header

هدایت تحصیلی - منزلت و مسئولیت اساتید

جلسه 1
  • در تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۹۸
چکیده نکات

منزلت و مسئولیت اساتید
اساتید حوزه علمیه اردکان

رسالت روحانیت در دوران معاصر / در جمع اساتید حوزه علمیه
اردکان - یزد
بهمن 98

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد الله رب العالمین

قال رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم،  أَ لاَ اخبرکم عَنْ أَقْوَامٍ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَ لاَ شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمْ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ اَلْأَنْبِيَاءُ وَ اَلشُّهَدَاءُ ؛من خدا را شاکر هستم که توفیقی داده است محضر شما اساتید گرامی باشم از دوستان حوزه امام جمعه محترم بزرگوار هم که باعث و بانی این نشست شدند متشکر هستیم، ما که چیزی نداریم بهشان بدهیم می گویم علی الله اجرهم، من دوست دارم خیلی وقت کوتاه، برای اینکه شروعی باشد سوالاتی به من دادند همان ها را پاسخ بدهم فکر می کنم کافی باشد ولی دوست دارم با یک حدیثی شروع کرده باشم حدیثی که محضرتان خوانده شد حدیث عجیبی است، و به من و شما مربوط می شود، با این توضیح که می دانید در اسلام که هرچه به عالم و استاد مربوط است احترام دارد ولو قلم باشد ولو صدای قلم، در آن روایت هست که صدای قلم عالمان به فرشتگان می رسد، ن و قلم ما یسطرون، قسم به قلم و آنچه می نویسند، اگر ما موصول اسمی باشد، اگر موصول حرفی باشد یعنی نوشتن، قسم به قلم و نوشتن، حالا قلم ممکن است بگوییم معنای بطنی اش یک چیز خاصی است که در روایات نیامده است، مسلم ظاهرش مراد هست محضر شما نباید خیلی توضیح بدهم هیچ وقت ظاهر قرآن مزاحمتی با باطن و بطون و اشارات قرآن ندارد، یعنی ظواهر قرآن مراد است حالا اضافه هست اینها قسم به قلم قسم به نوشتن، آنچه علما و عالمان می نویسند از این جور سنخ روایات داریم از جمله این روایت عجیبی که من انتخاب کردم بین روایات محضر شما بخوانم که رسول خدا می فرمایند الا اخبرکم، همزه استفهام با لای نافیه، آیا خبر ندهم شما را؟ یا اگر الای تنبیه باشد الا اخبرکم، خبر می دهم به شما ،به اقوامی که لیسوا بانبیا و شهدا اما یغبطهم الانبیا و الشهدا، جمعیتی که پیغمبر نیستند و شهید هم نیستند ولی هم شهیدان غبطه شان می خوردند و هم شهدا، غبطه هم که مستحضر هستید این است که مغبوط یک چیزی دارد که غابط ندارد و لذا غبطه اش را می خورد که ای کاش من هم داشتم فرقش با حسادت این است که شخص حسود می گوید ای کاش او نداشت، ولی در غبطه نمی گوید ای کاش او نداشت می گوید که ای کاش من هم داشتم، بعد رسول خدا توضیح می دهند که این جمعیت کی هستند؟خلاصه اش این است کسانی که مبلغ دین من هستند، کسانی که دین من را تبلیغ می کنند، یعنی دین خاتم را، دین جامع، جهانی، جاودان اسلام را تبلیغ می کنند مرحوم علامه طباطبایی به این حدیث که می رسد، می دانید که جناب علامه یک پاورقی داشت به بحار ولی چه شد که رها کرد، این قسمت های بحار را ایشان در تعلیقه زده است می گوید این که نمی شود پیغمبر غبطه کی را می خواهد بخورد، بله پیغمبر غبطه پیغمبر راممکن است بخورد ولی پیغمبر غبطه غیر پیغمبر را نمی خورد ولی می گوید