header

فقه هنر (1400-1401)

جلسه 22
  • در تاریخ ۰۸ خرداد ۱۴۰۱
چکیده نکات

دلالت ادعایی آیاتی از قرآن بر حرمت غنا
سوره حج آیه 30
لقمان 6
فرقان 72
مومنون 3
اسراء 36
بررسی دلالت این آیات بر حرمت غنا در دو سطح
1. فارق از روایات ذیل
2. با توجه به روایات ذیل
بدون توجه به روایات، آیات دلالتی بر حرمت غنا بماهو غنا ندارد.
با توجه به روایات نیز، مشکلاتی دارد مثل اینکه گفته میشود چنانکه روایات وارد ذیل آیات مفسر آیات است، آیات نیز مفسر روایات است.
تفسیر دو سویه
بر این اساس حرمت غنا بماهو غنا و با تعریفی که فقها از روایات ارائه داده‌اند استفاده نمیشود.

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 
غنا و موسیقی؛ ادله حرمت از قرآن و روایات 
گفته شد که از اجماع و عقل در حرمت غنا چیزی به دست نیامد .....
و هماره گفته ایم که حساب موسیقی و الات از حساب غنا و آواز جداست .....
وقتی غنا گفته می شود ، منظور آواز است وادوات هم حساب خود را داراست.
قرآن پنج آیه در این باره دارد البته ممکن است در آینده آیه دیگری دال برغنا استنباط شود که امر دیگری است ...
• فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ
• وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ
• وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا
• وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ
• وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
راجع به آیه آخر همین بس که اگر نبود د رقرآن مگر همین یک آیه کافی بود که اولا دنبال غیر علم نرویم و دیگر این که کنترل چشم وگوش و فکر را داشته باشیم.
عرب بیابانی آمد محضر رسول اکرم صلی الله علیه و اله و گفت: چه داری؟ پیامبر هم سوره زلزال را خواندند و او هم متحول شد و گفت: کافی است..... و رفت . و پیامبر فرمودند : رجع فقیها....
ما در استدلال به این آیات بر دو مستوا بحث می کنیم : یکی بدون توجه به روایات ذیل این آیات ....و دیگری ملاحظه این روایات ... بدون ملاحظه روایات می شود استدلال قرآنی و در نقطه مقابل استدلال به روایت است .و لذا اگر روایت ذیل آیه ضعیف بود، نمی توان روایت را ملاک قرار داد....اگر خواستیم باتوجه به روایت بحث کنیم اگر روایت به کار آید و ضعف سند نداشته باشد آیه مورد استفاده خواهد بود و برعکس...
ما الان با روایات خداحافظی میکنیم و کار به روایات نداریم.
غنا چه معنا شد؟
کل صوت لهوی مطرب مرجع فیه که امروزیها هم اضافه کردند که مناسب مجالس فسق و فجور و لهو و لعب باشد ....و جالب این است که وقتی از این علماسوال می کنیم که غنا کاری به محتوا هم دارد ؟ به عبارتی محتوا هم مهم است؟ جواب میدهند : نه ...
باز سوال میکنیم که آیا قصدخواننده هم مهم است؟ باز جواب می دهند: نه .... 
در خصوص آیه و من الناس که اشاره به داستان نضر بن حارث دارد که داستان های رستم و سهراب را یادگرفته بود ومیخواند این آیه اشاره به کار او دارد ...
بحث این است که غنا از جنس حدیث نیست ضمن اینکه آقایانی که به حرمت غنا اشاره کرده اند کار به لیضل عن سبیل الله و یتخذها هزوا ندارند...
نکته این است که معلوم نیست که این آیات دال بر حرمت باشد ...
و سیاق برخی از این آیات وجوب و یا حرمتی از آن استنباط نمی شود..
و اما آیات با توجه به روایات 
به هر حال ذیل این آیات ما روایاتی داریم ببینیم این روایات معجزه ای می کند یا نه ...
و اما ذیل آیه اول؛ اجتنبوا قول الزور
این جا یک روایتی معتبر داریم از زید شحام ....
• قال: سالت اباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور فقال ارجس من الاوثان او الشطرنج و قول الزور الغناء 
پس این روایت کبرا درست می کند وآیه هم صغرا را و نهایت صغرا، کبرا ....نتیجه ....
این جا تا بخواهید ما روایت داریم، وسائل جلد 17ص310در قسمت ابواب ما یکتسب به است 
ما سه تا مشکل داریم. مشکل اول، وجودمعارض است...
مشکل دوم در قالب سوال مطرح میکنیم که شما چرا الغناء را «ال» را الف و لام جنس می گیرید؟الف و لام عهد بگیرید؛ اگر الف و لام عهد گرفتید می روید روی همان بحث غناهای مبتذل بنی امیه و بنی مروان ...
