درس اخلاق - حدیث امام هادی علیه السلام
جلسه 1- در تاریخ ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
چکیده نکات
حدیث امام هادی علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
امام هادی (علیه السلام) می فرمایند: « لولا من یبقی بعد غیبة قائمنا -علیه السلام- من العلماء الداعین إلیه الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج اللّه و المنقذین لِضعفاء عباد اللّه من شباک إبلیس و مردته و من فخاخٍ النواصب لما بقی احدٌ الا ارتد عن دین اللّه» این حدیث بسیار گران بها و گرانقدر است. انسان برای اولین بار که با آن مواجه می شود به این اندیشه می افتد که اگر امام هادی (ع) فقط همین یک اثر را از خودشان به یادگار گذاشته بودند برای برکت عمر امام (ع) کافی بود. این حدیث همانطور که از متن آن روشن است نقش علما را بیان می کند از بود علما و نبود علما سخن می گوید؛ علما باشند چه می شود و نباشند چه می شود. روایت به دوران ما یعنی به عصر غیب امام زمان عج اشاره دارد. حضرت می فرمایند که « لولا من یبقی» اگر علمایی در طول تاریخ بعد از غیبت قائم ما صلوات اللّه علیه باقی نمی ماندند تا مردم را به امام زمان راهنما باشند « الداعین إلیه و الدالین علیه» و از ان دین دفاع کنند « الذابین عن دینه» و صد البته این دعوت، هدایت و دفاع باسطه نقل خواب و استخاره و سخن های بی پایه نباشد بلکه بواسطه « حجج اللّه» باشد. و در ادامه به امام زمان عج نیز نسبت نکنند بلکه به فکر ایتام آل محمد ص هم باشند المنقذین لضفاء عباد اللّه مراد از اتیام آل محمد ص مستضعفانن از ببندگگان خداست. « من شباک ابلیس و مردته» شباک جمع شبکه عبارت است از آن توری که کسی دارد و شباک إبلیس عبارت است از توری که إبلیس و پیروان او بواسطه آن صید می کند حال می توان از این تورها، امروزه به امواج ظلال تعبیر کرد. « و من فخاخ النواصب» عبارت است از آلت دست های نواصب، و دشمنان اهل بیت. عالمان دین مستضعفان از بندگان خدا از تورهای شیطان و پیروانش و از آلت دست های نواصب نجات می دهند. اگر نبودند چنین عالمانی « لمابقی احدٌ الا ارتد عن دین اللّه» هیچ فردی باقی نمی ماند مگر آن که از دین خدا گمراه می شدند. در این حدیث شریف 1.حضرت کار علما را بیان می کنند. 2.ابزار کار علما را روشن می کنند و آن عبارت است از، حجج اللّه 3.راه و نتیجه آن راه را بیان می کنند. 4. در قسمت آخر نقش علما را روشن سازد که اگر در یک جامعه ایی عالمانی با این صفات باشند مردم گمراه نمی¬شوند اگر نه همه به گونه ای از دین خدا فاصله می گیرند این روایت یکی از روایاتی که است که نقش بود و نبود علما را بیان می کند. این روایت دارای متنی بلند و عالی است به گونه ای که این نوع از روایات نیاز به بررسی سند ندارد در این ارتباط با حدیث مزبور نکاتی به شرح ذیل بیان می شود: انسان در بررسی احادیث اهل بیت علیهم السلام به این نتیجه می رسد که این سخنان هیچگاه مشمول مرور زمان..... روایتی هست که شمس، رسول خداوند و قمر علی بن ابی طالب و فرزندان آن حضرت است. اولین بار در نوشته های مرحوم آقای مطهری (قدس سره) مطالعه کردم در این میان نکته ای جالب، وجود دارد که ایشان از آنجا که می نویسند: شمس و قمر مشمول مرور زمان نمی شوند با حضرات معصومان ع تطبیق داده شده است. چه بسیار چراغ افروخته شده و به خاموشی رفته