header

فلسفه تفسیر

جلسه 16
  • در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۹۱
چکیده نکات

قرآن بسندگی
معماانگاری قرآن
اندیشه اعتدال
بیان سلیقه وار معانی آیات در سایه سار روشنفکری

پیاده سازی جلسه شانزدهم

بسم الله الرحمن الرحیم

سه جبهه  و رویکرد در تفسیر قرآن: قرآن بسندگی ،معماانگاری قرآن ،اندیشه اعتدال
از مقتضاي روايات اين به دست مي‌آيد و گفتيم درك عقل نیز انديشه اعتدال است و جمع بين اخبار هم همين است و خود قرآن هم به همين دلالت دارد که در تفسیر قرآن باید از همین راه سوم که صحیح ترین است، رفت.
گاه راجع به صفات فعل صحبت می شود،و گاه راجع به صفات ذات؛  در خصوص صفات ذات باید از اهل بیت استمداد جست اما در  مورد صفات فعل می توان برداشت هایی را داشت به هر روی درخصوص صفات ذات  اگر بخواهيم سراغ غير از اهل‌بيت برويم همين‌هايي مي‌شود كه مي‌بينيم خيلی عجيب و غريب است كه چه بر سر معارف آوردند. در اين كتاب‌هاي اهل تسنن كه چه چيزهايي را به خدا بسته‌‌اند كه اگر آن را به بشر معمولي بگويند نقص بشر معمولي مي‌شود.ولی صفاتی همچون حکیم یا عادل صفات فعل خداست صفات فعل براي انسان‌ها قابل فهم است يعني وقتي مي‌گوييم حكيم يعني آن موجودي كه كارها را حكيمانه انجام مي‌دهد و «عن مصلحة» انجام مي‌دهد يا اگر گفتيم خداي عاقل كه در روايات نيامده است ولي مي‌توان به خدا عاقل گفت كه اين قابل درك است كه كارها را از روي مصلحت انجام مي‌دهد. يا خداي رازق ، خداوند روزي رسان است كه اين‌ها صفات فعل است اما صفاتي كه به ذات مربوط مي‌شود مثل علم، اراده، مشيت، قدرت و... بايد از اهل‌بيت تفسير آن‌ها را گرفت. 
 قسم دوم از آيات قرآن، آياتي است كه به هركسي بدهند از آن برداشت مناسب نمي‌كند «لاتقتلوا النفس التي حرّم الله الا بالحق» كافي است كسي عرب باشد و زبان عربي را بداند اين آيه را مي‌فهمد «نفسي كه بايد احترام شود و خدا خونش را حرمت گذاشته است نكشيد» البته كدام خون‌ها محقون است و كدام خون‌ها هدر است اين مصداق‌ها معلوم نيست مثلا «ساب الإئمة» مهدور است يا محقون است؟اين‌ها بايد بيان شود اما تفسير و ترجمه كلي آيه ابهامي ندارد.
اين موارد ظاهر كه تعداد آن زیاد است، ظاهر است و ما اين‌ها را از  موارد عدم نياز مي‌دانيم؛ ولي اين معنايش اين نيست كه ما مراجعه به روايات نكنيم. بالاخره به قول حضرت امير عليه‌الصلاة و السلام قرآن عام دارد، ناسخ دارد. منسوخ دارد، مطلق دارد، مقيد دارد خوب همين آيه كه خوانديم «لكم في القصاص حياة يا أولي الألباب» مثال روشنش اين است «النفس بالنفس» موارد تخصيص دارد يا نه؟ قرآن ارث زوجه را يك هشتم بيان مي‌كند. اگر كسي مُرد و ميّت بچه ‌دارد، ارث خانمش يك هشتم است؛ ولي آيات تخصيص خورده است. خيلي از روايات دلالت مي‌كند و تخصيص خورده است در اين مورد بايد به روايات رجوع كرد. حال اگر جايي مراجعه كرديم و روايت نيافتيم، مي‌گوييم اين‌جا مي‌شود به آيه تمسك كرد؛ بنابراين آن‌چه كه به ظاهر به دست هر عرب لغت داني بدهيم مي‌تواند برداشت كند بعد از اينكه از مقيد و مخصص و... فحص كرديم و چيزي يافت نشد اين بخش از آيات قابل تمسك است اما قبل از مراجعه به روايات قابل تمسك نيست. قسم سوم قسمي است كه نه مثل آن قسم اول آیات خدا و فوق درك ما باشد و نه مثل قسم دوم كه ظهوري داشته باشند، بلكه حالت ضرب قانون دارد به گونه‌اي كه نياز به مبين دارد:آیاتی مثل: «أقيموا الصلاة.....، آتوا الزكوة....، لله علي الناس حجّ البيت....» اين‌ها آياتي است كه مجمل است و نياز به مفسر و مبين دارند.
تذكر: ما يك مبهم داريم و يك مجمل. اين‌ها خيلي وقت‌ها در اصطلاحات مخلوط مي‌شود.
 يك وقت مي‌بينيد كه قانوني كلي گفته مي‌شود يا يك سخنراني خلاصه مي‌شود اين مبهم نيست اين مجمل است مثل چند تا دستور كلي. اجمال سخنراني فلاني اين بود دعوت به نماز كرد، دعوت به زكات كرد، و... مجمل يعني كلي گويي كه بعد اين كلي باز مي‌شود، مفصل مي‌شود، فصل فصل مي‌شود، آياتي داريم مجمل است، ضرب قانون مي‌كند، «أحل الله البيع و حرم الربا.....، أوفوا بالعقود...» اين‌ها مجمل است ضرب قانون است.
شما اگر روايات امام صادق در نماز را بخواهيد حذف كنيد، خروجی کار چه خواهد بود؟ روايات امام صادق و امام باقر و ائمه از زكات حذف كنيم ما چه داريم؟ فقط يك چيز داريم در قرآن كه زكات بدهيد اما شرايطش، مقدارش، چه‌چيزهايي زكات دارد همه این ها مواردی که  جزئیات آن در قرآن نیامده و نیاز به تبیین دارد. 
 البته مصارف زكات را قرآن اشاراتي دارد، اينجاست كه نياز به معصوم داريم. شما 30  سوال از نماز در بياوريد ببينيد چند عدد از آن‌ها در قرآن است؟ 29 يا 28 عدد نيست .صرفا مواردی مثل  وجوب وضو براي نماز،‌ «إذا قمتم الي الصلوة فاغسلوا...»یا  تيمم براي نماز آمده که اگر آب نبود.... ولي آيا چيز ديگري هست؟ مثلا از 1000 مسئله نماز چند عدد از آن‌ها در قرآن است؟ نه اينكه قرآن مبهم است، بلکه دو پهلو است. اين مجمل است و نياز به مفسر دارد؛ پس آيات مجمل قرآن نگوييد مبهم، مجمل قرآن نياز به مفسر دارد، مفسر معصوم، مورد چهارم آيات مبهم قرآن است مبهم يعني چه؟ ممكن است كلي گويي نباشد ولي بين دو معني مثلا در قرآن آمده است كه آيه‌اي كه خانم‌ها سه قرء ببينند ـ ثلاثة قروء ـ سه قرء، قرء در لغت به معناي حيض آمده است و به معناي پاكي؛ در اين که سه تا حيض ببيند يا سه تا پاكي بييند؟ تفاوت دارد، مثلا اگر زني در حال حيض باشد، مطلقه باشد، سه تا طهرش كوتاه‌تر مي‌شود تا سه تا حيض. زمان كمتر مي‌شود و طلاق در حال حيض كه در بعضي مواردش طلاق باطل است و بحث دارد. خوب اين ثلاثة‌ قروء يعني ثلاث عادات يا ثلاثة طهر؟ اين نيست كه بگوییم صرفا كلي است، بلکه مبهم است؛ مبين و روشن‌كننده مي‌خواهد.
. بعضي واژه‌ها هست كه تا قبل از قرآن اصلا معنا نداشته است مثل «سلسبيل» اولين بار در قرآن به كار رفت، عرب اين واژه را نمي‌شناخت يك بار هم در قرآن بيشتر به كار نرفته است. خوب اين‌جا ها هم طبيعي است. من مثال‌هاي ساده را زدم در همين بخش مي‌توانيد آياتي كه چند لايه است را ببینید. بطون آياتي كه بطون دارد «إن للقرآن ظهرا و بطنا ... إلي سبعين بطون» روايت عجيبي است سني‌ها دارند، شيعيان نیز دارند و اين‌ها را بايد اهل‌بيت تفسير كنند. 
مبهمات قرآن: آن‌هايي كه لايه‌دار است و متشابهات را هم مي‌توان در اين قسم آورد. البته مي‌شود متشابهات را در قسم اول آورد آن كه در مورد خدا و صفات او باشد در اين قسم هم مي‌توان آورد. متشابهاتي كه در خود قرآن آمده است را مي‌تواند پوشش دهد. 
چهار قسم شد:
1- آن كه از درك ما خارج است؛
2- قسمي كه ظاهر آشكار دارد ولي براي تخصيصات و تقييدات بايد به روايات رجوع شود؛
3- مجمل و مفصل؛
4- مبهم و مبين؛

