header

رفتار شناسی شریعت مطهر با سیئات اخلاقی

خلاصه خبر :
سیئات اخلاقی قبل از آنکه اسلامی و دینی باشد، انسانی است.
یعنی نیاز نیست انسان دین داشته باشد تا گناه یا خیانت به امانت را پلشت و غیراخلاقی بداند.
بسم الله الرحمن الرحیم 

رفتار شناسی شریعت مطهر با سیئات اخلاقی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و اهدنا لما اختلف فیه من الحق باذنک انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم
هزار و دویست و چهل و دومین سالگرد رحلت بانوی کرامت، سیادت، سطوت و صولت بانو فاطمه معصومه علیها السلام تسلیت عرض می‌کنم.
نشست فاخری است؛ شاید انتظار این باشد که موضوع سخنرانی من پرداختن به مفهوم شناسی سب و بهتان و مصداق شناسی این دو نهاد و بیان موقعیت سب و بهتان در آرای فقیهان و نصوص دینی باشد.ولی من به این موضوع با اینکه در جای خود موضوع فاخری است نمی پردازم عالمان بزرگ، مثل شیخ انصاری و بعد از ایشان به این مساله پرداخته اند ادبیات های خوبی تولید شده. مخصوصا مصداق شناسی های جدید سب و بهتان ... چنان که به جریان مشکوکی که در دی ماه 1397 توسط شبکه فارسی بی بی سی پخش شد، نمی پردازم. در این ارتباط برخی از آثار به منصه ظهور رسیده می شود ملاحظه کرد اجازه دهید با نگاهی فلسفی به مساله رابطه شریعت مطهر با سیئات اخلاقی از جمله سب و بهتان بپردازم من با عنایت گفتم شریعت مطهر، نگفتم فقه. 
تفاوت شریعت و فقه
ما شریعت داریم که بخشی از دین است شریعت الهی شریعت بالمعنی الاخص است که مکشوف فقه است و فقه می شود کاشف ... و البته این دو نهاد لوازمشان به هم ارتباط ندارد. یعنی این طور نیست که ما اگر رابطه خاصی را بین شریعت مطهر اسلام با سیئات اخلاقی بیان کردیم که چه رفتاری شارع مقدس نسبت به سیئات دارد الزاما فقه هم همان رفتار را داشته باشد؛ شریعت اخلاقی است و بداخلاق گریز است. لکن ممکن است فقهی چنین حالتی را نداشته باشد با این که دفاع از اصل شریعت  بسیار ضرور است لکن دفاع از فقه ها و متدهای فقها  و خروجی آن  ها نه به طور مطلق میسر است و نه ضرور و لازم.
بیان رابطه
بر می گردیم به موضوع رابطه شریعت مطهر با سیئات اخلاقی مثل سب و بهتان ... این نکته را عرض می کنم که همه می دانیم عموم تعینات اخلاقی و ضد اخلاق تعیناتی انسانی است؛ یعنی انسان ها با عقل، وجدان و فطرتی که دارند، تعینات اخلاقی را می شناسند من تعبیر عموم را به کار بردم چون ممکن است غفلت هایی هم گاهی نادرا صورت بگیرد لذا اسلام در اینباره عموما موسس نیست بازهم به قید عموما توجه شود به خاطر ادامه مباحث ... بیشتر ارزش های اخلاقی و ضد اخلاق انسانی است تا اسلامی یعنی نیاز نیست  تا کسی مسلمان باشد تا دروغ را بد بداند و ... از آن طرف دفاع از انسان ها را ارزش بداند یعنی کافی است عاقل باشد و وجدان داشته باشد. اما شارع مطهر با اینکه در اصل آوردن تعینات اخلاقی و ضد اخلاقی موسس نیست؛ اما چندین نوآوری از خود نشان داده که من در این وقت باقی مانده به پنج نوع از آن ها اشاره می کنم. 