است. زمانی فانوس و چراغ بادی بود و ... زمانی دیگر این ها می رود مصادیق جدید می آید ولی شمس نه چراغی است که مشمول مرور زمان شود، ماه هیچ گاه مشمول مرور زمان نمی شود. امام هادی ع این روایت می فرمایند اگر علما نباشند، دفاع و دستگیری نکنند و مردم را مردم از دام نواصب و ابلیس نجات پیدا نمی کنند، این حدیث ویژه دوران غیبت جزوه ایی که در دست دارم جزوه ایی است که در فروردین 96 به صورت محرمانه منتشر شده است مبلغان سایبری در این جزوه؛ از بازه زمانی 6 بهمن تا 20 بهمن 95 یعنی 15 روز شبهاتی که از مبادی سایت ها، پیام رسان ها تلگرام، انستاگرام، توتیر و ... جمع آوری کرده اند، در این گزارش آمده است: مجموع شبهات 1709 شبهه است که در هفت محور تقسیم می-شود، محور اول اعتقادات، کلام از 1709، 984 شبهه مربوط به این محور است یعنی %57 البته در مسائلی چون حکومت اسلامی، قرآن و حدیث، ادیان مذاهب، تاریخ، اخلاق، فقه و حقوق نیز شبهاتی مطرح است ولی پنجاه و هفت درصد به اعتقادات مربوط است. این محور نیز به ده بخش تقسیم شده است 511 شبهه به اصل امامت مربوط است، البته در مسائلی چون نبوت، آفریدگار، معاد نیز مطرح است. راجع به معاد 25 شبهه رصد شده است ولی در مسأله امامت پانصد و یازده مورد شبهه رصد می شود. آیا به نظر شما این رویداد از سر اتفاق است؟! برخی بر این باورند که از سر اتفاق است این نیز یک تحلیل است: ولی زمانی که جریان¬ها را تحلیل می کنیم به این نتیجه می رسیم که این آمار از سر اتفاق نیست حتی از سر شبهه خیز بودن مسأله هم نیست زیرا قطعاً بحث آفریدگار که نود و یک شبهه راجع آن طرح شده است از مسأله امامت شبهه خیزتر است، به نظر اینجانب علت این پدیده نقش محوری است که امامت بر عهده دارد بدین معنی که اگر بحث امامت به سامان خود نرسد، مسیر تعیین نمی شود و امور دیگر نیز به سامان نمی رسد. فرض بفرمایید، مسأله اصل معاد برای بشر حل شده است، و جهان در انتظار فهم معاد و حقیقت آن است، به کدام آبشخور مراجعه کنند؟! عرفان های کاذب بگیرد؟! از أمثال اوشو بگیرد؟! از فعالان صوفی و فلان رمال بگیرد؟! یا باید از امامت بهره ببرد. فرقه های کاذب و منحرف مانند بهائیت، بابیّت قدیم ، بابیّت نوین اولین مسأله ای که بر ان تمرکز می کنند، مسأله ای امامت است. چون الان در عصر نکته ظریف در این میان آن است که به علت اینکه در زمان غیبت حضرت ولیعصر عج هستیم. مسیر به امامت، مرجعیت و روحانیت است، از این جهت آن حساسیت بر امامت به مرجعیت تسری پیدا کرده است و فعالیت های خود را بر مرجعیت و روحانیت متمرکز کرده اند. اگر اعتقاد به این نهاد را از مردم گرفتید مسیر به إمامت نیز منحرف نمی شود. بابیت نوین و فرقه هایی باطل دیگر با استفاده از فضای مجازی اولین کاری که می کنند عبارت است از این که نهاد مرجعیت و روحانیت و حوزه های علمیه را هجمه می کنند، حال که به زعم خودشان از این نهاد عبور کرده اند چه جایگزینی دارند؟! و از چه کسی جای به جای این نهاد بهره می برند؟ از یک دانشجو رشته معماری بصره می آید جای این جریان قرار می گیرد! اوّل خود را باب الی الامام الزمان معرفی می کنند؟! در مرحله بعد امام زمان معرفی می کنند و اگر مجال پیدا کنند پیغمبر می شوند؟! محمد علی باب نمونه ای این کار را کرد، نوعی خود زنی بلکه خودکشی نسبت به نهاد روحانیت در حال رخ دادن است. و من خدا را گواه می گیرم که نظر به فرد خاصی و جریان خاصی ندارم انسان وقتی نقش روحانیت را در نظر می گیرد در می یابد که حدیث مورد سخن از امام هادی ع دقیقاً نسخه¬ای برای مشکلات این زمان است.