مراد از غبطه یعنی شاد می شوند اقوامی هستند که نیستند ولی از بعضی ها شاد می شوند، بعد توضیح می دهد که البته از نظر فنی توضیح ایشان مشکل دارد چون فعل متعدی را به لازم معنا می کند از نظر ادبی نمی شود دفاع کرد از جناب علامه به نظر ما اصلاً حدیث سوبسید نمی خواهد چیز عجیب و غریبی نیست بله پیغمبران بزرگ هستند، پیغمبران معصوم هستند پیغمبران بهشان وحی می شود از این جهات عبور می کنیم ولی واقعاً یک استاد یک عالم دین وقتی می شود مبلغ دین اکمل خیلی استبعاد دارد از برخی از انبیا از این جهت که مبلغ دین اکمل است دین خاتم است بالاتر باشد به نظر ما هیچ نمی خواهد و آن حدیث علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل که شنیدید آن هم سوبسید نمی خواهد، بعضی ها گفتند علما یعنی ائمه دوازده امام، علمای امتی چرا دوازده امام بگوییم، اصلاً کجا، پیغمبر چند بار از ائمه تعبیر عالم کردند که این دومی اش باشد، و واقعاً هستند بعضی از علما، ممکن است معصوم نباشند و ازنظر عصمت آنها جلوتر هستند، از این جهت که وحی می شود به عالم شیعه وحی نمی شود ولی از این جهت که دست گیری می کند تبلیغ دین خدا میکند اجمالاً اساتید فضلا، مقام مقام بلندی است اگر کسی نگاهش بدارد و حفظش بکند من صبح  در جمع طلاب عرض کردم امام زمان ممکن است به یک طلبه بگویند قرة العینی استبعاد ندارد، وقتی ببینید یک استادی در این دوران امواج ضلال مکاسب تدریس می کنید فقط کتب ضلال که نیست امروز امواج ضلال است، اگر بیاید دستگیری بکند طلاب را یک بچه اینجا طلبه، مقام مقام بزرگی است و مسئولیت مسئولیت بزرگی است، که من نمی خواهم صحبت کنم خودتان بزرگوار هستید استاد هستید، یک نکاتی من سریع عرض می کنم برای استادی شاید تجربه من از بعضی از شما بزرگواران کمی بیشتر باشد، چند تا نکته را من فکر می کنم باید اساتید توجه کنند یکی اش یک مشکل عمده ای داریم چه در قم چه در غیر قم، مخصوص غیر قم هم نیست این است که طلابی زیر دست من و شما هستند بعد از مدتی که می آیند بالا قدرت ارتباط با تراث ندارند از بنده سوال کنید که چهل و پنجاه سال درگیر هستی، و تدریس هم از سال شصت شصت و یک داشته ام. به تشخیص اینجانب یکی از بزرگ ترین نقاط ضعف این است که طلبه قدرت ارتباط با تراث ندارد چه طور بگوییم من خودم در مرکز تخصصی تفسیر تدریس داشتم چند سال پیش سال هشتاد و هشت هشتاد و هفت و هشتاد و شش اینها، تا آن صفحه ای که من درس داده بودم طلبه می توانست بخواند ورق می زدی نمی توانست حالا می خواهد چه کار کند؟ می خواهد دکتری امتحان بدهند دکتر ایکس دکتری تفسیر، نه مجمع البیان می تواند نه المیزان می تواند، نه جوامع الجوامع می تواند بله تفسیر نور باشد برای آقای قرائتی، تفاسیر محترمی است، ساده منظورم است، می خواند، اما بخواهد یک کتاب تفسیری مطالعه کند و مطلب ازش در بیاورد نمی تواند فقه اش هم همینطور یعنی طرف می خواهد جواهر کشف اللثام، اینکه می بینید گاهی وقت ها برخی از متون سخت است و بعضی ها اصرار می کنند این متن ها خوانده بشود، من کار ندارم حالا چقدر چند درصد درست است غلط است، ولی چند درصدش همین است که طلبه شما باید قدرت ارتباط با تراث پیدا کند و همین دوران شیرخوارگی که من امروز گفتم اساتیدی که تدریس سطح دارند و عموماً تدریس