header

فقه القضاء - شرایط قاضی

جلسه 88
  • در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۸
چکیده نکات

مقتضای تحقیق با بیان مبانی بحث و نقد و بررسی ادله اثبات و نفی
مبانی گفتگو
مقصود ما از بحث فارغ از جهات غیر دخیل
آسیب‌شناسی گفتگوها در این مسأله
قصر نظر بر ادله نقلی مباشر (عام یا خاص) و مسلم انگاری گزینه معین از قبل از آسیب های گفت و گو در این مسایل است.

شرایط قاضی - مذکر بودن


برگه جلسه :

صفحه 199 و 200
(جلسه هشتاد و هشتم)
مقتضای تحقیق با بیان مبانی بحث و نقد و بررسی ادله اثبات و نفی
مسأله مورد گفتگو در قالب مشروعیت یا عدم مشروعیت قضاوت و تصدی زنان برای پست‌های کلیدی و مشوب به ولایت و امارتِ بر دیگران از کلان مسائلی است که ورود فنی به آن، دقت، احتیاط و حوصله خاصی می طلبد؛ چنان که  طرح مقدمات و مبانی چندی را مقتضی است. فنقول و بالله ـ تبارک و تعالی ـ نستعین:
مبانی گفتگو
1. مقصود ما از بحث فارغ از جهات غیر دخیل
همگان میدانند که اصل حضورِ نهادینه و قانونی زنان در جامعه، کیفیت و مقدار حضور، از مسائل مهم معاصر و سده‌های اخیر است. پیامدهای حضور و عدم حضور نیز علاوه بر مطرح بودن آن در مجامع احساسی، غیر علمی و گاه سیاسی، همیشه مورد نظر فرهیختگان، جامعه شناسان، حقوقدانان و ـ تا حدودی ـ فقیهان بوده است و از این طریق، بحث مشروعیت آن نیز مطرح شده است. واضح است که در طرح ناصحیح آن، افراط‌ها و تفریط‌هایی بوده است، لکن آن چه مورد نظر ما است، گفتگوی فقهی و بررسی ادله شرعی در این باره است. البته منظور از «ادله شرعی» خصوص ادله نقلی عام یا خاصِ مباشر، نیست بلکه تمام آن چه که  ـ به تعبیر ما  ـ از عناصر به حق دخیل در مسأله است (در آینده توضیح داده می‌شود) جزو ادله است.
قصر نظر فقیهانه در این گونه مسائل به خصوص ادله نقلی چه عام که به راحتی منطبق بر مورد شود و چه خاص که خود بخود منطبق است، از آفات این گونه گفتگوهاست!
2. آسیب‌شناسی گفتگوها در این مسأله (برخی مسلم انگاری های ناموجه)
قصر نظر بر ادله مباشر و غفلت از عناصر و اسناد غیر مباشر لکن دخیل در رسیدن به حکم تنها آسیب این گفتگوها نیست. اجماع پنداری شکست‌ناپذیر و  ضرورت انگاشتن گزاره‌ای معین در مسأله نیز آسیب دیگر است. ما قبلا اطلاق اجماع ادعا شده بر منع قضاوت زن را مورد تردید قرار دادیم والبته بعدا به برخی مخالفتهای دیگر نیز برخوردیم؛ از جمله این سخن از فقیه مورد توجه میرزای قمی است که می‌فرماید: 