از این رو تقویت نهاد مرجعیت و روحانیت یک وظیفه است. مایه تأسف این است که برخی از روحانیون نوعی خود زنی نسبت به این نهاد دارد. در صورتی که اگر این نهاد از بین برود، این می شود که « لما یقی احدٌ إلّا ارتد عن دین اللّه» چرا وقتی امام میخواهند غایب بشوند دست شیعیان را در دست فقیهان و عالمان می گذارند و میفرمایند إنّهم حجتی علیکم و انا حجة اللّه علیکم» این عملکرد و استراتیژی همان کلام امام هادی (ع) است تضعیف این نهاد حرام است بلکه، تقویت آن واجب است، توضیح انیکه گاه میگوییم تضیعیف حرام است امّا یک دفعه میگوییم دفاع لازم است، تقویت لازم است و این دو مقوله یکسان نیست. روحانیون عزیز و بزرگوار، امروزه بر عهده من و شماست که « الداعین إلیه و الذابین عن دینه بحجج اللّه» باشیم. این تکلیف من و شماست. حال به تفکر بنشینید که چگونه این تکلیف را باید به انجام برسانیم. پرداختن به این مسأله خود یک دفاعِ عملی است. مرحوم آقای مطهری، مرحوم آقای صدر و بزرگان دیگر، لازم نبود از روحانیت دفاع کنند بلکه وجودشان دفاع از روحانیت بود یعنی دفاع مجسم بودند، گاه لازم نیست انسان سخنی بگوید زمانیکه مردم روحانی پارسا، عالم و عادل را میبینند و احساس میکنند که درد دین خدا دارد، او نیاز ندارد که از روحانیت دفاع کند، دفاع مجسم است و این موج موج مردم را جذب میکند. امروزه بر اساس گسترش وسایل ارتباط جمعی، نوع تبلیغ متفاوت شده است، همچنانکه دشمنان «امواج ضلال» را منتشر میکنند، روحانیون نیز با استفاده از این ابزار باید « امواج هدایت» را منتشر کنند، این یک تکلیف است. ما روحانیون باید طوری باشیم که وجودمان دفاع از امام زمان باشد، بنده بر این باور هستم که امام زمان عج در همین کوچه ها در همین مدرسه فضیه و دارالشفا قدم میزند و بعضی از نیروهایش را می بیند و لذّت میبرد، همانطور که برخی را میبینند و ناراحت میشوند، و شاید بگویند عاق کردم تو را! چه سربازی هستی برای من، لازم نیست ببینیم چه کسی خدمت آقا رسیده و چه کسی نرسیده، اصلاً ممکن است سربازی در طول عمر خود هیچ گاه به محضر حضرت نرسد. ولی در عین حال قره العین امام زمان باشد.
امام زمان هیچگاه از نیروهایش غافل نیست و فقط بدها را رصد نمیکند، خوب ها را نیز رصد می کند. انسان میتواند با دفاع معقول با تلاش مجاهدانه نور چشم حضرت شود. و این چقدر ارزش است که انسانی قره العین امام زمان شود. در این هنگام معنای روایت از رسول خداوندص فهم میشود که فرمودند: بعضی پیغمبران به حال بعضی از علما غبطه میخورند. یعنی با دفاع عملی، دفاع با کار و تلاش با حرکاتش با زبانشان با ادبشان به این مقام میرسند. من و شما اگر یک جا نشستیم که صد نفر نشستند باید مؤدب ترین جمله ها از زبان و من و شما باشد. یعنی جمله ی ما در میان جمله ها باید تک باشد البته نه این که انسان بی جهت چاپلوسی کند نه، انسان وقتی میتواند به صیغه جمع صحبت کند وقتی میتواند « بفرمایید» بگوید: بگوید« بگو»! این هم یک طوری است؟! به هر حال این اولین دفاع است از این نهاد نه چون اینکه بند طلبه هستم و شما طلبه هستید چون این نهاد اگر از بین برود « لما بقی احدٌ الا ارتد عن دین اللّه».
