قاضی هم نمی خواهد آخر ماه لیست بدهد که چند پرونده رسیدگی کردم که هر چه بیشتر رسیدگی کرده باشد تشویق بشود. این ها زمینه های انحراف است، زمینه های اشتباه است زمینه های خطا است. این ها را کنار می گذارد؛ منتهی دیگر از او دلیل نمی خواهد. مثل متخصصی که می خواهیم پیش او برویم؛ می رویم پیش کسی که امین است و تخصص دارد و دیگر وقتی دارو را نوشت نمی پرسیم که آقای دکتر آن را چرا ننوشتی؟ چرا این کار را بکنم و آن را نکنم؟ می گوید من متخصص هستم، این شبیه آنجا است. 

جمع بندی در خصوص اعتبار اطمینان
• حالت سوم 
اطمینان
 تصورش آسان تر است. انسان نسبت به یک پدیده گمان خیلی خیلی قوی دارد؛ ولی اینطور نیست که احتمال خلاف نباشد. آنقدر آن احتمال خلاف لاغر است که کالعدم است. مثالی که بارها برای این زدم انسان از خانه که بیرون می رود هر آنی باید احتمال بدهد، دو ثانیه قبل، پنج ثانیه قبل یک حادثه در خانه اش پیش آمده. اما وقتی ما بیرون می رویم اصلا ناراحت هستیم؟! با یک قرار و آرامشی می-رویم. تا دلتان بخواهد ما در زندگی اینطور اطمینان داریم. من دوست دارم اسم این را اطمینان بگذارم و می دانید اگر در نظام زندگی این را معتبر ندانیم یقف العمل؛ این تعبیر را منتقی الاصول داشت، عمل می ایستد و قفل می شود. حالا بعضی ها اسم این را علم عرفی گذاشتند. این هم حالت سوم است.
من اینجا یک چیزی نوشتم. نوشتم از آنجا که عرف در داوری تسامح می کند و به جای الغا اثر احتمال خلاف، اصل آن را به حساب نمی آورد؛ به این حالت القاء علم می کند و به آن علم عرفی می گوییم. دیگر علم قطعی عرفی نگوییم. 

• حالت چهارم 
غیر از حالت های گذشته
 که تصورش خیلی راحت است این است که گمان داشته باشد حالا گمان قوی ولو 90 درصد، شک یا توهم همه این ها را حالت چهارم حساب کردم. این ها که محل بحث ما نیست و به آن اطمینان نمی گویند. 