«و ربما یشکل فی اشتراط الذکورة و غلبة الحفظ و النطق مطلقا؛ لأن العلل المذکورة لها من عدم تمکّن النسوان من ذلک غالبا لاحتیاجه الی البروز و تمییز الخصوم و الشهود...غیر مطردة فلا وجه لعدم الجواز مطلقا الا ان ینعقد الاجماع مطلقا. اقول: و یمکن ان یکون الاجماع بالنظر الی اصل اختیار الولایة و المنصب عموما و أما حکومات خاصة فلم یعلم ذلک من ناقله  ان احتملته بعض العبارات فالاشکال ثابت فی الاشتراک مطلقا.1  
و این در حالی است که از برخی فقیهان اجماع مطلق در مسأله ادعا گردیده و مورد پذیرش واقع شده است، با این که در فقهشان در غیر این مسأله، عموم اجماعات را به دلیل مدرکی بودن یا احتمال مدرک بازنشسته می‌کنند!2 
نمونه هایی از مسلم انگاری / مشکلات انجمن های ایالتی و ولایتی
متن ذیل نیز قابل تامل است:
«متاسفانه می‌آیند در قم که مرکز تشیع است، اعلام می‌کنند که برای بعضی از استان‌ها، استاندار زن منصوب می‌کنیم، مگر می‌خواهید با قرآن و پیامبر جنگ کنید که این چنین خلاف شرع می‌گویید؟ شما با چه کسی می‌خواهید لجبازی کنید؟ آیا با احکام خدا و مسلمات دین مخالف هستید؟».3 
البته این که مقصد اعلام کنندگان چه بوده و وجه مخالفتِ مخالف محترم دقیقا و در واقع چه بوده است ما را از ظاهر عبارت منصرف نمی‌کند. ظاهر عبارت این است که نصب زنان ـ احیانا ـ برای استانداری جنگ با خدا و رسول و مخالفت با احکام مسلم دین حنیف است. باید دید آیا تصدی این پست به حسب ادله شرعی از سوی زنان مخالف ضرورت و تسالم دین است؟ به اعتقاد ما چنین  نیست. تسالم انگاری این حکم ـ گویا ـ پیشینه‌ای قبل از این فتوا و گفته دارد. جستجو از تاریخ این گونه گزارش می‌دهد که با تدوین لایحه انتخابات در دی ماه 1331 شمسی در ایران و مطرح شدن مشارکت زنان در انتخابات بزرگانی امثال آیت الله بروجردی حساسیت نشان دادند. نکته قابل توجه این است که در لایحه انتخابات هیچ سخنی از امکان مشارکت زنان در انتخابات نرفته بود، بلکه مسکوت نهاده شدن این مسأله در لایحه انتخابات باعث اعتراض نهادها و انجمن های مدنی زنان به دولت دکتر مصدق شده بود که طی آن خواهان فراهم آوردن امکان مشارکت زنان در انتخابات شدند. 
حساسیت مراجع تقلید وقت در خصوص احتمال آنکه در لایحه آتی انتخابات به زنان حقوق سیاسی اعطا شود، به حدی است که همین دو تا نامه4 و زمزمه های مشابه آن ها، بی آنکه در متن لایحه انعکاس یابد، مراجع را به واکنش وا‌میدارد واکنش آیت الله بروجردی تاحدی بود که تهدید به مهاجرت از قم به عتبات و صدور فتوا کردند و در نهایت با ارسال پیامی اعلام نمودند که «در کشور اسلامی امری که مخالف احکام ضروریه اسلام است، ممکن الاجرا  نیست».5 
البته مخالفت آیة الله بروجردی را میتوان حمل بر اصل مسأله نکرد و از تبعاتی که این مسأله داشته، سخن  گفت لکن به هر حال این سخن گفتن ها شاید نتواند از ظهور این نوع عبارات و موضع گیری‌ها جلوگیری کند.
(پایان جلسه)