سطح دارید، یک کاری باید بشود که این طلبه حتی مکاسب که تدریس می شود یک تکه از جواهر آدرس داده بشود استاد بگوید من می پرسم، مطمئنم خواهید گفت که اینقدر حجم زیاد است فلان است به اینها نمی رسد ولی به هر حال یک کسی دارد صحبت می کند که بی خبر هم نیست و دستی از دور بر آتش ندارد و این هم در نظر بگیرید و ادبیات هم مخصوصاً ، صرف و نحو لغت، و فلسفه لغت اینها یک چیزهایی است که فکر می کنم اگر اساتید بزرگوار که شماها باشید مدیریت، ریاست، خلاصه نمی گوییم همه اش دست اساتید است ولی خیلی اش دست اساتید هست اساتید خیلی می توانند نقش داشته باشند ما اشتباهی که اساتید گاهی داریم مثلاً اگر آموزش پرورش اگر مشکل دارد می رویم سراغ کتابها، می رویم سراغ وزارت خانه که نمی گوییم نیست، ولی چقدر می رویم سراغ معلم ها، که خب حالا معلم ها چه کار می توانند بکنند؟  نقش معلم ها، توی حوزه هم می رویم سراغ کتابها و سراغ زیادی برنامه ها، و نقش اساتید نادیده گرفته می شود استادی موفق است که ارتباط خودش را، بتواند قدرت را به طلبه بدهد باید فکر کند و به هر حال این قدرت باید طلاب باشد. نکته دوم به روز بودن استاد است من چهره ها را نگاه می کنم ماشاالله عموماً جوان و آنهایی هم که کمی رنگ پیری گرفته است دلشان جوان هست، ببینید اساتید ما وقتی می آیند بیرون از قم و حتی اگر استاد همین جا هستند و قم هم نیامدند در واقع ارتباطشان با تحصیل قطع می کنند مثلاً یک طلبه ای از قم می آید اردکان برای تدریس اولاً سه چهار تا تدریس بر می دارد، بعد هم یک مسجدی، بعد هم سپاه، بسیج، جهاد سازندگی خلاصه می ریزند کار را، و اگر هم جلسات خانگی هم برود این هم دیگر کار نمی کند برای خودش البته برای دیگران خوب دارد کار می کند من فکر می کنم اگر اساتید مخصوصاً اساتید جوان، آن ارتباط را قطع نکنند مثلاً یک جور هم نگوییم، که متهم بشوم دارد برنامه ای داده می شود که عملی نیست، اگر استاد با درس قم هم مرتبط باشد الان هم دیگر درس ها که داده می شود یک ساعت بعد هم روی سایت است ،فضای مجازی، یا در این کانال هاست، اگر به نظر شما یک استاد، یک فقه و یک اصول نمی گوییم هر روز هر دویش یک روز فقه و یک روز اصول، بعد از نماز صبح اگر از مسجد آمد اگرمسجد دارد، اگر هم مسجد ندارد نماز صبح را که خواند مثلاً اصول درس استاد را گوش بدهد بین سی دقیقه تا چهل دقیقه درس ها هست، درس خود من وقتی ساعت می زنند همین سی و پنج شش دقیقه می شود و یک ساعت هم مطالعه کند طول روز هر وقت ،مخصوصاً بعد از نماز صبح که کمتر هم درگیر است دیگر رها کند، با یکی از دوستانش وعده بگذارند شب هم یک مباحثه ای در حد نیم ساعت و چهل دقیقه ببینید آخر سال جمعه اش هیچ محرم هم هیچ ماه رمضان هم هیچ باز هم صد و بیست تا اصول را می خواند و یک روز هم فقه، صد و بیست فقه و صد و بیست اصول می خواند، طلبه ای هم که الان فرض کنید قم درس بنده می آید و درس کسی دیگر می رود بیشتر از صد و بیست تا، من الان نزدیک، از سال شصت و یک شصت و دو، شماره زده ام تا به حالا شاید کمترین شماره صدو هفت و هشت بوده است و بالاترین شماره، صدو سی و دو و صد و سی و سه بوده است، شما میاگین بگیرد صد و هجده هجده صد و بیست، یعنی دارد به اندازه طلبه ای که دارد در قم فقه و اصول می رود. البته نمی