فلسفه هنر و دین - دانشگاه تهران
- در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
- ساعت ۲۳:۰۳
- پرینت مطلب
خلاصه خبر :
تهران - دانشگاه هنر - 11 اردیبهشت 1403فلسفه هنر و دین - مفهوم شناسی فلسفه های مضاف
فلسفه هنر
مفهوم شناسی دین
ترک فعل ها نسبت به مباحث اندیشهای، تقنینی و اجرایی هنر
لزوم برنامه ریزی از حوزه، دانشگاه، نهاد های قانون گذاری و رسانه در ارتباط با هنر
رابطه هنر و دین
شروع دین از هنر
قرآن کریم
نهج البلاغه
صحیفه سجادیه
پدیده های هنری در اسلام
لزوم نگاهی نو به واقعه عاشورا
دعای کمیل
پدیده هنری
هنر ضرورت خطرناک
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله المعصومین
دانلود صوت کلیک کنید
اللهم صل علی محمد و آل محمد و اهدنا لما اختلف فیه من الحق باذنک انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم
از خدای بزرگ خواستارم آن چه صلاح ما است آن چه صلاح دانشجویان است بر فکر و زبان ما جاری شود
موضوعی که قرار است بابت آن من محضر شما باشم، فلسفه دین و هنر است
مطابق معمول ابتدا باید واژه هایی که در عنوان سخنرانی به کار می رود ولو مختصر توضیح داده شود.
این که فلسفه هنر چیست ، دین یعنی چه واصولا این ترکیب به چه معنا است؟ در واقع مطلب اول من همین واژه شناسی و موضوع شناسی است فلسفه هنر و دین است .
بحث بعدی من در واقع راجع به کارهایی که ما انجام داده ایم و کارهایی که انجام نداده ایم مقداری آسیب شناسی شود رابطه دین و هنر را در بخش سوم عرض می کنم .
هنر در واقع یک ضرورت خطرناک است.
ضرورت است – و من از حدس و گمان بحث نمی کنم – با پشتوانه سه دهه تلاش و حداقل این چهار جلد کتابی که می بینید حاصل این سه دهه است . البته جلد پنج یا شش آن در آستانه چاپ است.
هنر ضرورت خطرناک است. فلسفه هنر از فلسفه های مضاف است مثل فلسفه اخلاق ، دین ، فلسفه دین و فقه . معمولا در فلسفه های مضاف کسی که بحث می کند آن فیلسوف باحث بیرون از مضاف الیه می ایستد و راجع به کلیت مضاف الیه صحبت می کند . مثلا فرض کنید این ظرف آب را یک دین درنظر میگیریم گاه کسی به درون این ظرف نگاه می کند تا بتواند گزاره های آن را استخراج کند.
مثل کاری که فقیه می کند و یا مفسر و متکلم می کند
اما گاه کسی بیرون از یک ماجرا می ایستد و شاید اعتقادی هم نداشته باشد .6:31اما گاه فقیه صرفا به درون دین وارد می شود و گزاره های دینی را از این منظر می بیند . این یک نگاه درون است درون آن پدیده است مثل کاری که فقیه یا مفسر یا متکلم می کند . اما گاه یک کسی بیرون دین می ایستد حتی ممکن است اعتقادی هم نداشته باشد و کاری هم نداشته باشد. گزاره های دین را هم نمی خواهد استخراج کند بلکه می خواهد این پدیده را تحلیل کند و این که اصلا دین چیست؟
این که آیا دین در طول تاریخ به بشریت خدمت کرده یا نه ؟خدمات دین چه می تواند باشد؟ و آسیب های دین چه میتواند باشد؟ بیرون دین ، دین را تحلیل می کند و این می شود فلسفه دین حال اگر به جای دین ، اخلاق باشداین می شود فلسفه اخلاق و اگر به جای دین و اخلاق، ما هنر را قرار دهیم، می شود فلسفه هنر . پس همیشه باحث در فلسفه های مضاف ، خارج پدیده می ایستد و پدیده را تحلیل می کند . الان در حوزه های علمیه اصطلاحی در سه دهه رایج شده است و آن فلسفه فقه است که فیلسوف فقه، درون فقه نمی رود و دنبال استخراج گزاره های شرعی نیست اما چه می کند؟ می آید و فقه را و کلیت فقه را تحلیل می کند و این که عملیات استنباط چیست؟ و این که یک فقیه چه کار می کند رابطه فقه با شریعت یا رابطه فقه با دین چیست؟ کار فیلسوف فقه است و شما می توانید به جای فیلسوف فقه، فیلسوف حقوق را قرار بدهید بنابراین اگر فرصت کوتاه امروز محضر شما هستیم درباره فلسفه هنر به این معنا است که می خواهیم برای شما بزرگواران پدیده هنررا جلوی خودقرار دهیم و به آن نگاه کنیم. 9:14هنر را به عنوان یک کلیت تحلیل می کنیم هنر چیست ؟آیا هنر می تواند تقسیم شود به هنر ارزشی و ضد ارزش؟یا هنر الزاما یک ارزش است؟ و آن چه به عنوان ضد ارزش ارائه می شود بی هنری است؟
رابطه هنر با یک پدیده ای به اسم دین چیست؟ و لذا ما عنوان زدیم فلسفه هنر و ارتباط آن با دین یا فلسفه هنر و دین .