---------------------------------------------------------------------------------------
1. رسائل المیرزا القمی، ج2، فی بیان شرائط القاضی،ص598و599.
2. قبلا منابع این ادعاها بیان شده است. 
3. سارا شریعتی/ کمال رضوی، دو راهی روحانیت، ص222به نقل از خبرگزاری ایلنا، 23مهر 1388،کدخبر83085.
4. اشاره به دو نامه مذکور در همان، پاورقی ص214.
5. همان، ص 214و215.





مشروح درس :

بسم الله الرحمن الرحیم
بحثی که قرار است در این قسمت داشته باشیم تحت عنوان مقتضای تحقیق با بیان مبانی بحث، نقد و بررسی ادله ی اثبات و نفی.
ما نصوص را بررسی کردیم، ادله را دیدیم، ادله ی اثبات و نفی (مخالفین) را آوردیم و چون مسأله یک کلان مسأله است باید با دقت و حوصله و احتیاط بحث را دنبال کرد. چنانکه اگر مقدمات و مبانی ای دارد آن ها را دید و نباید تک جانبه و با عجله بحث کند.
مبانی گفتگو
مطلب اول: مقصود ما از بحث فارغ از جهات غیر دخیل
در بحث اصل حضور نهادینه و قانونی در جامعه (چون به هر حال زن در جامعه حضور دارد منتهی گاهی این حضور نهادینه و هدفدار است و گاهی نانهادینه و غیر هدفدار و حساب ناشده است) کیفیت حضور و مقدار حضور (تا کجا  چه مقدار فرض کنید در بخش قضا مطلقا حضور پیدا کند یا در بخش زنانه) از مسائل مهم دنیا است نه فقط فقه ما. پیامدهای حضور و عدم حضور همیشه مورد بحث و بررسی بوده منتهی گاهی در مجامع احساسی، غیر علمی و حتی سیاسی طبیعتا در آن جاه ها افراط ها و تفریط های زیادی پیدا می شود اما فارغ از مجامع احساسی و غیر علمی و سیاسی مورد نظر فرهیختگان، مصلحان، جامعه شناسان هم بوده است، حقوقدانان و تا حدودی فقها بوده است و این که می گویم تا حدودی برای این که ما یک بحث اشباع شده ی فقیهانه از طرف فقها نداریم ولی نمی توانیم بگوییم که هیچ چیزی هم نداریم مخصوصا فضلای جوانی عموما از حوزه در این رابطه حرف هایی دارند و این جا است که بحث مشروعیت و عدم مشروعیت مطرح می شود و الا یک جامعه شناس یا یک فرهیخته ی مصلح اجتماعی بر روی مشروعیت شرعی بحثی ندارد اما وقتی می آید در لایه های حقوق و مخصوصا فقه بحث مشروعیت مطرح می شود و افراط و تفریط هم در این جا در شکل غیر علمی و احساسی اش بیداد می کند. روشن است که نظر ما به یک بحث فقهی است و بررسی جهات سیاسی یا جامعه شناسانه مورد نظر ما  نیست ما می خواهیم ادله ی شرعی را در این باب بررسی کنیم همانطور که تا به حال آنچه که بررسی کرده ایم ادله ی شرعی اثباتا و نفیا بوده است و از این به بعد هم در همان حول بحث می کنیم و پر واضح است که کار فقیه بررسی ادله است نه مبانی و مصالح و مفاسد و وقتی این مطلب گفته می شود برخی می روند به دنبال ادله ی نقلی، قرآن، حدیث آن هم دلیل خاص که منطبق بر مورد است یا نهایتا یک چیز عامی پیدا کنند یعنی ادله ی نقلی خاص و عام ولی مباشر که به راحتی تطبیق پیدا می کند اما در این جور مسائل چند ساحتی نباید فقیه نظرش را مقصور و محصور کند بر ادله ی مباشر (عام یا خاص) بلکه باید در این جا عناصری را در نظر بگیرد مثل مقاصد مثل ادله ی دیگری که راجع به حیا و عفاف داریم و مثل برخی آثار فتوا را مثل این که اگر من فتوا دهم که زن می تواند نماینده ی مجلس شود، نماینده ی مجلس تبلیغات دارد و در تبلیغات باید عکس زده شود، نماینده ای که بخواهد عکس بزند نمی رود یک عکس مشمئز کننده بگذارد برای تبلیغاتش بلکه ممکن است یک عکس از جوانی خود انتخاب کند و روی آن کار هم شود و بعد این را بگذارد برای تبلیغات، آیا این با برخی از مسائلی که در اسلام وجود دارد سازگار است؟ آیا این روش مطلوب شارع است؟ البته الآن ما نمی خواهیم قضاوت کنیم و می گوییم که باید بحث شود. ما یک تعبیری داشتیم به نام عناصر به حق دخیل در یک مسأله. ما در بحث غیر طاهر المولد می گفتیم ممکن است ما دلیل خاصی نداشته باشیم بر این که چنین شخصی قاضی نشود ولی می گفتیم اگر بخواهد این کار صورت بگیرد و او مشهور به این وضعیت هم باشد این یک نوع طبیعی انگاری زنا می شود و شارع به این راضی نیست. پس فقیهی که می خواهد در این مسائل ورود کند و می خواهد ورود فقیهانه داشته باشد باید این عناصر را در نظر داشته باشد لذا این که من گفتم ما جامعه شناس نیستیم و پیامدهای حضور زن از نظر جامعه شناسی کاری نداریم اما آن بخشی که مربوط به فتوا بشود را کار داریم مثلا اگر ثابت شود که بعد از جنگ جهانی دوم که زن ها به جامعه کشانده شدند و آمدند در صحنه ی اجتماع، در ادارات، در کارخانه ها و به صورت وسیع از آن ها استفاده شد هم نیروی ارزان بودند هم کار خوب می کردند هم تسلیم بودند هم از مسائل دیگر سوء استفاده می شد از آن ها و بعد وضعیت زن در خانه به عنوان یک همسر به عنوان یک مادر تضعیف شد، این ها پیامدهای حضور زن در جامعه است. یا برعکس مثلا کسانی می گویند: کسانی که می گویند اگر زن از خانه خارج شود فاسد می شود اتفاقا الآن در خانه ماندن فسادش بیشتر است چون الآن بیرون آمده است در خانه، کلوپ های کذایی آمده است در خانه و ... این ها اگر در فتوا اثر گزار باشد باید مورد توجه قرار بگیرد و ما معتقدیم که اثر گزار است و نمی شود گفت فقط اسناد ملفوظ، قرآن و حدیث مباشر.
پس مقصود ما از بحث فارغ از جهات غیر دخیل بررسی ادله است البته با عناصر دخیل با این معنای کلانی که کردیم.
دوم: آسیب شناسی گفته ها در این مسأله.
این بحث را می توان به نگاه سلبی نگاه کرد و بررسی کرد و همین عنوانی که بیان کردیم را بدهیم یا به نگاه اثباتی تحت عنوان روش شناسی گفتگو در این مسأله نگاه و بحث کرد منتهی در این صورت باید عناوین مناسب بیان شود و بایسته های بحث گفته شود. مثلا ما گفتیم قصر نظر بر خصوص ادله ی نقلی یک آسیب است در روش شناسی می گویند بسط نظر به همه ی ادله و عناصر به حق دخیل یا مثلا در آسیب شناسی می گوییم اجماع پنداری یا مسلم انگاشتن یک گزینه ی خاص یک آسیب است؛ اگر بخواهیم روش شناسی بحث کنیم باید بگوییم مسلم نگرفتن یک نظر در مسأله. اگر اجماع باشد ما قبول داریم اما آیا شما مطمئن هستید که اجماع وجود دارد؟ آیا در موارد جزئی مثل چیزی که محقق اردبیلی فرمود هم اجماع وجود دارد؟ میرزای قمی در این مسأله تأمل جدی دارد و می فرماید : ادله ای که برای آن می آورند غیر مطرد است. اما افرادی مثل آقای خویی که در غالب موارد اجماع را از کار می اندازند و می گویند اجماع مدرکی یا محتمل المدرکیه است در این جا که قطعا مدرکی است یا حداقل محتمل المدرکیه است قائل به اجماع می شوند و باید از آن ها پرسید که چطور شما که در همه جا اجماع را به این دلیل بازنشسته می کنید در این جا از اجماع استفاده می کنید و هیچ حرفی از آن اشکال ها نمی زنید؟
من تعجب کردم از برخی از مراجع معاصر سلمه الله مطابق آن چیزی که  در کتاب «دو راهی روحانیت» که اخیرا چاپ شده است از یکی از مراجع معاصر که من نام نمی برم. سال 88 برخی از مسؤولان بلند پایه به قم می آیند و مطرح می کنند که برای برخی از استان ها استاندار زن انتخاب کرده ایم. من نمی خواهم دفاع کنم ولی می خواهم نظر را ببینید. در واکنش به حرف آن مقام بلند پایه یکی از مراجع محترم معاصر می فرمایند :
« متأسفانه می آیند در قم که مرکز تشیع است اعلام می کنند که برای برخی از استان ها استاندار زن منصوب می کنیم مگر می خواهید با قرآن و پیامبر جنگ کنید که اینچنین خلاف شرع می گویید. شما با چه کسی می خواهید لجبازی کنید آیا با احکام خدا و مسلمات دین مخالف هستید؟!»