نوآوری های شریعت در ارتباط با اخلاق
اولین کاری که شارع مقدس کرد حریم مالی حریم آبرو جان افراد را بالا برد و تعرض به آن را بسیار بسیار بالاتر از آن چه عقلا، پلشت می شمردند بسیار بالاتر شمرد شما نگاه کنید در روایات ما حتی ابلیس حتی شیطان حریم دارد و نباید حریمش مورد تعرض قرار گیرد لاتسبوا الشیطان (حدیث نبوی) اینجا منظور طبعا ابلیس است و تعوذوا بالله من شره ... یعنی پلیدترین و پلشت ترین موجود در اینجا حریم پیدا می کند از نظر مالی عجیب است؛ ... شهید آوردند و پیامبر بر این شهید نماز خواندند، بعد پیامبر فرمودند که آیا از قبیله بنی نجار (قبیله شهید) کسی هست؟ فرمودند شهید شما تا در بهشت رفته اما اجازه ورود نمیدهند لثلاثة دراهم لیهودی ... سه درهم به یک یهودی بدهکار است؛ الوزن یومئذ الحق ... بروید این سه درهم را ادا کنید تا شهید شما به بهشت رود لذا اسلام حریم را بالا می برد و تعرض به حریم را پرهزینه کرد. این اولین کاری که کرد این بود ما در میان عقلا این مقدار توجه به این نکات را نمی بینیم مگر موسی بن عمیر انصاری نمی گوید که پدرم گفت صبح عاشورا امام فرمود هرکس با ما هست و حقی از مردم بر گردنش هست برود و من نمی خواهم با من باشد؛ یک کسی گفت همسرم قرار شده برود و بدهکاری های مرا بدهد و امام ا زاو پرسیدند آیا مطمئنی از این لحاظ؟ به هر حال شریعت، نظام ارزش را جابجا کرد. 
کار دومی که شریعت مطهر کرد این بود که چند سویه کار کرد فقط جرم انگاری نکرد نگفت هر کس فلان کار کرد چند ضربه شلاق می خورد یا زندانش کنید فرمود آخرت ... آخرت ... فرمود کسی که غیبت می کند ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا فکرهتموه اثر آخرتی این کار را بالا را برد حتی آثار وضعی برای آن شمرد و فرمود حتی در دنیا هم اثر دارد ... این که می گوید اگر کسی غیبت کند یعنی دارد مردار خواری می کند نه این که صرفا در آخرت، نه ... الان هم دارد مردار خواری می کند. در قیامت یوم تبلی السرائر است نه یوم توجدالسرائر...آن جا کشف می شود والا باطن انسان ها الان هم متفاوت است و الان هم آثار وضعی آن ها را می بیند. و به نوعی آخرت را وسط کشید؛ و الا شلاق و زندان مگر چقدر می تواند مؤثر باشد؟! 
باز عرض می کنم اسلام چند سویه کار کرده است (کار سوم) نیامد فقط جرم انگاری و پلشت انگاری کند یا از عذاب بترساند؛ آمد و ثواب عظیم قرار داد و تکلیف قرار داد من و شما نشستیم و خدای ناکرده یک غیبت به گوشمان می خورد یک دفعه می بینی تکالیفی متوجه می شود می گویند اولا کار فاعل را توجیه کن این آقا را نهی از منکر کن یا از آن آقا دفاع کن یا بلند شو و از مجلس بیرون برو در مکاسب به این نکته اشاره شده است.
امام خمینی مطلبی را از محقق ثانی آورده است که گفته است : یکی از جاهایی که می توان غیبت را مرتکب شد، روی مصلحت است ایشان عبارتی دارد می گوید : کدام مصلحت است که بتواند مفسده غیبت را پوشش دهد؟ و بر مفسده غیبت غلبه کند؟ به هر حال از یک گفتمان حساس دارد خبر می دهد. 