و بعد باید مواظبت کرد؛ قبل از عید در فضای مجازی جمله ای از مرحوم آقای مطهری در مجموعه یادداشت ها ایشان منتشر شده بود -ما سر تا پا مدیون ایشان هستیم، بنده شاگرد علمی ایشان هستم- نه تقریباً در هیچ یک از آثار اینجانب نیست که به نوعی از ایشان نام نبرده باشم اما بالاخره یک جمله-ای علیه علما و فقهای شیعه را که برای دهه 30 است از مجموعه یادداشت های ایشان برداشته و چاپ میکنند. نفس چاپ هر یادداشی معلوم است که ما نه به کتاب اهمیت می¬دهیم نه به علم نه به مخاطب و نه به دانش احترام میگذاریم؛ ظاهراً در هیچ کجای دنیا نیز رسم نیست یعنی اگر بنده از دنیا رفتم تمام دفترهایم را بریزند وسط، حالا اگر یک روز ظهر مثلاً فلان غذا را خودم و خوابم نبرد را دریا داشت ها باید چاپ بشود از این شیوه ناصحیح که بگذریم یاداشت نشر شده اساساً غلط است. یعنی هما نزمان که نوشته شده غلط بوده است. صدها سال قبل هم غلط بوده و بعدش هم غلط بوده است. نکته دیگر اینکه ما همراه سخن نیستیم که بگویم عام داریم، خاص داریم، مطلق و مقید این است. حالا که اشتباهی میشود و یادداشتی اشتباه چاپ میشود، بدتر ان است که میبینیم یک شخصیتی این یادداشت ناصحیح را روی کانال تلگرام خود میگذارد تا از دست نرود، خوب بعد هزاران نفر و بلکه ده ها هزار نفر میبینند، هیچ توجیحی هم ندارد، کان لم یکن شیئاً مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است. برای من و شما روشن است که شهید مطهری خود بدتر از بدتر آن است که از این رویداد عبور کنیم. دفاع مجسم از روحانیت بود یا از نوشته های دیگر ایشان اطلاع داریم. اما این یادداشت وقتی میرسد دست یک دانشجو، طلبه و یک بازاری میگوید شخصیت به این بزرگی چه طور به فقهای شیعه حمله میکند! تا این دست خود زنی ها زیاد شده است الآن شما نگاه کنید خیلی احتیاط میکنم بگویم چون معمولاً ذهن ها به دنبال تطبیق هست. در بحث های انتخابات و انقلاب که میشود گاهی وقت ها ما به خود زنی مشغول میشویم قطعاً انسان ها معصوم نیستند انسان ها خطا دارند، روحانیت افتخارش این است که یک جور فکر نمیکند. یک موقعی خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم خدمت ایشان مطرح کرد که با بعضی از حرفها اشاره به سخنان یکی از حضار داشت- ایشان یک ربع توضیح دادند و توجیح کردند که این چه سخنی است!! مرحوم امام خمینی ره را چقدر حوزه قبول دارد ولی چقدر حرف های ایشان نقد میشود. الان من و شما این جا نشستیم و خود ما چقدر می گویم مرحوم امّا این را فرموده ولی اشکال را دارد هیچ کسی نیز اعتراضی نمیکند و دادگاه ویژه روحانیت ما و نه اطلاعات، نیز حساس نیستندنه ... چون بحث علمی است قطعاً ارزش حق و علم بالاتر از همه ی شخصیت ها حتی امام خمینی حتی شیخ انصاری. این افتخار حوزه است امّا نقد گفته ها، نقد عملکردها نباد به گونه ای طرح شود که بنیانها را نیز بسوزانیم. بنده ممکن است در جمعی جریانی را نقد کنم باید حساب بکنم و بیندیشم که این نقد چه نتایجی دارد و جه آثاری بر مخاطب میگذارد باید مواظبت کرد یعنی در واقع هم خودمان دفاع مجسم باشیم هم اگر هجمه هایی میشود در حد معقول جواب بدهیم و دفاع کنیم وانگهی اگر در مواردی که لازم دیدیم، نقدی را طرح کنیم به گونه ایی باید بیان کنیم که اساس و بنیان زیرا سؤال نرود طوری نشود که بگویند که آن که آن طور و آن یکی هم که آن طور پس دیگر کسی نماند. مقاله ایی را از فرد محترمی- چندی پیش مطالعه میکردم تحلیلی راجع به دولت های بعد از انقلاب مطرح کرده بود تمام دولت هارا زیر سؤال برده بود و آنها را دولت هایی ناتوان، دولت هایی بد اخلاق و سو استفاده کن و ... نامیده بود. اولاً این حرف فی نفسه درست است؟ آیا این قضاوت عادلانه است؟ آیا هیچ کدام نقطه ی مثبتی نداشته. یعنی این سی و هفت سال سیاهی و تباهی بوده است این به نظر من ناعادلانه است البته دولت ها خوبی ها و بدی-هایی دارند لغزش هایی دارند وانگهی اگر کسی این مقاله را بخواند میگوید این چهل سال که این طور بوده چه تضمینی دارد که چهل سال بعد این جور نباشد –چرا برخود و مخاطبان رحم نمیکنیم- اگر نقدی میکنیم منصفانه باشد. این شیوه برخورد آن اساسی که میخواهی حفظ کنی را میزند. این حرف تو –بزرگوار- اصل ولایت فقیه را میزند اصل نظام را میزند امام و رهبری را زیر سؤال میبرد. و فکر میکنی که دفاع میکنی! یکی بر سر شاخ، بُن میبرید. باید مراقب این جریانها بود مخصوصاً این اساس روحانیت، را حفظ و تقویت کنیم. امید داریم که بتوانیم یکی از سربازان جریان روحانیت و مصداق حدیث شریف امام هادی (ع) باشیم بحق محمد و آل محمد.
الحمد للّه رب العالمین.
چکیده نکات
حدیث امام هادی علیه السلام
نظر شما