الف و لام هم بیست و پنج نوع دارد که یکی از آنها الف و لام استغراق بود ...الف و لام عهد ....می تواند الف و لام جنس باشد کما این که ابن هشام معتقد به این بود ...می تواند عهد ذهنی باشد ...عهد هم سه قسم بود؛ عهد ذهنی ، ذکری و حضوری ....امام علیه السلام اشاره می کنند به غناهای زمان بنی امیه و ...اگر این طور باشد بسیاری از غناها را در بر نمی گیرد ....حال اگر شما معتقد به این شوی که این الف و لام ماهیت است ؛ بحث این است که این سوبسید می خواهد ....
مگر این که کسی بیاید و ادعا کند اصل در الف ولام این است که الف و لام جنس باشد و خلاف آن دلیل می خواهد...سوال این است که چه کسی این حرف را میزد؟آقای آخوند (صاحب کفایه) 
مشکل سوم: یادتان می آید زمانی که از تفسیر یک سویه و دو سویه بحث می کردیم؟آن بحث این جا است که به درد می خورد. امام علیه السلام وقتی می آیند و «قول زور » را به غنا معنا می کنند، در این حالت، روایت می شود مفسر آیه ....سوال این است که آیا ، این جا، آیه نباید مفسر روایت شود؟اگر آیه مفسر روایت شود، باید گفت اگر چه امام تفسیر می کنند قول زور را، اما غنایی که واقعا قول زور باشد ...قهرا با این دیدگاه صرف کیفیت به درد نمی خورد...و گرنه چه ربطی دارد که خداوند متعال از قول زور سخن گفته باشد و منظورش نه قول باشد و نه دروغ باشد و صرف صوت باشد ...بحث این است که این را بیان کنند ..اگر ما بتوانیم این ها را حل کنیم این آیه خیلی به درد ما می خورد. احتمال الف ولام عهد باشد دیگر نمی توانیم به آیه تمسک کنیم....
اگر بخواهم آدرس دهم : وسائل ج17 ص310 ح26 ص305 ح9 ص308 ح20
و اماایه دوم: و من الناس من یشتری لهو الحدیث...
این جا روایت محمد بن مسلم داریم از امام باقر علیه السلام:
• الغناء مما وعدالله عزوجل علیه النار ... 
و بعد امام این آیه را خواندند: 
و من الناس ...
که قطعا دلالت بر این دارد که منظور از لهو الحدیث ، غنا است ...
سوال این است که ما به چه مجوزی سخن شیخ انصاری را د راین موضوع بیاوریم  و بگوییم که آیه منظورش این است؟!
بحث این است که راهمان در موضوع غنا با آقایان فرق دارد...
و اما آیه سوم: 
ابن مسلم و ابوصباح کنانی این جاروایتی دارند ...از امام صادق علیه السلام و الذین لا یشهدون الزور هو الغناء ...
یا در خبر محمد ابن ابی عباد مشتهربالسماع بوده و یشرب النبیذ...میگوید سوال کردم از الرضا علیه السلام عن السماع فقال لاهل الحجاز فیه رای و هو فی حیز الباطل واللهو اما سمعت قول الله عزوجل: اذا مروا باللغو مروا کراما ؟امام می خواهند لغو را بر سماع تطبیق دهند...البته قرار بر این بود که این آیه دلالت بر حرمت نکند ...
آیه چهارم:
روایتی دارد که یعنی الغنا و الملاهی ...اما من نوشتم که معلوم نیست از امام علیه السلام باشد چو ن این روایت از قمی است و شما کاری که باید بکنید این است که حرف امام را از حرف راوی جدا کنید ....
این جا محدث قمی دارد که : فقال : قوله عن اللغو معرضون یعنی الغنا و الملاهی ...سوال این است که این را خودت داری بیان می کنی یا امام؟
شیوه قمی به این صورت است که تفسیر آیه قبل و بعد را به امام نسبت میدهد اما تفسیر این آیه را به امام علیه السلام نسبت نمیدهد و بلکه می گوید : یعنی ... چون میدانیم علی بن ابراهیم قمی گاهی از خودش هم می آورد .
آیه پنجم: 
روایتی ذیل این آیه هست 
• عن تفسير العياشي عن أبي جعفر عليه السلام قال: كنت عند أبي عبدالله عليه السلام قال له رجل: «بأبي و أمي اني أدخل كنيفا لي و لي جيران و عندهم جوار يتغنين و يضربن بالعود فربما أطلت الجلوس استماعا مني لهن فقال: لا تفعل فقال الرجل: و الله ما هو شي ء اتيهن برجلي انما هو سماع أسمعه باذني فقال له أنت ما سمعت الله «ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤلا» قال بلي و الله فكأني لم أسمع هذه الآية قط من كتاب الله من عجمي و لا من عربي اني لا أعود ان شاء الله و اني أستغفر الله فقال له. قم فاغتسل وصل ما بدالك فانك كنت مقيما علي أمر عظيم ما كان أسؤ حالك لو مت علي ذلك احمد الله وسله التوبة من كل ما يكره انه لا يكره الا القبيح و القبيح دعه لأهله فان لكل أهلا.