• حالا که با این حالت ها آشنا شدید به نظر شما وقتی آقایان می گویند اطمینان، کدام مراد است؟!
 آقای خویی تعبیر کرد از اطمینان به علم عادی؛ علم عادی را ما کدام دانستیم دومی، شیخ انصاری در صفحه 368 که متنش را آوردیم بین علم عادی تا اطمینان دو مرحله درست کرده است. ثم المراد بالاطمينان‏ فى هذا المقام هو الظن‏ اما نه ظن با تحیر، بلکه ظن بی تحیر الى حيث يخرج صاحبه من التحيّر و التردّد و الاضطراب بحيث يكون الذهن معه مجبولا على الركون و السكون الى الطرف المظنون، و ان لم يكن بالغا حد العلم العرفى الذى يبلغ بحيث يكون احتمال خلافه ملحقا بالخيالات الوسواسية، که احتمال خلاف ملحق به خیالات وسواسی باشد و ان لم يرتفع بالمرة حتى يبلغ مرتبة العلم العادى الذى لا يحتمل خلافه عادة یعنی ایشان یک اطمینان درست کرد یک علم عرفی ویک علم عادی و ان امكن عقلا)الفوائد الأصولية ؛ ص748(که این چهارمی علم عقلی می شود.
 من البته در این مراحل چهار گانه روی کلام ایشان دقت نکرده بودم. الان که دقت می کنم، حس می کنم شیخ چقدر حواسش بوده است که چه کار کند؛ یعنی در این متن (صفحه 368 نگاه کنید) از آخر اگر ببینید یک امكن عقلا یعنی جایی که لم یمکن عقلا که علم قطعی می شود، قبل از این را علم عادی می گوید، قبل از این را علم عرفی می گوید و قبل از این را اطمینان می گوید. 
اما آقای خویی چی؟ ایشان  اطمینان را علم عرفی و عادی می گوید. اینجاست که کار سخت می شود اعیان را مقابل هم قرار می دهیم. آقای خویی مطلقا قبول دارد می گوید هما سیّان اما شیخ انصاری قبول ندارد به صورت فی الجمله می پذیرد بعد آن شاگرد فاضل  آقای خویی مرحوم تبریزی حاشیه می زند استاد لیسا هما سیّین. خوب باید دیدکه این ها یک معنا اراده کردند یا معانی متفاوت و گوناگون. در هر صورت اینجا کار سخت می شود وخودمان باید تصمیم بگیریم.
ببینید ما با حالت اول کار نداریم. علم قطعی عقلی ریاضی بله ممکن است در باب قضا بگوییم اعتبار ندارد؛ تناقض هم نیست. اگر ناراحتید و انتقاد دارید صبر کنید چون ما علم را دوباره بحث می کنیم. حالت چهارم هم کار نداریم، ظن و شک و وهم و ظن قوی این هم هیچ. ما با دوحالت وسط کار داریم. اسمش را می خواهید اطمینان بگذارید یا مطمینان یا نطمینان..... هرچه می خواهید بگذارید ولی ما بدمان نمی آید اولی را علم و دومی را اطمینان بگوییم. همان حالت سوم که زیاد هم پیش می آید. خوب حجت است یا نه؟ می توانید جرئت کنید حالا مثل آقای روحانی ، خویی و نایینی بگویید همه عقلا همه جا حجت می دانند و شارع هم رد نکرده است. من باشم جرئت گفتن ندارم؛ چرا؟چون کدام را عقلا دنبالش هستند؟ کجا چقدر کار میدانی کردیم؟ که اشکال دیروز بود. آیا صورت دوم را همه عقلا قبول دارند یا دو و سه را  و شما کدام را می گویید؟دوم یا سوم یا همه را؟ 
وقتی یک مسئله ای با حوصله تببین می شود آثارش را نشان می دهد، ولی به طور خلاصه به شما بگویم روی حجیت صورت دوم که بحث نیست مطلقا، مگر جایی مثلا نسبت به حد زنا بگوید من نمی خواهم، مگر شما نمی گویید من به چشم دیدم، شارع بگوید زنایی که با چشم دیده ای من نمی خواهم حد جاری شود. زنایی که با چهار اقرار یا چهار شاهد اثبات بشود، حدش جاری شود. آنجا باید بگوییم اصل حجیت است و دلیل می خواهد که حکم به توقف بدهیم  ولی نسبت به حالت سه من این را نمی گویم. مثلا در مفاهمات ما حالت سوم را قبول داریم. من که الان دارم صحبت می کنم همین الان شما دارید با حالت سوم حرف من را می فهمید. اولا اصل اینکه من عاقل هستم، حرف می زنم، شوخی نمی کنم، اشتباه نمی کنم، حواسم هست، اشتباه نمی کنم، یعنی آن را که می خواهم به شما منتقل می-کنم و شما دارید درست می فهمید، به یک قرار می رسید. این اصول عقلایی همه در این مسیر سوم تعریف می شود. اصل جد، اصل ظهور، اصل ......در مفاهمات ما از این اطمینان استفاده می کنیم. هیچ وقت نمی گوییم باید یقین کنیم. یقین ریاضی یا یقین عادی، دنبال حالت یک و دو نیستیم، دنبال سه هستیم.