ما در محضر شما بیرون هنر ایستاده ایم و می خواهیم رابطه هنر با دین را بررسی کنیم و این که چه ارتباطی دارد با دین ؟ هنر برای دین چه کار کرده و دین برای هنر چه کار کرده است؟ امیدواریم این صحبت، از آن صحبتهای خالد و ماندگاری باشد که در محضر شما بزرگواران ارائه می شود.
ما وقتی از فلسفه هنر و دین بحث می کنیم قاعدتا منظورمان دین اسلام است . من نمی خواهم بگویم که ادیان دیگر ارتباطی با هنر ندارند . مخصوصا ادیان توحیدی. دینواره ها هم مثل بودیسم یا هندوییسم آثار هنری زیادی دارند اما وقتی از فلسفه هنر ودین صحبت می کنیم طبعا منظور دین اسلام است منتها با یک نگاه خاص به دین اسلام . من گاه تعبیر میکنم دین جامع جهانی جاودان . جامع می گویم از این جهت که ما دین را جامع تمام شئون آدمیان درنظر می گیریم .
ما هنر را به عنوان یک خلق بدیع و مطبوع این جا مد نظر داریم .
شما ممکن است یک شعری را از یک شاعر معمولی می شنوید عادی برخورد کنید اما وقتی یک شعری از حافظ یا سعدی یا مولوی می شنوید می ایستید. و متوقف می شوید . به نظر من آن جا که انسان متوقف می شود این یک شاخه ای از هنر است اگر یک تابلو یا یک ساختمان از جهت زیبایی و هنری انسان را متوقف و مبهوت کند این یک نشانه از هنر هنرمند است که مخاطب را به توقف و تامل واداشته است. اگر بگوییم هنر، خلق وآفرینشی است که انسان را متوقف می کند در برابر بعد زیبایی کار شاید تعریف نابجایی نباشد.
این که هنر را تقسیم کنیم به هنر ارزشی و غیر ارزشی این یک بحثی است .
یک نکته جانبی و آن این که ما فکر کنیم که بسیاری کارها انجام شده است و می گویند ایکاش ما قبل از حافظ و مولوی و ...بودیم شاید چه کارها که می توانستیم انجام دهیم. من سوگمندانه بگویم ما در حوزه نظر و یا درحوزه سیاست و قانون گذاری در این خصوص مشکلاتی داریم . ویا کسانی که در این خصوص در امر سیاست گذاری هستند هنوز سیاست درست و مدونی ندارند. بسیاری وقتها مدیران ما در بخش قانون نمی دانند که چه باید بکنند؟
و یا در حوزه عمل و اجرا ؛ ما در حوزه مسائل یا ورود نمی کنیم یا ورود متعارض می کنیم یا ورود کج دار و مریز داریم .
من نمی خواهم که بحث را سیاسی کنم . ما خیلی مسائل را ممکن است سالها ورود نکنیم . ما مساله ای به روز تر از حجاب نداریم ما می بینیم که مدتها ورود نمیکنیم و وقتی هم که ورود می کنیم می بینیم که اجزای نظام همدیگر را می شکنند . ممکن است یک نیرو یک جور رفتار کند و بدنه نظام یک جور دیگر رفتار کند . یک دفعه جلو می رویم و خود را به آب و آتش می زنیم و یک دفعه هم رها می کنیم که من تعبیر می کنم به رفتار کج دار و مریز .