کار چهارمی که اسلام کرده است گسترش حقوق لازم یا ترجیحی یا تحسینی است این مسائلی را که می شنوید این ها هر کدامش یک پژوهش است. یک تحقیق است حدیثی را که شیخ در مکاسب بیان می کند ببینید چقدر دامنه حقوق از نظر شرع گسترده شده است!طرف می میرد چه کار کنید یا عطسه می کند شما چه بگویید یا ... همین گونه بیان می کند تا برسد به حقوق بزرگتر و بالاتر دامنه حقوق را گستراند شاید عقلا تا کنون آن مقدار مد نظر قرار نداده باشند. 
و پنجم هو الاهم این که اسلام ماکیاولیسم را نپذیرفت یعنی نفرمود که هدف وسیله را توجیه می کند. در یک جا اصلا نپذیرفت  و در یک جای دیگر هم لمصلحة الاقوی ... نهادهای تشخیص مصلحت و ابزارهای تشخیص مصلحت ... نمادهای تشخیص و حرفهایی که هست و حقیر در فقه و مصلحت به آن اشاره کردم. اسلام تهمت و سب را نپذیرفت بجای آن ها اسلام نهادهای دیگری را که منافی با اخلاق نیست پیشنهاد داد که البته من اینجا قصد بیان آن ها را ندارم. شما تصور کنید اگر همین بحث بهتان، شکل قانون پیدا کند، فرض کنید که اسلام بخواهد که اجازه این کار را بدهد، چه می شود؟ یکی از دوستان می گفت اگر عربستان سعودی الغدیر را چاپ کند،  و تحریف هم نکند نه یک کلمه اضافه کند و نه یک کلمه کم کند، فقط بالای هرصفحه الغدیر بنویسد حدیث اذا رایتم اهل الریب و البدع تا این جای که بگوید باهتوهم ... و بگوید این منطق پشت این کتاب است چه می شود؟ شما چه دفاع می کنید؟ من واقعا تعجب می کنم که چرا توجه نمی شود و مثل بحث بهتان تشبیه می شود به شرب خمر در اضطرار! به اکل مال غیر در اضطرار.بهتان اگر بخواهد بیاید اساس را به باد می دهد، این فضله ای است که اگر در اقیانوس آرام هم بیفتد، همه را مشتبه می کند همه را خراب می کند می ماند یک روایت که من اشارتی بکنم و تمام کنم. 
بررسی روایت بهتان 
میدانید که روایت داود بن سرحان است از امام صادق علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله که فرمودند اذا رایتم اهل الریب و البدع من بعدی فاظهروا البرائة منهم واکثروا من سبهم و القول فیهم والوقیعة و باهتوهم کی لا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرون الناس و لا یتعلمون من بدعهم ....البته توجیهی هم ندارد و اهل بدعت به معنای واقعی کلمه گاه من می شوم میزان الحق و اگر به اعتقاد من مطابقت نداشته باشد، می گوییم این بدعت است! نه منظور پیامبر از بدعت به معنی واقعی کلمه است فرمودند اینجا ... فاظهروا البرائة منهم (1) و اکثروا من سبهم (2) و القول فیهم (3)والوقیعة (4) و باهتوهم (5) ؛ این محور پنجم، به آن ها بهتان بزنید مثلا یک کسی بنیان گذار فلان سلسله است؛ مسلک انحرافی ؛  این بنده خدا دزد نیست؛ عمل منافی عفت انجام نداده است؛ ... به هرحال این حدیث آمده وسند مشکل ندارد، تفاوتی که وجود دارد در رفتار فقیهان این روایت است سریع عرض می کنم این جمع بندی را بیان کنم اولین نکته ای که گفته شده توجیه دلالی این حدیث است. شاید قبل از جناب مجلسی رضوان الله تعالی علیه، بوده در هرصورت اینها آمده‌اند و گفته‌اند که چه کسی گفته، باهتوهم یعنی بهتان بزنید؟! باهتوهم یعنی این ها را مبهوت کنید ... این توجیه به گمان ما درست نیست؛ و خلط بین ثلاثی مزید و ثلاثی مجرد است یعنی اگر بهت به معنای مبهوت کردن است،  و اگر در قرآن آمده که فبهت الذی کفر ما نمی توانیم از آن آیه بگیریم و کوچ بدهیم به اینجا ... ما باید این را توجه داشته باشیم که ابواب هر کدام بار خود را دارند.مباهته که مصدر باهتوهم هست به معنای مبهوت کردن و جدال کردن و در جدال غالب شدن نیست لذا این توجیه توجیه موفقی نیست.