گوییم مثل حضور است ولی درس ها هم که می دانید الان درسهای شلوغ سایتش و خودش هم فرقی ندارد، مخصوصاً به نظر من سی دی را خاموش می کند خودش فکر می کند و دوباره روشن می کند من این تجربه را به چندین نفر دادم بسیار جوابداده است، ضمن اینکه دارد درسش هم می دهد و بیاید قم این وضعیت قم می دانید استادی راه پیدا نمی کند الان یک مشکلی هم این است در قم کسانی از قبل استاد بوده اند یا ارتباطی دارند بسیاری از اساتیدی بیایند قم تدریس شان قطع می شود و آن درس خواندن در درس دادن هم اثر می گذارد یعنی آن که دارد اصول هم گوش می کند در فقه اش هم اثر می گذارد حالا ببینید اگر اینجور برنامه را کسی، یعنی یک استاد روزی دو ساعت دوساعت و نیم برای خودش باشد همین بیشتر هم نمی گوییم، بقیه اش هم تدریس بکند حالا ممکن است بعضی ازکارها را باید قطع بکند یا فلان ارگان مثلاً کس دیگری برود یا تقسیم بشود به هر حال بزرگان روحانیت اینجا هستید می شود هماهنگی کرد، امام جمعه محترم اساتید، دیگران به نظرم این کار لازم است اساتید برای اینکه خود استاد به روز باشد خود استاد احساس کند دارد چاق می شود، و الا می گوید رفقای من خواندن رفتند جلو ولی من ماندم، من دارم تدریس می کنم بحث های دیگری، بگذارید یواش یواش جمع بکنم بحث را، شاید، نمی دانم آمارم از دستم در رفته است بگوییم چند تا حوزه رفتم چند تا استان در طول این چند سال، معمولاً وقتی میپرسم از مدیر من می آیم، مثلاً تبریز بودم پارسال یا قبلش خوزستان، می پرسم آقا چی مثلاً مشکل مدرسه شماست جالب است بی استثنا می گویند بی انگیزگی طلاب، می گویند طلاب ما انگیزه ندارند این مهمترین، البته طلبه می دانید مسائل مختلفی است، مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، فضای بیرون، زودی هم می خواهد خودی نشان بدهد جذب کار بشود آن آقا زوائد اصول می گوید آن آقا زوائد فقه می گوید، کتاب ها زیر سوال می رود برنامه ها زیر سوال می رود، اعتماد به برنامه ریزان ندارد خلاصه این مجموعه عوامل باعث می وشد که متاسفانه گاهی این وضعیت پیش بیاید حالا خود اساتید کمک  کنند دور از شان شما به این بی نشاطی و بی انگیزه ای می دانید چی می شود، به نظر می رسد کاری که باید انجام بشود، اولاً خود استاد کارش ایمان داشته باشد ما ضرب المثل داریم که ابراهیم اگر بت فروش باشد بت فروش نمی رود ضرب المثلی است و درست هم است ،چون اعتقاد ندارد، حضرت ابراهیم چه کار می کرد عمویش بت می ساخت می گفت برو بفروش، این هم میآمد یک ریسمان می بست به گردن بت در کوچه ها می کشید همانطور با افسار می گفت خدا دارم می فروشم، هر که می خواهد، رفتن به عمویش آذر گفتند آخه این کی گذاشتی این فروش نمی رود این بت را باید بت پرست هند بفروشد. واقعاً اساتید باید استاد باورش شده باشد که این درس ها به درد می خورد شیر مادر است حالا ممکن است یک سری انتقادات هم داشته باشد این نکته ای است که برای طلبه ایجاد امید می کند نگوییم هم دست ما نیست این را قبول ندارم استاد خیلی نقش دارد جمله ای که استاد می گوید برای طلبه خیلی اثر دارد آخرین هم نکته هم عرض می کنم که می دانم که گاهی سوال می کنند امروز هم بعضی ها می پرسیدند ببینید گاهی کشاندن طلبه ها به امور سیاسی یا خود روحانیت این هم نکته حساسی است.