بیان سلیقه وار معانی آیات در سایه سار روشنفکری
يك درگيري عجيبي كه با روشنفكران داريم در همين قسم دوم است اگر مخصّصي دارد، مبيّني دارد بايد گرفت و الا بايد به ظاهر عمل كرد. بعضي وقت‌ها شديدا مقاومت مي‌كنند. بعضي از فقيه نماها  معتقدند مثلا در قرآن راجع به زاني فقط شلاق آمده است «الزانية و الزاني فاجلدوا كل واحد منهما مئة جلد» مي‌گويند سنگ‌سار چيست؟‌ زدن با شمشير چيست؟ می گویند قرآن فقط شلاق دارد، اين همين قسم دوم است كه اين‌ها بدون توجه به مخصّصات و مقيّدات روايي مي‌خواهند به اطلاق قرآن عمل كنند.  اخيراً مقاله‌اي نوشتيم در مورد کتاب «نقدي بر سنگسار». اينكه قرآن را تا چه اندازه مي‌شود به خبر واحد تخصيص زد اين بحث جواز يا عدم جواز تخصيص قرآن به خبر واحد که در این مقوله علمای گذشته هر یک نظری دارند که  به هر صورت بسیاری از اين مباحث در اصول بايد ديده شود.

۷۱۵ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

قرآن بسندگی
معماانگاری قرآن
اندیشه اعتدال
بیان سلیقه وار معانی آیات در سایه سار روشنفکری