header

فقه هنر - برنامه تلویزیونی چاووش

خلاصه خبر :
فقه هنر - برنامه تلویزیونی چاووش - مهرماه 1402

بسم الله الرحمن الرحیم

دانلود صوت کلیک کنید

مجری: می خواهم تصویری دقیق تری از فقه را به محاطب عرضه کنید
همان طور که اشاره کردید این برنامه و امثال این برنامه میتواند شروع خوبی باشد و الا این که ما تصور کنیم با یکی دو برنامه می شود کار را جمع کرد، تصور بسیطی است . این را به عنوان کسی عرض می کنم که بیش از ده سال است که با این موضوع درگیر شده و آثاری هم در این باره دارد
تصور خیلی ها از فقه در واقع فقه توضیح المسائل است هر تزی آنتی تزی دارد و در نقطه مقابل بسط فقه به هر ساحتی هم اشکال دارد اگر آن تفریط است این هم افراط است.
فقه در واقع دانش کاشف شریعت است یعنی اگر ما بخشی از دین را شریعت بدانیم احکام ، فقه عهده دار کشف شریعت و احکام است از منابع و از قران از سنت و از عقل و لذا گستره فقه دقیقا تابع گستره شریعت است اگر ما شریعت اسلام را حداقلی ببینیم فقه هم باید حداقلی باشد ممکن است خیلی از ساحتهای مدیریتها به علم واگذاشته می شود نه فقه و اگر ما آمدیم و شریعت را توسعه دادیم و گفتیم شریعت نسبت به همه ساحتهای بشری دستور دارد و فرمان دارد احکام تکلیفی و وضعی دارد. فقه هم توسعه پیدا می کند پس فقه به عنوان دانش کاشف شریعت تابع گستره شریعت است . من در کتاب فقه و عرف مفصل راجع به گستره شریعت بحث کردم و این بحث بیش از دوازده قرن است که مطرح است . یعنی از زمان فضل بن شاذان آثاری می بینیم تا امروزه که اندیشه های مختلف وجود دارد اندیشه صحیح طبیعتا نمیتواند آن باشد که شما اشاره کردید یعنی د رحوزه توضیح المسائل . 
اگر ما بیاییم دو توضیح المسائل را تعریف کنیم یکی برای مردم برای رابطه مقلد و مقلد و یک توضیح المسائل برای حاکمیت که او هم بداند که چه باید بکند. 
مسلم باید ما فقه را موسع تر از توضیح المسائل علما ببینیم اگر ما این دید را داشته باشیم هنر حتما از ان تعیناتی است که در شریعت مد نظر است . 
نمی توانیم بگوییم که شریعت مطهر اسلام راجع به هنر نظر ندارد.
هنر اگر به معنای اعم نگاه کنیم ا زمرز استحباب شروع می شود و معتقدم مرزش اباحه نیست استحباب است ان الله جمیل و یحب الجمال و لذا کف هنر استحباب است ولی این استحباب میتواند به مرز وجوب برسد و یک جاهایی هنر می شود یک امر لازم هم باری می شود بردوش حاکمیت هم فرهیختگان هم عالمان وممکن است یک جاهایی به مرز حرمت هم برسد ممکن است کسی بگوید آن دیگر هنر نیست . هنرنما است . پس بنابراین شریعت قطعا ساحت هنر را می گیرد و از کف استحباب شروع می شود و میتواند به مرز وجوب یا به مرز حرمت برسد. 
مجری : هر چیزی یک فلسفه و یک چیستی و یک چرایی دارد به این بپردازیم که فلسفه فقه هنر چیست؟
چرا ما به فقه هنر نیاز داریم هم برای کسی که از هنر استفاده میکند هم برای مخاطب در پزشکی تقریبا روشن است ولی در هنر برای عامه تقریبا روشن نیست. 
جواب: یک مرحله ، مرحله اطلاع است و یک مرحله ، مرحله تخصص است و یک مرحله هم مرحله تمحض است مرحله تمحض و تمرکز بعد از تخصص است ما الان با فقه در مرحله تمحض و تمرکز مواجهیم . فقیه ما بعد از این که چند سالی از مطالعاتی فقهی ، اطلاعاتی پیدا میکند و در آن ساحت تخصص پیدا میکند و می شود صاحبنظر که هر راهی را وارد می شود بتواند نظر بدهد و مرحله سوم این است که باید متمرکز شود روی یک بخشی از فقه ، اگر ما در گذشته جامع معقول ومنقول داشتیم اینها امروزه مجاز و شوخی است . حتی امروز نمیشود گفت که فقیه ما در تمام ساحتهای فقه می تواند متمحض و متمرکز باشد یا متخصص باشد. 23:37و لذا من می خواستم این بخش از صحبتهای شما را مطرح کنم که چرا فقه های مضاف مطرح می شود ؟چرا چندین سال پیش این مباحث مطرح نبود؟ شاید امروزه بیش از سی عنوان ، عنوان فقه های مضاف داریم که یکی از آن ها فقه هنر است پس تمحض و تمرکز ، فقه هنر را درگیر می کند . 
در این مبحث سه گروه درگیرند. یکی هنرمندان اگر هنرمندی بخواهد د رحدود شریعت کار خود را ارائه دهد ، یک مجسمه ساز ما برای یک کار هنری خود دلش قرار ندارد که مبادا کار و اثر او مباینت شرعی داشته باشد. لذا می آید مجسمه می سازد و ناتمام. صرفا سردیس می سازد تنه را نمی سازد و یا ....و به هر حال قرار ندارد. 
بحث این است که این باید وظیفه خود را بفهمد فقیه متمرکز و متمحض ما که موضوع را هم شناخته باید بتواند جواب این هنرمند را بدهد به همین ملاک که باید جواب این هنرمند را باید بدهد در واقع جواب مردم را هم باید بدهد. 