در بحارالأنوار از تفسير عياشي (م حدود 320 ه. ق) از امام باقر (ع) روايت نموده است كه من پيش پدرم امام صادق (عليه السلام) بودم مردي به خدمتشان عرض نمود پدر و مادرم فداي تو باد! من داخل دستشوئي مي شوم در همسايگي ما افرادي زندگي مي كنند و آنان كنيزكاني دارند كه آواز مي خوانند و عود و چنگ مي زنند و چه بسا نشستن در دستشوئي را طولاني مي نمايم به جهت گوش دادن به آنان اين امر چه حكمي دارد؟ امام فرمودند : اين كار را نكن!

آن مرد عرض كرد: اين يك كاري نيست كه من با پاي خود به سراغ آن رفته باشم بلكه نوعي شنيدني است كه با گوشهايم مي شنوم بي آن كه خودم به سراغ آن رفته باشم امام (ع) فرمودند : آيا شما سخن خدا را نشنيده اي جائي كه مي فرمايد: «ان السمع و البصر و الفوأد كل اولئك كان عنه مسئولا» گوش، چشم، دل، هر كدام از آنها مورد سوال و بازخواست قرار خواهند گرفت» و حساب پس خواهند داد.

راوي گويد: آري به خدا قسم مثل اين كه من تا كنون هرگز اين آيه را از قرآن مجيد نشنيده بودم نه از عجم و نه از عربي پس از شنيدن اين آيه ي روشن ديگر (انشاء الله) به آن گناه برنمي گردم و به درگاه او استغفار مي كنم. امام (ع) فرمودند : پس پاشو و غسل نما و هر چه توان داري نماز بگزار تو به يك گناه بزرگي مداومت داشته اي و چه قدر بد مي شد كه در چنين حالي از دنيا مي رفتي به خداي شكر كن و از او توبت و بازگشت را مسئلت نما از هر چيزي كه او مكروه مي شمرد و او مكروه نمي شمرد جز قبيح را و چيز قبيح را به اهل و افراد مناسب آن واگزار، چون هر چيزي أهل خاصي دارد.
درس ما به این مقدار تمام نمی شود ؛ و به مقدار زیاد روایت در این باره داریم.
وسائل جلد 10، ابواب ما یکتسب به ، باب 99، ح2، 8، 9، 20، 24، 26، 6، 7، 11، 16، 25، 3، 5، 15، 29، 1، 12، ...
راجع به طائفه سوم: باب 15 ح4، باب 16، ح3، 4، 5، 6، 7
طایفه چهارم: باب 99 ح29 و 32 باب 18 در بحث اغسال مسنونه ...

در هر حال روایات زیاد است و باید مدیریت روایت را داشت و یکی از شاخصه های درس خارج مدیریت روایات است اولین کاری که می کنیم این است که باید روایات را دسته بندی کرد مهم این است که ما روایات را در طوائف محدود دسته بندی کنیم و کار بعد سنجش طوائف با هم است و در نهایت پیدا کردن تعارضات و نتیجه گیری.

الحمد لله رب العالمین

۳۱۲ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

دلالت ادعایی آیاتی از قرآن بر حرمت غنا
سوره حج آیه 30
لقمان 6
فرقان 72
مومنون 3
اسراء 36
بررسی دلالت این آیات بر حرمت غنا در دو سطح
1. فارق از روایات ذیل
2. با توجه به روایات ذیل
بدون توجه به روایات، آیات دلالتی بر حرمت غنا بماهو غنا ندارد.
با توجه به روایات نیز، مشکلاتی دارد مثل اینکه گفته میشود چنانکه روایات وارد ذیل آیات مفسر آیات است، آیات نیز مفسر روایات است.
تفسیر دو سویه
بر این اساس حرمت غنا بماهو غنا و با تعریفی که فقها از روایات ارائه داده‌اند استفاده نمیشود.