اصول فقه - استصحاب (97-98)
جلسه 32- در تاریخ ۰۶ آذر ۱۳۹۷
چکیده نکات
حاصل تحقیق در استصحاب حکمیه
متن پیاده سازی شده
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه بیان شبهه دوم
میدانید با اطلاق مقامی رفتار کژدار و مریز شده است.یعنی چه سهمی علما میدهند به اطلاق مقامی ، نمی توانیم بگوییم یک قراری دارند. اطلاق مقامی برای گفته امام این می شود که چرا امام نفرمودند کشمش هم اذا غلی یحرم؟به هر حال اگر سرکه هم اذا غلی یحرم می شد آن را هم می فرمود. بحث اطلاق مقامی چندان هم منقح نیست.اگر این کار درقالب پایان نامه کار شودزیباست. من تا کنون ندیدم کسی کار کرده باشد در این باره..باید کار شود که معناش چیست وکاربستهایش چیست.چقدر ازآن اقبال کردند چقدر نکردند.به هر صورت اگر خواسته باشیم استصحاب را بپذیریم در شبهات حکمیه باید یک سهمی هم برای عرف قائل باشیم.نقدی که به کلام آخوند وارد است عدم سهم دهی کافی به عرف است....ما یک نتیجه می گیریم و آن این که برخی از بزرگان استصحاب را در شبهات حکمیه قبول ندارند.شاگردان آقای خویی و آقای خویی و ...آقای عراقی و اینها...منتها اینها به ملاک این که همیشه استصحاب درشبهات حکمیه معارض دارد.شما وقتی هم که میگویید کشمش هم اگر جوش بیاید نجس می شود البته یک استصحابی هم هست که کشمش هم اگر جوش می آمد نجس نمی شد.آن زمانی که این حکم هنوز نیامده بود.بالاخره این حکم جعل شد که العنب اذاغلی یحرم.نمیدانیم راجع به عنب جعل شده یا مشتقات عنب را هم شامل می شود؟چون اصل عدم جعل است . این جمله را به یاد داشته باشید که همیشه درشبهات حکمیه استصحاب مجعول معارض دارد با استصحاب عدم جعل.مگر در همان قدر مسلمی که دلیل داریم.استصحاب درشبهات حکمیه یک مشکل دیگری هم دارد ، غیر از این مشکل. این است که شما می خواهید استصحاب کنید باید یک سهمی هم برای عرف قائل باشید.و از آن طرف هم مبنایتان این است که عرف سهمی ندارد..و لذا این هم نتیجه.یک مقداری ما باید که به ادله امان ظرفیت بدهیم.باید کسی که با نصوص سر وکار دارد، باید سعی کند که ظرفیت این ادله را بالا ببرد.و لذا بسیار ی از مواقع ما به جای استصحاب باید عرف مفسر را به کار بگیریم.عرفی که همراه دلیل می آید و اکثرا دلیل را توسعه میدهد ما باید آن را به نوعی تغذیه کنیم.من دیشب روایت زراره را می دیدم ....اصاب ثوبی دم .....که خون بینی به لباس من ریخته است. یادم رفته و من نماز خواندم از امام پرسید چه کار کنم؟ که امام گفت: استصحاب کن.آیا شما از این سوال می فهمید که خون بینی خصوصیت دارد؟آن هم به لباس. به عبارتی سه قید در این جاهست؛ خون، بینی و لباس.یا وقتی این روایت را به دست شما میدهند می گویید زراره می خواهدبگوید من گاهی بدنم نجس می شود،یادم می رود و نماز میخوانم.و لذا این روایت را نمی آییم بگوییم که موردش چون خون بینی هست، با اینکه جواب امام ناظر به این سوال است.اصلا از سوال می فهمیم توسعه.نه خون نه بینی ...و نه لباس . بله اگرخون بخورد به چیزی که ربطی به نماز گزار ندارد.ببینید ما عرف مفسر را خیلی به کار می بریم .در بسیار ی از موارد ما نیازی به اصول عملیه نداریم.من در کتاب روش شناسی اجتهاد بابی را بازکردم با عنوان فقه عذر و فقه کشف....