سوال: تا چه حدی آشنایی با تاریخ و سیر تاریخی ادبیات فقه و اصول لازم است؟
جواب: آشنایی با تاریخ و سیرتاریخی اگر منظور مطلق تاریخ باشد، سوال گیر دارد، منظور اصل تاریخ،  منظور تطور است، سوال از بنده است، تطور دوره فقه، ادبیات، اصول، تاریخ چه مقدار کمک می کند برای تبین مسائل
بله الان فهمیدم، ما امروز یک دانش هایی داریم به نام دانش های مضاف، دانش های مضاف یک مسئله ای مهمی که درش مطرح است همین سیر تاریخی و تطورات تاریخی است اگر فقه را یک دانش فرض کنید یا اصول فقه حتی ادبیات این را یک فسلفه مضافی دارند می گویند، فلسفه فقه، فلسفه اصول فقه، فلسفه ادبیات، یکی از مسائلی که در فلسفه های مضاف است سیر تاریخی است، به نظر ما یک امر لازم ولو خارج از آن دانش است من مثال می زنم مثلاً اگر شما سیر تاریخی که بر فقه گذشته است تطوراتی که که پیدا  کرده است، یک زمانی عقل گرا است حسن ابن ابی عقیل و ابن جنید و اینها، یک دفعه می آید دست شیخ صدوق و اینها و می شود غلبه محدثان است بر فقه ما،  نه اخباری ها محدثان، یک زمانی می آید به عقلگرایی البته با اعتدال، زمان شیخ مفید، شیخ طوسی، دوران علامه، دوباره  یک میل به تحدیث دوران شهید ثانی سید محمد صاحب مدارک، بعد جریان اخباری ها می شود شاید به این شکل جدا نکرده باشند، بعد جریان اصول فقه می وشد خب اگر کسی اینها را بداند، برای استنباطش موثر است، یا مثلاً شما می خواهید شرح لمعه را تدریس کنید شهید اول و شهید ثانی به کدام نحله متعلق هستند اصلاً ورود و خروجشان به چه شکلی است اخباری هستند؟ اصولی هستند؟ چه روشی دارند اینهاا شیخ انصاری، شیخ انصاری می دانید، من از اینجا بگوییم انصاف در کلماتش زیاد است ما خدمات آقای صلواتی،پیرمردی هستند الان، من یک موقعی از استاد پرسیدم که این انصاف چیست در کلمات شیخ انصاری ایشان خنده ای کرد اینطور یادم است گفت : نشنیده ای شیخ انصاری ادله چهارگانه را کرده است پنج تا، این شوخی است ولی واقعاً این جای سوال است می دانید که انصاف در کلام شیخ انصاری، یک منهج در استنباط است اگر کسی نفهمد و مکاسب و اینها را درست نمی فهمد و نه درست تدریس می کند، همان متدولوژی و روش شناسی فقیه، اینها را در همان سیر تاریخی و تطورات به دست می آید اجمالاً لازم است ولی نه اینکه حالا بگوییم چندین سال باید بگذرد برای این کارها، نه، اگر کسی گفتمانش را داشته باشد و دنبالش باشد می گویند جوینده یابنده است در کنار درس ها و بحث ها بدست می آید از این نظر می گوییم لازم است، ولی تا چه حد خط کش نمی توانیم بگذاریم، تا حدی که مثالاً فرض کنید روش شیخ انصاری را بشناسد، مناهج اصولی را بلد باشد و اگر خودش بخواهد نر بدهد بداند به کدام نهله تعلق دارد.