ما در مقوله هنر به این آسیب ها مبتلا بودیم. یعنی در حوزه اندیشه و نظر اندیشه ثابتی نداشتیم . درحوزه نظر و اندیشه خیلی به کارهای مدون تر و روشن تر و شفاف تر و در حوزه سیاست و تقنین شورای نگهبان ما ، مجلس ماو مجمع تشخیص مصلحت ما شورای عالی انقلاب فرهنگی ما بسیار کار بر زمین مانده دارند . که باید انجام دهند. در حوزه عمل و اجرا هم کار به این شکل است که گاه یک صدایی از صدا و سیما پخش می شود و زمانی دیگر این صدا پخش نمی شود. این است که معتقدم یا ورود نداریم یا اجزا همدیگر را خرد می کنند . یا کج دار و مریز برخورد می کنیم.
به نظر من یکی از جاهایی که می تواند شروع پژوهش باشد ، همین است که در این موارد یک تحقیق انجام شود کلیات ابوالبقاء هم گفته نشود ما گوشمان از این مسائل کلی پر است راهکار اساسی ارائه شود.
معتقدم باید از متخصصان و متمرکزان در این بخشهای تحقیقی برای آسیب شناسی ها استفاده شود تا کار به نتیجه برسد.
باید ورود متمرکزانه داشت چه به مقوله های هنری چه به حوزه های آسیب شناسی آن.
و یک بحث دیگر مبادا حجاب معاصرت که به معنای این است که ما کسانی را که حرفی برای گفتن دارند به این دلیل که در دوره خود ما هستند آن ها را نمی بینیم و می گذاریم که زمان آن ها که تمام شد بعد به آثار آن ها توجه می کنیم توجه داشته باشیم حجاب معاصرت مبادا مانع از دید واقع بین ما شود و افراد و کارهای آن را نبینیم به هر حال گرفتار حجاب معاصرت نشویم. سعی کنیم از ظرفیت ها و از افکار و از استعدادها استفاده کنیم . اگر از ظرفیت دانشجویان مستعد د راین باره استفاده شود کار بزرگی می توان شاهد بود.
مطلب دوم ما در واقع توجه به ترک فعلهایی بودکه می بایست انجام شود و نشده تا کنون .23:45
ترک فعل فعلا رنگ و بوی سیاسی پیدا کرده اما در بحثهای حقوقی و فقهی ما سابقه بیش از هزار سال را دارد.
یکی از عوامل جزم زا ترک فعل است . اگر پزشکی در وقتی که باید طبابت کند و نکند و قاضی در وقتی که باید قضاوت کند و نکند مجرم است. اصل 167 قانون اساسی مجرم میداند قاضی ای را که رسیدگی نکند.
مطلب دوم من بحث ترک فعل ها بود واما مطلب سوم من
بحث سوم من در خصوص رابطه هنر و دین بود و دوست داشتم فرصتی بودو از شما نظر خواهی می کردم که شما نظرتان چیست.
از منظر کلامی و فلسفی می خواستم بحث کنیم بحث فلسفی آن که کاری به دین ندارد اما از زاویه کلامی هست که رنگ و بوی دینی پیدا می کند .
گاه شما از زاویه دین وارد می شوید و دیندارانه بحث می کنید اما گاه به عنوان یک فیلسوف وارد می شوید دیگر دین ندارید و نگاه هستی شناسانه به دین دارید.
بنده دوست دارم در این فرصت کوتاه که دارم نگاه فلسفی به هنر و دین داشته باشیم . که کاملا یک موضع بی طرف می شود و بررسی کنیم .
باید دید هنر چه کار برای دین کرده و کاری که دین برای هنر کرده چه بوده است.
اسلام با هنر شروع می شود قرآن نهج البلاغه و صحیفه سجادیه همه مظهری از یک هنر هستند. بنده در سفری که به لبنان داشتم سری به اقای جرج جرداق زدم و ایشان کتاب الامام علی صوت العدالة الانسانیة را دارد. یکی از بهترین کتابهاست در مورد امام علی علیه السلام و هنرمندانه ترین تالیفی است که یک دانشمند مسیحی آن را به رشته تحریر دراورده است. من وقتی از دلیل علاقمندی و گرایش این شخص به سوی امام علی سوال کردم در جواب من گفت: «نهج البلاغه امام علی مرا ذلیل کرد به طوری که من بیست و هفت مرتبه من نهج البلاغه را خواندم و لذت بردم». ذلیل به معنای این که مرا به تواضع واداشت.
