هنر همراه با معنویت و ارزشها، بشر را سیراب میکند/چگونگی یافتن پاسخ فقهی به مسائل هنری روز
- در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۵
- ساعت ۲۱:۴۰
- پرینت مطلب
خلاصه خبر :
هنر همراه با معنویت و ارزشها، بشر را سیراب میکند/چگونگی یافتن پاسخ فقهی به مسائل هنری روزبخش دوم
آیت الله علیدوست تشریح کرد:
هنر همراه با معنویت و ارزشها، بشر را سیراب میکند/چگونگی یافتن پاسخ فقهی به مسائل هنری روز
با توجه به تأکید مقام معظم رهبری بر پیگیری موضوع فقه هنر در دیدار با دستاندرکاران برگزاری همایشی با همین عنوان در سال گذشته، بر آن شدیم که اهمیت این موضوع و جوانب آن را در گفتگو با برخی از صاحبنظران به بحث بنشینیم. در این نوبت بخش دوم از گفتگوی ما با آیتالله ابوالقاسم علیدوست، رئیس انجمن فقه و حقوق اسلامی و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نظر شما میگذرد.
چنان که در بخش نخست این گفتگو خواندید آیتالله علیدوست با تعریف هنر به خلق بدیع، مطبوع، فائق و فائض، قرآن را مصداق چنین خلقی دانست. وی با اشاره به آغاز شدن اسلام با قرآن نتیجه گرفت که اسلام با هنر شروع میشود و جلوههای هنری آن را میتوان در اخلاق، منش، کنش و بیان پیامبر و اهل بیت(ع) و همچنین در زندگی مسلمانان و تمدن خلق شده توسط آنها دید و بر همین اساس اگر تمدن اسلامی را تمدن هنر بنامیم مبالغه نکردهایم.
طبیعی است که با نظر به این معنا از هنر بایستی دایره تعینات آن را تا حدی متفاوت از آنچه در ذهن و زبان عامه مردم به عنوان هنر شناخته میشود ترسیم کرد، اما در هر صورت آیتالله علیدوست معتقد است که با استناد به حدیث معتبر «إن الله جمیل و یحب الجمال»، حکم اولیه پرداختن به هنر از نظر شریعت و فقه استحبابی است که گاه و در موارد اهمیت به مرز وجوب میرسد. بخش دوم گفتگو را در ادامه میخوانید.
_با توجه به این که شما تعریف و تعینات گستردهتری را از هنر مورد توجه قرار دادهاید، طبیعتاً حکم همه انواع و مصادیق هنری استحباب یا وجوب نخواهد بود. از یک نظرگاه دینی ارزیابی شما از وضعیت و اثرگذاری گونههای مختلف هنری، با نظر به تعینات واقعی و معمولی که در حال حاضر شاهد هستیم، چیست؟
من فکر میکنم هنر بشر امروز دارد خستهکننده میشود. نباید نگاه کنیم که این هنرها چقدر بیننده یا شنونده دارد، بلکه باید دید که تا چه حد افراد را اشباع میکند و چقدر با علاقه به سراغ آن میروند. ما حسب اعتقادات دینیمان بر آنیم که آنچه بشر را در نهایت سیراب و قانع میکند معنویت و ارزشهاست.
من نمیگویم هنر امروز و مصادیق آن را نادیده بگیریم یا مثل برخیها دلخوش کنیم و بگوییم هیچ خبری نیست و آن چه را در اطرافمان میگذرد نبینیم، اما من فکر نمیکنم که این هنر بتواند عاقبت داشته باشد؛ چرا که در انسانها نیز امیدی به هنر امروز دیده نمیشود.
به عکس محتوای هنر امروز، در تراث اسلامی و در نصوص و متون دینی، ظرفیتهایی وجود دارد که اگر این ظرفیتها درست هدایت شود شما میبینید که نه تنها کمتر از هنر امروز نیست، بلکه میتواند هنر امروز را خانهنشین کند.
من البته تخصصی در این زمینه ندارم اما اگر شما نگاه کنید میبینید که سریال یوسف پیامبر(ع) که بر اساس چند آیه از قرآن ساخته میشود یا سریال مختارنامه که بر اساس تاریخ، یعنی بخشی از تراث ما، تولید میشود، چگونه جای خود حتی در خارج از ایران هم باز میکند. نمیگویم که اینها آثار هنری بدون نقصی است، و در این مورد کارشناسان باید نظر بدهند، اما در همین حد میتوانم به عنوان یک مخاطب بگویم که این نوع تولیدات مشتری دارد و خود این نشان از وجود ظرفیت است. حال اگر این ظرفیت را با توجه به ابعاد و اعماق گسترده آن و اثرگذاری معنوی که به همراه دارد، ضرب در هزار یا دو هزار کنید میبینید که چه ابعادی مییابد.
دید ما نسبت به هنر باید این گونه باشد که هنر روز به روز خلق میشود، چرا که ظرفیتها روز به روز کشف میشود. به عبارت دیگر این گونه نیست که فقط مخازن گاز و نفت کشف کنیم، بلکه هنر هم کشف شدنی است. از این جهت نیروها میتوانند بیایند و دائم خلق کنند.