سوال: اینکه فرمودید که به هر حال ضرورت دارد این مطلب یک سوال جنبی هم پیدا می کند از کجا این مطلب را بدست بیاورد.
جواب: ببینید بحث های فلسفه های مضاف، که حالا همه اینها می رود در فلسفه مضاف، قدیم ها می گفتند روس ثمانیه، همان روس ثمانیه که قدیم ها در منطق خواندید و تدریس کردید ولی الان خیلی گسترده تر است ولی ما تراث داریم مثلاً مقالات و پایان نامه ها و کتاب هایی که در این چهل سال نوشته شده است روش شناسی اینها را وصل کرده است، الان خود حقیر روش شناسی شیخ اعظم، روش شناسی صاحب جواهر، آیت الله موسس، آقا شیخ عبدالکریم آقای خویی، صاحب جواهر، امام خمینی، خب خیلی از مقدمات کتاب ها مثلاً عروة الوثقی که هم حاشیه بود، درمقدماتش بحث روش شناسی صاحب عروه، سیر تاریخی فقه و اصول، مثلاً یک کتابی آقای ابوالقاسم گرجی دارد، تاریخ فقه و فقها، مرحوم استاد دانشگاه بود، الان اسمش یادم نیست، ما تراث داریم در طول چهل سال واقعاً کار شده است که گاهی وقت ها بعضی ها بی انصافی می کنند که حوزه در این چهل سال چه کار کرده است؟ خیلی بی انصاف هستند آقا بگوییم بهتان، جالب است تراث را نمی بینند، و آثار را نمی بیینند، و نسبت به دیدنش هم به شرط لا هستند و بعد می گویند حوزه چه کار کرده است، در فلسفه های مضاف که الان سوالایشان جز آن است ما خیلی پیشرفت داشتیم اگر لازم شد من بیشتر توضیح می دهم.
سوال: اینکه استاد فرمودید جسارتاً که در این سی چهل سال اخیر به هر حال در این زمینه کار شده است علما قبل سده قبل، دویست سال قبل اینها با توجه به ضرورت این مسئله این مسائل را از کجا استحصال کردند؟
جواب: باید بگوییم که بخشی از آن کارها نشده است، یعنی اینها در واقع تفکرات جدیدی به نظر می آید، آن موقع اگر کسی خودش عملاً اینها را بدست می آورد مثلاً صاحب جواهر می دانست با صاحب مدارک سید محمد چه طور برخورد کند با شیخ طوسی چه طور برخورد کند ولی به شکل کلاسیک و نهادینه از بحث های جدید است ،بله به عبارت دیگر اگر هم بوده است کارتون خواب بوده است من اصطلاحی دارم یعنی ردیف بودجه ای نداشته که تعریف بشود، مثلاً صاحب جواهر خیلی وقت ها حمله می کند به روش مرحوم اردبیلی حمله هم میکند می گوید این روش روش غلطی است ولی بیاید توضیح بدهد و باز کند و بحث کند نه ،اینها از بحث های جدید است، می دانید متولوژی و روش شناسی یک بحث کاملاً جدیدی است. غربی ها بیشتر از ما کار کردند در این جهت، خب مثلاً یکی از غربی ها یک کتاب دارد روش شناسی فقه ابن ادریس شاید جای تعجب باشد یعنی آمده ابن ادریس را گرفته است روش شناسی کرده است کارش را ، این به کدام حوزه مربوط است، من علی الحساب بخواهم جواب سوال ایشان بدهم، همان چند تا کتابی که راجع به تاریخ فقه و فقها و اصول فقه تالیف شده است کفایت می کند. یعنی به صورت ارتکازی بوده است من یک کتابی مشغول هستم به نام روش شناسی اجتهاد  این اگر انشاالله بیاید بیرون خیلی از این سوالها را جواب میدهد.