فقه کشف یعنی فقهی که می خواهد حتی الامکان کشف حکم الاهی کند.که همین عرف مفسر کمک می کند.در مقابل فقه عذر است ؛ فقه عذر کدام فقه است؟فقه اصول عملیه ؛ چون د راصول عملیه ما کشفی که نداریم و کشف مربوط به امارات است در اصول عملیه فقط عذر داریم.تعذیر نگویید تغذیر یعنی بهانه تراشی درعرب.فقه عذر یعنی فقهی که کشفی در آن نیست.اصل اباحه اصل حلیت اصل تخییر دوران بین محذورین ...این ها همه اش عذر است.یا به قول اقایان عذر می آورد.آن جا من گفتم که نمی خواهیم دم و دستگاه اصول عملیه را تعطیل کنیم. اما در شبهات حکمیه سعی کنیم از ظرفیت خو د ادله استفاده کنیم.ما اگر استصحاب در شبهات حکمیه را نپذیریم پس چرا برخی از روایات ما دارند؟در سایت ادله استصحاب را پیدا کنید که عمده آنها روایات است، درروایات برخی هاش شبهات موضوعیه است مثل روایتی که می گوید صم للرؤیه و افطر للرؤیه ...مورد سوال این است که من نمی دانم اول و آخر ماه کی هست؟شبهه مصداقیه است. یا همین حدیثی که خواندیم لباس من نجس می شود و من یادم می رود یا نمی دانم که به کجاریخته است؟شک دارم که روی زمین ریخته یا روی لباس ریخته ...بعد که نماز می خوانم می بینم که روی لباسم ریخته این ها شبهات موضوعیه است.بعضی از روایات هست که موردندارد که بگوییم شبهه موضوعیه است یا حکمیه...مثل من کان علی یقین فشک فلیمض علی یقینه...هر که یقین دارد و شک می کند به یقینش ادامه دهد.این قضیه می تواندمورد موضوعیه باشد میتواند مورد حکمیه باشد،برخی از آن ها هم هست که بگوییم هر دوی از این ها داخل آن است.آن روایت اول زراره ....در برگه ما ص 1047و1048است.در ص1048روایت هست.که می گوید که از امام سوال می کند که آیا خفقه و خفقتان ..یک چرت یا دو چرت ...آیا من یک چرت بزنم یا دو چرت بزنم، وضویم باطل می شود یا نه؟که بعد امام می فرمایند که نه وضو ادامه دارد.به نظر شما زراره سوالش حکمیه است یا موضوعیه است؟ممکن بود که بگوید نمیدانم که چرت زدم یا نه این چه میشد؟موضوعیه....اما یک دفعه می گوید من نمیدانم چرت یا دو چرت وضور ا باطل می کند یا نه؟یا اصلا آ ن خوابی که وضو را باطل می کند این را می گیرد یا نه؟اگر این باشد ، شبهه شبهه حکمیه است.حالا اگر این جور باشد که بگوید نمیدانم خواب است یا نه!یعنی روی جنس چرت شک دارد، آیا کسی که چرت می زند به معنای واقعی خواب رفته است؟ابهام روی ماهیت چرت است.مثلا خواب را معنایش را بلد است و خوابی را هم که وضو را باطل می کند میداندکه باید خواب باشد.اما نمیداند که ماهیت چرت چیست.ماهیت خواب و چرت بسیار عجیب است و هیچ زمانی روی آن دقت نکردیم این جا هم زراره می خواهد بگوید من نمیدانم که ماهیت چرت چیست؟تنها روایتی که سوال شبهه حکمیه است این است بقیه روایات یا موضوعیه است یا عام است.سوالی که این جامطرح می شود اگرشبهه حکمیه مشکل دارد چرا امام دستورش را دادند؟این سوال را آقای خویی و آقای نراقی این ها بایدکه جواب دهند.چون این ها قبول ندارند ما هم می گوییم پس روایت را چه کار می کنید؟یا باید بگویند که روایت شبهات حکمیه را نمی گوید یا این که ...که البته آقای خویی تصریح دارد که مورد روایت شبهات حکمیه است.اگر هست چرا استصحاب را قبول نمی کنید؟
الحمد لله رب العالمین
چکیده نکات
حاصل تحقیق در استصحاب حکمیه
نظر شما