مدتی پیش و در دهه کرامت تلویزیون نشان میداد که جمعی از دختران و پسران جوان با حدود 20 تا 25 سال سن، که هیچ کدام هم بر قله هنر قرار نداشتند و حتی بعضاً دارای ظاهر چندان اسلامی هم نبودند هر کدام گوشهای از زندگی اما رضا(ع) را تصویر کرده بودند؛ لحظه وارد شدن امام به خراسان، لحظهای که طبق آن چه معروف است آهو را نجات دادند، لحظه مسموم شدن ایشان و ... و نقاشیهای آنها مجموعه زیبایی را خلق کرده بود.
بنابراین میبینید که هنر دائماً میتواند خلق و تولید شود؛ به این دلیل که لایتناها است. مثل هنر مثل علم باری است که تناهی و انتها ندارد. از این جهت در تراث اسلامی نیز ظرفیت بیانتهایی وجود دارد که به شرط این که صحیح مدیریت شود، هنرمندان هدایت بشوند و متولیان فرهنگی هم سنجیده کار کنند و سنجیده حرف بزنند، میتواند آثار خوبی را به همراه داشته باشد.
برای مثال اخیراً یکی از مسئولان به اصطلاح راهکاری ارائه کرده و گفته بود ما یک عده از هنرمندان را به حوزه بفرستیم که مجتهد بشوند. خب اگر راهکار در این حد باشد باید گفت که «انا لله و انا الیه راجعون»، اما اگر واقعاً و به صورت علمی و تخصصی و کارشناسانه اظهارنظر شود، مسلماً این ظرفیت میتواند خود را نشان بدهد.
_شما به میراث و ظرفیتی که میتواند مورد استفاده هنرمندان قرار بگیرد اشاره کردید، اما به نظر شما فقه چگونه میتواند در وضعیت هنر کشور پیشبردی ایجاد کند؟ به طور مشخص فقه چه کمکی میتواند به هنر داشته باشد؟
منعی که در مورد برخی تعینات هنری وجود دارد عموماً به خاطر عناوین ثانوی است که این عناوین در فقه مطرح میشود. اگر ما این را از فقه استفاده کنیم که کف هنر استحباب است و در مواردی حکم به مرز وجوب میرسد، راهگشایی عمدهای محسوب میشود. بنابراین راهگشاییهایی که میبینیم همه از فقه است و بر اساس موازین فقهی انجام میشود.
نکته این است که گاه ممکن است راه حلی ارائه شود، اما این راه حل از هنجارهای شناخته شده فاصله بگیرد. هنر فقیه این است که از هنجارها فاصله نگیرد، اما در عین حال راهگشایی نیز انجام دهد؛ راهگشایی صحیح. خود من در جلسهای که به مناسبت برگزاری همایش فقه هنر صحبتهایی در خدمت مقام معظم رهبری داشتم، نکاتی را آنجا طرح کردم که ایشان بلافاصله تأیید کردند. بالاخره رهبری به عنوان کسی که هم مرجع و صاحبنظر فقهی است و هم کسی که سکاندار کشور است، اگر راه حلی که به ایشان ارائه میشود، در قالب هنجار شناختهشده نباشد ایشان یا تذکر میدهد که این راه درست نیست یا حداقل سکوت میکند. اما اگر ایشان فرمود این راهحل بسیار صحیحی است، پس معلوم میشود که در قالب هنجارها است. بر این اساس من به عنوان یک کارشناس ادعا میکنم که ما میتوانیم بدون خروج از هنجارهای شناخته شده فقه در مسیر هنر راهگشایی کنیم.
البته این نکته را باید در نظر داشته باشیم که ناتوانیها، کج سلیقگیها، عدم مدیریتها، مشکلات اقتصادی و ... به حساب فقه گذاشته نشود. برای مثال اگر ما نتوانستهایم نیروی هنری آن گونه که باید تربیت کنیم یا نیروی هنری ما نخواسته یا به هر روی از ظرفیتها استفاده نکرده و تماس نگرفته است، نباید به این حساب گذاشته شود که فقه پاسخگو نیست. من این را مغالطه ناپسندی میبینم که ضعفهای نواحی دیگر به حساب فقه گذاشته شود.
_به نظر شما در حوزه فقه هنر اختلاف نظرهایی را که ممکن است میان فقها وجود داشته باشد چگونه باید تمهید کرد؟
در این حوزه هم همان کاری را میکنیم که در سایر مسائل انجام میدهیم. ما بحثی داریم تحت عنوان فتوای معیار. وقتی که فقه در نظام کشور وارد نشده هر کسی از مجتهد خودش تقلید میکند، اما وقتی که بحث کشور است فقه میشود قانون. این از طریق فتوای معیار صورت میگیرد؛ حال گاه نظر رهبری معیار است، گاه نظر شورای نگهبان معیار است و گاه هم فتوای مشهور معیار است. بنابراین این معضلی نیست که حل ناشدنی باشد و تحت عنوان فتوای معیار میتوان این اختلافات را رفع کرد.
شما میدانید که بعضی فقها ارث بردن زن را از زمین صحیح نمیدانند و قانون مدنی ما هم بر همین اساس بود، ولی نظر رهبری این بود که زن از زمین ارث میبرد. بعد از طرح این موضوع در شورای نگهبان، این شورا با وجود تفاوت نظرش با رهبری، مخالفتی ابراز نکرد و آنچه نظر رهبری بود به تصویب رسید و به عنوان قانون اعلام شد. بنابراین این گونه موارد حل نشدنی نیست. به هر حال همان فتاوایی که دادگاههای ما را و قوانین کشور را اداره کرده، صدا و سیما، سینما و مراکز هنری را هم اداره میکند و مشکلی در مورد اختلافات وجود ندارد.