در این جا ممکن است کسی بگوید در این قضیه مقصود اعلان کننده لجبازی بوده است. مخالفت مخالف محترم هم به خاطر آن لجبازی بوده و طرح مسأله و پاسخش سیاسی بوده است، این یک حرفی است ولی ما نمی توانیم این عبارت را از ظاهرش انصراف بدهیم. اگر آن برخورد سیاسی بوده یک ادبیات دیگری را هم می طلبیده است. ما وقتی که مطلب را بیان می کنیم و این بیان می ماند، اخذ به ظاهر می شود دیگر نمی توانیم این توجیحات را داشته باشیم. البته با توجه به شناختی که نسبت به مخالفت مخالف محترم داریم باعث می شود که بگوییم ایشان واقعا نظرش همین است. عرض من این است که آیا مسأله تا این حد مسلم است؟ بله ممکن است کسی این مسأله را خلاف شرع بداند و نظرش این باشد اما این که بگوییم مسأله از مسلمات دین است مثل وجوب نماز است از همان آسیب هایی است که ما الآن در آن هستیم. 
این داستان قبل از این هم سابقه دارد؛ استاد این مرجع محترم، مرحوم آقای بروجردی هم شبیه همین برخورد را دارند و داستان از این جا شروع می شود که در سال 1331 یک لایحه ی انتخاباتی تدوین شد که در آن لایحه از مشارکت زنان در انتخابات چیزی مطرح نشده بود، نه رد شده بود و نه پذیرفته شده بود، به دنبال مطرح نشدن مشارکت زنان در انتخابات در آن لایحه دو نامه داریم از گروه زنان که چرا سکوت شده است و مشارکت زنان در انتخابات مطرح نشده است که نامه اش در همان کتاب دو راهی روحانیت نویسنده  آورده است. مسکوت ماندن مشارکت زنان در انتخابات و این که صریحا مطرح نشده که ما مشارکت نمی دهیم و از آن طرف اقدام برخی از کانون های به اصطلاح مدافع حقوق زن مبنی بر این که چرا مسکوت مانده است، این جا بود که فضاهای مذهبی را تحریک کرد که موضع بگیرند، در آن موقع مطابق نقل کتاب مورد اشاره مرجع علی الاطلاق آیت الله بروجردی پیامی می دهند (بعد از تحدید به این که من از قم می روم و مهاجرت می کنم) و می فرمایند: «در کشور اسلامی امری که مخالف احکام ضروریه ی اسلام است ممکن الاجرا نیست» یعنی یک نوع تعریض دارند که چرا سکوت شده است و رد نشده است و بیشتر برای فعالان حقوق زن که این کار کار درستی نیست و شما حق چنین اقداماتی را ندارید. البته توسط برخی مراجع دیگر هم مثل سید صدر الدین صدر و آقای کوه کمره ای تأیید شد این نظر. نکته ای که هست «مخالف احکام ضروریه ی اسلام» تازه در مشارکت زنان در انتخابات.
ممکن است کسی بگوید مراجع ما مخالف حضور زنان نبوده اند، اگر خیالشان راحت بود که یک حکومت صالحی این انتخابات را از صدر تا ذیل نظارت می کند می پذیرفتند اما این ها دیدند که این بابی می شود برای خیلی از مسائل دیگر، این ها یک حرف های دیگر است که ممکن است قدری مسأله را رقیق کند ولی نمی شود گفت از ظاهر عبارت دست بکشیم، عبارتی که در تاریخ ثبت می شود و بر روی آن قضاوت می شود.
ما می خواهیم بگوییم ما به عنوان یک فقیه که دارد مسیر را بررسی می کند باید چیزی را مسلم نانگارد این مسلم انگاری غلط است هر طرفی که باشد.
به هر حال هر چه فقهای ما انجام داده اند به آن اعتقاد داشته اند، اگر مصیب بودند لهم اجران و اگر مخطئ بودند چه در محتوا چه در روش لهم اجر واحد اما ما هم باید تربیت بشویم که چطور بحث های مهم اینچنینی را برگزار کنیم.


۱,۱۰۳ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

مقتضای تحقیق با بیان مبانی بحث و نقد و بررسی ادله اثبات و نفی
مبانی گفتگو
مقصود ما از بحث فارغ از جهات غیر دخیل
آسیب‌شناسی گفتگوها در این مسأله
قصر نظر بر ادله نقلی مباشر (عام یا خاص) و مسلم انگاری گزینه معین از قبل از آسیب های گفت و گو در این مسایل است.