آیا جمله ای زیباتر از این داریم که امام علی به مالک می فرمایند با مردم مصر به یک شکل رفتار کن با این که آن زمان مصر از هر نحله و فرقه ای گروهی در آن بودند . اما بدان : «اما اخ لک فی الدین ام نظیر لک فی الخلق»
دیوار نگذار ؛ خودی وغیر خودی برای خودت درست نکن .
آقای دکتر ابوذر ترکمان رییس سازمان بین المللی فرهنگ و ارتباطات تعریف می کرد که در سفری که به روسیه داشتم. ودر آن جا سری به کلیسا زدم دیدم کشیش مشغول به خواندن مطلبی است ودیدم دفترکی در دست دارد که به همه هم داده بودند ایشان با توجه به این که زبان روسی را هم مسلط است . گفت مطلب را نگاه کردم دیدم دعای کمیل است من به اقای کشیش گفتم میدانید این چه مطلبی است ؟
کشیش گفت اطلاعی از آن ندارم و گفتم میدانی از کیست؟ که باز اظهار بی اطلاعی کرد .
من به این آقای کشیش گفتم پس برای چه این مطلب را انتخاب کردی؟ گفت از این جهت که دیدم بیان کننده این مطلب خیلی زیبا با خدا حرف زده است.
نیازی نیست این دعا را یک شیعه بخواند یک بودیسم یک هندویسم میتواند بخواند . سعی صفا و مروه سمبل خوف و رجا است و رفت و برگشتی که این معنا را میدهد و حضرت امیر در این دعا سبک خوف و رجای یک بنده در برابر خدای متعال را دارد .
اسلام با هنر شروع میشود قرآن و رفتار پیامبر همه اش هنر است.
بسیاری از رفتارهایی که ما راحت از کنار آن ها می گذریم در واقع یک رفتار هنری است .
خاکستر روی سرت بریزند و هر روز اذیتت کنند و شخص مریض شود و باز پیامبر پیگیر آن کس می شود که خاشاک روی سر پیامبر می ریخت . این هنر است یک هنر رفتار زیبا
ما حادثه عاشورا را از زمان آل بویه به این طرف زیاد کار کردیم و بیشتر هم حماسی و احساسی آن را پررنگ کرده ایم.
ولی هنوز ابعاد اخلاقی حادثه عاشورا مانده که باید بیشتر بررسی شود در حادثه عاشورا همه اش نکات اخلاقی است.
وقتی لشکریان حر به سمت امام آمدند امام از احوال آنها می پرسد و خواستار آن می شود که اصحابشان که آب خنک و گوارایی داشتند به لشکریان حر بدهند . این یک نکته اخلاقی است و البته جواب هم میدهد وقتی که امام وقت نماز می شود و می خواهند که نماز بخوانند لشکریان حر هم به امام اقتدا می کنند. اولین نماز جماعتی که در کربلا برگزار شد همین بود که به امامت امام حسین علیه السلام و مامومیت لشکریان امام و لشکریان حر و عبیدالله. و آن بحثها وسخنرانی های حضرت زینب . [این ها تلفیق اخلاق و هنر است که در حادثه عاشورا جلوه گر می شود]
و سوژه های هنری حادثه عاشورا هم قابل تامل است ؛ متعصبانه و جانبدارانه هم نگاه نکنیم .
یک بده بستانی است بین هنر و دین ؛ هنر خیلی به دین خدمت کرد .
ما دینمان از قرآن و نهج البلاغه است و این ها سمبل هنر ند . والبته دین هم به هنر خدمت کرده است .
چه زیباست که ما با لحاظ هنجارها و ضوابط فقهی ، ما نگاه باز داشته باشیم. به مقوله ای مثل هنر و تلفیق آن با دین.
یعنی نگاه ترخیصی داشته باشیم نه نگاه تحذیری و احتیاط و ترس .
کاری که در این چهار جلد کتاب فقه هنر انجام شده این است که ما از یک طرف از انضباط فقهی خارج نشویم. و از طرفی هم بتوانیم پاسخگوی مسائل باشیم .
به هر حال رابطه وثیقی بین دین و هنر و اخلاق هست انشاالله اگر فرصتی بود در یک وقت دیگر مفصل تر بحث می کنیم .