 ولی در اسناد شرعی وقتی کسی می خواهد فتوی بدهد اگر سندی دارد که اطمینان دارد، برخی چطور دو دستی بر سر شهرت می زنند بعضی ها نه شهرت را می گویند شارع اعتبار کرده است. بعضی ها گفته اند کارایی سندی دارد. به نظر ما در اسناد (نه اینکه به نظر ما، معمولا علما می گویند) اعتبار یک سند یا خودش باید علم باشد یا به دومی برسد یا اولی یا دومی اما سومی را قبول نمی کنند. در امور زندگی قبول می کنند، پس ما بیشتر با حالت سوم کار داریم. حالت سوم در محاورات و مفاهمات حداقل در امور زندگی و روزمره خوب است. شما مثلا جایی اطمینان داری رفیقت در این محله می نشیند، پا می شوی آنجا می روی هرچند ممکن است نباشد. همان احتمال کالعدم اثر خود را گذاشت. 
خوب بحث اطمینان و ماهیت اطمینان تا حدودی تمام شد. از چند نکته مهم باید یاد کنیم و بحث اطمینان را ببندیم. حتما سیر بحث راکه دارید. ما بحثمان این بود که در نظام قضایی اسلام اطمینان و علم چه جایگاهی دارد. از این تعیین جایگاه می فهمیم نظام قضایی اسلام بیشتر به نظام ادله قانونی یا ادله آزاد تمایل دارد. هر موضعی شارع نسبت به این دو نظام بگیرد در این اثر می گذارد. این هم که می گویم بیشتر، زیرا بنا شد که از هر دورگه در اسلام باشد.  این را حواستان باشد نگویید نظام قضایی اسلام، نظام امارات قانونی است تمام. این غلط است، نگویید نظام قضای اسلام ادله آزاد است تمام. آخر نقض پیدا می کند. اما اینکه به هر حال غلبه کدام طرف است از این تعینات و کیس هایی که بررسی می کنیم، می توانیم بفهمیم. اکنون علم و اطمینان را بررسی می کنیم. علم را گذاشتیم برای بعد، اکنون اطمینان را بررسی می نماییم. 
یک بحثی که این جا است و بحث آخر امروز ما باشد: یک کسی می گوید حالت ها را شمردید و ما هم فرض می کنیم فهمیدیم. مخصوصا دو و سه را از هم جدا کردیم، ولی گاهی وقت ها خارجا خودمان نمی دانیم کدام حالت را داریم؟ آیا حالت دوم را داریم که اعتبار دارد یا حالت سوم را که در آن اعتبار اصل نشد.
اما خودم چطور تشخیص بدهم چه حالتی دارم. واقع این است که راهی جز رجوع به وجدان نداریم. مرجع تمییز و تشخیص وجدان خود آدم است. من می دانم یقین منطقی ریاضی دارم از آن طرف می دانم این که دارم بالاتر از گمان است، ولی صورت دوم است یا سوم، نمی دانم. اینجا اگر واقعا شک کند و احتمال شک را به صورت کلی منتفی نمی بیند، اینجا باید اخس اطراف را بگیرد. یعنی آن حالت خفیف تر را بگیرد. اگر نمی داند حالت دو را دارد یا سه، بگوید حالت سه را دارم. اگر نمی داند حالت چهارم یا سوم، بگوید حالت چهار را دارم. این را بادقت مطالعه کنید. ان شاالله نکات دیگر درس در جلسه آینده مطرح می گردد.

فایل پیاده سازی شده : کلیک کنید


۵۲۴ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

بیان حالات انسان در مواجهه با یک پدیده
حالت دوم : علم قطعی عادی
حالت سوم : حالت قرار غیر علم
حالت چهارم : گمان
شک و وهم
عمومیت حالت سوم در زندگی
بیان اعتبار آن
ماده 353 ق. آ. د. ک. فرانسه
محل بحث حالت سوم است.
نتیجه : عدم اعتبار علی الاطلاق آن و اعتبار آن در برخی موارد.