سوال: خب نوشتند حوزه انقلابی و سیاسی ملاکش چیست؟ 
من فکر می کنم نظام ما حالا تعبیرش، حفره های تئوریک زیاد دارد و نیرو کم دارد شما صدر اسلام را مطالعه کنید چرا زحمت پیغمبر آنطور که باید به ثمر ننشست با اینکه اصحاب بودند، یکی آن حفره های تئوریک که وجود داشت یعنی طرف خوب شمشیر می زد ولی فرق بین امامت ابوبکر و امامت امیرالمومنین را نمی گذاشت این را می گویند حفره های تئوریک امامت انتخابی و امامت انتصابی را تشخیص نمی داد ببینید در سقیفه چه طور دیالوک شده است همه اش دیالوک جاهلیت است در مناظراتی که با هم کردند، ابوبکر و آن دیگری وآن دیگری این مناظراتش هست ، یکی بحث حفره های تئوریک است که نظام دارد ما فکر می کنیم فقط مثلاً تک تیرانداز می خواهیم بله ما تک تیرانداز می خواهیم، که برود اما این بخشی از کار است اما آنچه که پیغمبر فرمود، سه چیز است که تخرق الحجب، یک سریر اقلام العلما، صدای قلم علما، دو، وطی اقدام المجاهدین؛ ما به وطی اقدام المجاهدینش تا حدودی توجه کردیم ولی از بسکه حواسمان اینطرف رفت، به سریر اقلام العلمائش کم توجه کردیم، شما بزرگان می توانید به هر حال کار بشود حفره های تئوریک مسائل بررسی بشود. طلبه باید شیر را باید خوب بخورد و شما باید این شیر را بدهید به این طلبه ها تا بتوانند آن کار را انجام بدهند نکته دوم، تربیت نیرو است، خب واقعش چرا گاهی اینجوری می شود نیروهایی که راضی باشیم هم تعهد و هم تخصص، با توجه به تخصص روحانی با توجه به رسالت روحانی از جهت فقه وعمل و تبیین و تحقیق گاهی در برنامه تلویزیون روحانی موفق را کشاورز و دامدار و چیز دیگر، و استناد به سیره امیرالمومنین می کنند در حالی که این کمال نیست لااقل اینها کامل نسبی است البته من نباید اینجا توضیح بدهم شما خودتان درست گفتید و درست هم اشاره کردید، معذرت می خواهم خب آنها غلط می کنند، یعنی واقعاً روحانی موفق مثلاً یک روحانی هست که درس و بحثش کذا و یک دامدار خوب است یک کشاورز خوب است نمی خواهم جسارت کنم آن هم خوب است اما الگو شما نگاه کنید من بارها دیدیم روز زن با اینکه من تلویزیون کم فرصت می کنم مثلاً خانمی که پشت تراکتور است، فلان خانم هیجده چرخ، می راند، جسارت نمی خواهیم بکنیم آن خانم هم محترم است آن هم دارد لقمه حلال در می آورد اما واقعاً خانم موفق ما، به قول تولستوی خانم پست چی است، خانم مخابرات پی است تولستوی این را می گوید می گوید ما اشتباه می کنیم آن نویسنده شهیر روسی، می گوید ما مادر موفق می خواهیم همسر موفق می خواهیم البته در رشته خودش بتواند نیاز زنان را برطرف بکند و لذا این اشتباه است و عبارت دیگر نمی فهمند برای کدام زمان است؟ الان طلبه ها بخواهند همه اینها را جمع بکنند نمی توانند، قدیم خیلی از روات بزاز بودند دهان بودند روغن فروش بودند، صراف بودند، پول جابجا می کردند حالا طلبه می خواهد برود توی بازار، بخواهد برود روغن فروشی به کارش نمی رسد یک کسی کارش را انجام می دهد آن هم محترم است، یک روحانی هست دامداری دارد کشاوزی دارد اشکال ندارد اما نباید الگو بگیر باشد تلویزیون این کار را می کند اشتباه می کند استناد به کار امیرالمومنین می کننذ. امیرالمومنین نمی خواستند شبهه ابن کمونه حل کنند روح همه ما فدای ایشان، ایشان که نمی خواستند شب توی حاشیه مکاسب و رسائل و صبح بروند مکاسب بگویند، پیامبر فرمودند : انا مدینة العلم و علی بابها، به هر حال فرق می کند باید استناد به سیره در برنامه شوکران من گفتم که یکی از غلط ها این است که ما همسان سازی شرایط نباشد استناد به چه بکنیم؟ استناد به سیره بکنیم، استناد به سیره نیاز دارد که شرایط الان و آن زمان یکی باشد حالا اگر پیامبر یک کاری کردند امیرالمومنین یک کاری کردند باید ببینیم آیا شرایط همان شرایط است آنوقت بشود سیره و الا نمی شود تمسک کرد این دغدغه شما درست است و البته باید برای مردم توضیح داده بشود آنچه که از ما انتظار می رود آقایان به عنوان یک روحانی قرن پانزده همین چیزهایی که دارد انجام می شود عذرخواهی می کنم الحمد الله رب العالمین.