توجیه دومی که شده حمل بر اضطرار است.اگر دقت کرده باشید برخی از ایستادگان بر قله فقاهت به این جا که رسیده اند بحث را به اضطرار کشانیده‌اند. که گاهی وقتها حرف اضطرار است که اگر کار د به استخوان برسد می توان بهتان زد به نظر من اشتباهی که شده همین است یعنی چه اگر کارد به استخوان رسید، آخر این خط قرمز است.
رد سومی که امثال صاحب جواهر اشاره می کنند اینکه تعارض آن با برخی ادله دیگر است مرحوم نجفی در جواهر می فرماید اصلا جایز نیست به مخالفان نسبتی بدهیم که آن صفات را ندارند و اشاره می کند به حدیث امام صادق علیه السلام که انه نهی عن قذف من کان علی غیر الاسلام الا ان یکون اطلعت علی ذلک و کذا فی صحیحه عنه علیه السلام گویا ایشان می خواهد بگوید اینجا بحث تعارض است. به هرحال این که تعارض دارد یا نه این را باید مراجعه کرد. 
و بالاخره ببینید ما خیلی باید نسبت به تراثمان حساس باشیم.باید غیرت داشته باشیم ما با یک تراث سوزی مدرن طرف هستیم در کتابی که راجع به لبنان هست آمده که  صلاح الدین ایوبی وقتی به آن جا لشکر کشی کرده بود یک هفته حمام های لبنان از کتاب سوزی ها مشتعل بود. یک زمانی تراث سوزی به آن شکل بود اما الان این طور نیست؛ الان به این شکل هست که یک نفر آن طرف آب مطرح می کند که روایات صحیح ما ضعیف و کم است، صحیحش در مقابل ضعیفش مثل انگشتری در تلی از زباله است مثل یک حلقه ای از طلا در مقابل انباری از کاه این مطلب به ایران می آید و به انگیزه های متفاوت افراد گوش می کنند و تخصص هم که ندارند.و آثار منفی خود را می گذارد ...لذا ما رسالت داریم با چنگ و دندان از تراث دفاع کنیم خود حضرات معصومین در یازده روایت گفته اند اگر چیزی از ما رسید و شاهدی و تاییدی از قرآن بر آن نیافتید بردیوار بزنید!این که گفته شده اگر از ما روایتی رسید آیا یعنی با یک سندضعیف؟یا با سند معتبر ؟ولی اگر مخالف نطق قرآن بود آن را کنار بگذارید مگر قرآن نفرموده : يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا  اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚإِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلون ... باید ببینیم استثنا دارد یا نه بگوییم اعدلوا فلان جاو فلان جا سوال این است که استثنا دارد یا نه؟ باید پرسید آیا تهمت عدل است یا غیر عدل است؟ ممکن است که شما بگویید ما عدل را نمی فهمیم و شارع باید معنا کند، ما این را نمی پذیریم. اصراری نباید کرد به این که ما روایتی را قبول کنیم وبعد شروع کنیم به توجیه کردن. ولو برخی توجیهات هم ممکن است صحیح باشد علی الله اجرهم ولله درهم ... عرض من تمام شد ؛ شریعت اخلاقی است و فقهی هم که برخاسته از این شریعت است اخلاقی است و عالمان ایستاده بر قله فقاهت ممکن است. یک جا اختلاف سلیقه داشته باشند اما نباید فتوای غیر اخلاقی داشته باشند و این باید قدر مشترک فقه ایشان باشد.
الحمد لله رب العالمین

برای شنیدن سخنرانی : کلیک کنید


۸۸۶ بازدید