شخصی سوال می کند که من این موسیقی را دوست دارم و این صدا را دوست دارم آیا من می توانم از این صدا استفاده کنم؟ اگر بپذیریم که شریعت در ساحت هنر ورود دارد، فقه ما کاشف شریعت است قهرا باید سه گروه در این جا درگیر شوند . این گونه بحثها وقتی فقهای ما انجام میدهند من تعبیر می کنم درس دو ضلعی یا سه ضلعی یه این معنا که فقیه ما باید بحث کند و کنار فقیه ما هم کارشناس نظربدهد .و اگر نیاز باشد که یک نیروی سومی که آن پدیده را به فقه نزدیک کند، نزدیک کند و منظور از درس دو ضلعی یا سه ضلعی هم همین است . ما در سومین همایش فقه هنری که در شیراز برگزار کردیم، سه روز بود ما دقیقا وقت را تقسیم کردیم برخی از سینما و از صدا و سیما هم عده ای آمده بودند عده ای مشکلات کار خودشان را می گفتند و فقیه و حقوقدانان هم به همین شکل بررسی میکردند و به قدری باشکوه بود که جالب بود . این که کنا ریک فقیه یک کارشناس باشد ،نکته جالبی است که مسبوق به سابق هم نیست. یک مجسمه ساز یا یک هنرمند باشد . البته این کار هنوز به آن شکل مطرح نشده بحثهای دوضلعی یا سه ضلعی ، اما همایش شیرا ز طلیعه این کار بود. 
مجری: یک بحثی است عرفی گرایی یعنی هنر ؛ امروز مثلا بسیاری از هنرهای ما بیش از حد عرفی شده ؛با توجه به این که هنر به این عرف توجه زیاددارد فقه چگونه با عرفی گرایی موضع خود را حل کرده است؟
به عبارتی فقه چگونه می تواند به این عرصه های وارد شود و برای ما تعیین تکلیف کند؟
بحث در واقع رابطه عرف با فقه با شریعت است آن چه به سوال شما مربوط می شو داین که ممکن است عرف موضوع ساز یا موضوع زدا باشد یکی از مواردی که فقیهان باید دقت کنند همین است که یک موضوع د رگذشته ممکن است یک حکمی داشته است اما عرف آن را عوض کرده است. گاهی همین شلواری که پای آقایان است زمانی می گفتند تشبه به کفار است اما الان کسی این حرف را میزند؟ خیر
یا بین عربها نامگذاری در قدیم نام هر حیوان را روی فرزندان خود می گذاشتند اما الان هم این طور است؟
عرف موضوع را عوض میکند و آن را می سازد اگر بخواهیم در هنر هم این کار را بکنیم ما نباید بترسیم از فرمایش شما این طور برداشت می شود که هنر به نوعی با عرف قرین است اگر فقه هم بخواهد دنبال آن باشد فقه هم عرفی می شود. من این را اصلاح می کنم و واهمه هم ندارم . ممکمن است موضوع عوض شود، ممکن است رفتاری در گذشته ، اضلال بوده و یا مصداق شادی ناموجه و حالت خفت و سبکی ناموجه بوده اما الان آن وضعیت را نداشته باشد یا یک نقاشی در یک زمانی یک پیام دارد و د رزمان دیگری پیام دیگری دارد . نشان دادن سیمای معصوم ممکن است زمان روی این موضوع اثر بگذارد. در یک مقطعی این کار انجام شود از این جهت ما نه می توانیم هنر را از عرف بگیریم و نه باید بترسیم از این که اگر هنر یک پدیده عرفی هست، پس فقه را هم عرفی میکند. 
یکی از مواردی که من در کتاب فقه و عرف گفته ام بحث عرف موضوع زدا یعنی موضوع حرمت را از بین می برد یا عرف موضوع ساز ؛ یک موضوع درست می کند . بنابراین عرفیت هنر سرجای خود هست، فقه هم موقعیت خاص خود را دارد. 
هنر مند کار خود را آزادانه می خواهد برای آفرینش آن، تصوری که هنرمندان دارند این که وقتی فقه وارد می شود این آزادی محدود می شود و اگر وارد شود آن محصول هنری که باید هنری باشد نیست، این جا تکلیف چیست؟
ما در واقع یک خلق داریم خلق هنر یک پخش است و انتقال به بیرون است. خیلی وقتها در خلق هنر دست هنرمند بسته نیست هنرمند می تواند کار خود را انجام دهد و بسیاری از این محدودیتها مصداق ندارد . بسیاری از وقتها سعی شده نگاه تنزیهی به مقوله هنر نباشد. یک دفعه شما نگاه احتیاط و تنزیهی دارید اما گاه نه می خواهید یک گشایشهای موجهی هم ایجاد کنید . بنابراین هنرمندان در خلق  کار هنری مشکلی ندارند اما وقتی می خواهد پخش شود، شاید این محدودیتها ایجاد شود. آن جا باید ملاحظاتی شود مثلا شما در فیلم دیدید که بسیاری از وقتها هنرمندان می گویند ما فیلممان واقع گرایانه نیست. ما بپذیریم اگر ما کارمان بخواهد براساس شریعت باشد باید محدودیتهایی را هم بپذیرد .
و این را هم فراموش نکنیم که اسلام با هنر شروع شد . قرآن یک پدیده هنری است نهج البلاغه و صحیفه سجادیه یک پدیده هنری است . رفتار پیامبر یک پدیده هنری است . اسلام چنین دینی است البته باید محدودیتها را هم در نظر داشت.