سوال: استناد به سیره اگر اینجوری باشد که مثلاً باید همسان سازی باید بشود و حرف شما درست است الان خیلی از روایات و اینها برای جامعه امروز دانشجو هم حرفش این است می گوید این برای هزار و چهار صد سال پیش است جامعه آنروز یک رقم بوده است جامعه امروز یک حرف دیگری می زند استناد به این سیره مرز و حدودش چه طور است؟
استاد: خودتان فرمودید اصل حرف من را که نمی شود مناقشه کرد، و الا ما بیاییم هر رفتاری را از معصوم اولاً باید ببینیم این رفتار از شان بما هو شارع  یا بماهو مبین شریعت صادر شده است یا به عنوان یک مصلح اجتماعی آن دوازده شانی که من در فقه و مصلحت دارم اگر خواستید ملاحظه بفرمایید بحثش در فقه و مصلحت است. مفصلش در فقه و مصلحت است، ما باید اولاً ببینیم از چه شانی صادر شده است حالا وقتی این شان را فهمیدیم آنوقت می توانیم اگر احساس کردیم  به عنوان یک حکم فرا زمان و فرا مکان معمولاً خودش قرینه اش هست خب می شود استناد کرد ولی بعضی ها وقت ها هست حکم موقت یعنی فرازمان و فرا مکان نیست منتها خیلی اینجا ظریف است چون اگر بخواهیم چشم روی هم بگذاریم بگوییم مطلقاً سنتی بشویم می شویم اخباری، آن عبدالله عمر بود داشت در منا می گشت گفتند برای چه می گردی گفت دستشویی دارم منتها می خواهم ببینیم پیغمبر کجا دستشویی کرده است من بروم دستشویی کنم، یعنی حتی در انتخاب مکان دستشویی هم سنت پیامبررا، مکان دستشویی سنت نیست دیگر، یا اشکال به اخباری ها برای چه می گیریم می گوییم هرچه  دم دستشان می آید و لذا روی کفنش پسرش نوشت اسماعیل یشهد، گفتند این نرگس خانم است گفتند چون امام صادق نوشت اسماعیل یهشد اینها در تاریخ است اما از آنطرف باید مواظب باشید از این روشنفکران که بعضی از همشهرهای خودتان این روشنفکران را دارد که آنها دیگر حتی آیات قرآن و سنن تخته بند زمان او مکان می کنند یعنی می گویند برای آن زمان است باید جدا بکنیم آنجایی که ارزشهای ثابت می گوید و آنجاهایی که نه متغیرات زمان و مکان را می گوید و مصداق را می گوید یا اصلاً در خود نص قرینه است در خود روایت ولی مرزی است که نه نادیده گرفتنش درست است یا بی حساب و کتاب، و الا می شویم این ژورانالیست هایی که در تهران و اینطرف و آن طرف حرف می زنند به هر حال شما اساتید باید وارد بشوید. یک ضرورت خطرناک، چاره ای هم نیست. 
۱,۰۱۷ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

منزلت و مسئولیت اساتید
اساتید حوزه علمیه اردکان