قطع (85-86)
جلسه 63- در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۸۵
چکیده نکات
نتیجه گیری از نقل شیخ انصاری
متن پیاده سازی شده
بسم الله الرحمن الرحیم
نتیجه گیری از کلام مرحوم شیخ درنقل کلام اخباری ها
به اخباری ها نسبت داد شده بود که اخباری ها قطع حاصل از عقل را نمی پذیرند و تصریح دارند قطع باید از مقدمات نقلی حاصل شود. کلمات سه تن اخباری ها را بررسی کردیم و معلوم شد این نسبت تمام نیست.
به نظر ما اخباری ها هیچ تفصیلی در قطع نمی دهند. بله ممکن است توصیه کنند از فلان طریق نروید ولی هرگز نگفته اند که اگر از راه عقل قاطع شدید که هذا حکم الله می توانید مخالفت کنید و اگر مخالفت کردید و خلاف در آمد معذورید. به نظر ما نظر اخباری ها همان نظر شیخ انصاری است که ایشان عقل را بعنوان یکی از اسناد می پذیرد و هر جا مجال باشد از عقل هم صحبت می کند کما این که در مکاسب برخی مواقع می فرماید یدل علیه ادله الاربعه که این یعنی یکی از ادله عقل است. با این حال در ص 10 رسائل تصریح می کند انسان نباید با عقل خویش دنبال مناطات شرعی برود. بعبارت دیگر ایشان می فرماید: انسان جدای از آیه و روایت و اجماع بخواهد با رکون به عقل به حکم شرعی برسد صحیح نمی باشد؛ چون حوزه حوزه ی داوری عقل نیست. مثل این که انسان بخواهد با عقل خود به یک مسأله تجربی یا تاریخی برسد، این درست نیست. این که در منطق می خوانیم: الجزئی لا یکون کاسبا و لا مکتسبا؛ یعنی از طریق عقل نمی توان جزئیات را فهمید. ما تا 10 روز هم بنشینیم با عقل خود بفهمیم نام همسایه مان چیست تا نرویم و بپرسیم متوجه نمی شویم و عقل در این موارد داوری نمی کند؛ همین طور در ملاکات احکام این که چرا نماز صبح دو رکعت است و... با عقل خود درک نمی کنیم. اخباری ها هم مثل مرحوم شیخ همین مطلب را می گویند.
برای تأیید این مطلب دو کلام از مرحوم شیخ و مرحوم بحرانی را مقایسه می کنیم:
عبارت مرحوم شیخ انصاری
الإنصاف أنّ الركون إلى العقل فيما يتعلّق بادراك مناطات الأحكام لينتقل منها إلى إدراك نفس الأحكام موجب للوقوع في الخطأ كثيراً في نفس الأمر و إن لم يحتمل ذلك عند المدرك
انصاف این است که اگر انسان در فهم ملاکات به عقل اعتماد کند تا به فهم احکام برسد این موجب وقوع درخطا در فهم واقع می شود. بعبارت دیگر ملاکات مورد نظر شارع را نمی فهمد تا بخواهد حکم شارع را بفهمد.
عبارت مرحوم بحرانی
لا ريب ان الأحكام الفقهية من عبادات و غيرها كلها توقيفية...و ما ذاك-توقیفی بودن-إلا لقصور العقل المذكور-عقلی که بخواهد در حوزه احکام وارد شود- عن الاطلاع على اغوارها-بطون احکام-و احجامه عن التلجج في لجج بحاره-ممنوع شده از این که وارد شود در امواج دریای احکام- الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة؛ ج1، ص: 131
خلاصه می فرماید: عقل بخواهد ملاکات احکام را بفهمد تا بر اساس آن ملاکات احکام را بفهمد کار عقل نیست.
با مقایسه این دو کلام متوجه می فهمیم این دو کلام فرقی ندارد.
نکته: پس در انتساب مطلبی به نحله ها و فرقه ها به کلمات خودشان مراجعه کنید. کما این که ما به کلام اخباری ها مراجعه کردیم، البته ممکن است از یک اخباری در اثر تصور ناصحیح او این مطلب نقل شده باشد که قطع حاصل از مقدمات عقلیه حجت نیست و قطع حاصل از نقل حجت است-کما این که مرحوم فیروز آبادی یک کلامی را به سید صدر نسبت می دهد که ظاهر آن کلام تفصیل بین قطع حاصل از مقدمات عقلی و نقلی می باشد البته اگر مرحوم فیروز آبادی عبارت سید را گزینش نکرده باشد که من احتمال گزینش را می دهم که دیگر بدرد نمی خورد چون مرحوم آخوند از سید صدر نقل می کند و می فرماید: سید صدر منع ملازمه را قائل بوده است نه تفصیل در قطع-ولی این دلیل نمی شود به اخباری ها نسبت دهیم. مرحوم شیخ می گوید اخباری ها تفصیل داده اند در حالی که دیدیم سران آنها این مطلب را نمی گویند. مثل این که قانون ملازمه را اصولی ها قبول دارند ولی صاحب فصول در اثر تصور ناصحیح این قاعده را منع کرده است ولی این دلیل نمی شود بگوئیم اصولی ها قاعده ملازمه را قبول ندارند.
پس کلام اخباری ها از این جهت اعتبار دارد که ما در حوزه دین اعم از معارف-اعقادات- و شریعت -باید ها و نبایدها-و اخلاق بررسی شود که از عقل چقدر می توان بهره برد. بحثی که آن طور تا بحال نشده است بله در فقه کتبی مثل فقه و عقل را داریم ولی در معارف و اخلاق جای این مطلب خالی است. در طول تاریخ فلسفه محل بحث بوده است برخی معتقد بودند هر کس فلسفه نداند هیچ نمی داند از آن طرف برخی فلاسفه را تکفیر و تفسیق دادند و حتی حکم به اعدام فلاسفه می دادند مثل سهرودی که توسط اهل تسن به علت فلسفه اعدام شد. خود این انگیزه مخالفت با فلسفه عللی دارد:1. روایاتی است که وجود دارد. 2. بحث های فلسفی را بی فائده می دانستند 3. عمده ترین دلیل را این می دانستند که حوزه مباحثی که فلسفه وارد می شود حوزه درک عقل نیست . شما می خواهید با فلسفه وارد ذات باری تعالی شوید الهیات اسفار و الهیات شفاء و الهیات شرح منظومه همین است که می خواهد با عقل وارد ذات خدا شود و از ذات خدا وارد صفات خدا شود درحالی که الهیات حوزه عقل نمی باشد و هر چه هم بیشتر وارد می شود بیشتر به گمراهی کشیده می شود یعنی همان حرف اخباری ها که این حوزه حوزه ای نیست که با عقل وارد شویم.
به نظر ما باید بدون موضع گیری و بدون احساس و تعصب گرایشی بررسی کرد که اخبار چه می گوید -البته اگر بگوئیم روایات در این زمینه ها حجت است- بعد سراغ روایاتی رفت که از تفکر در ذات خدا منع می کند. در این زمینه می توان به کتاب توحید صدوق یا کتاب مرحوم مجلسی بنام اعتقادات مجلسی مراجعه کرد و روایاتش را دید، البته روایاتش را باید دید نه برداشت های مرحوم مجلسی چون مرحوم مجلسی به شدت با فلسفه مخالفند.
البته توجه به این نکته لازم است که افرادی مثل مرحوم مجلسی و فیض کاشانی و مرحوم شیخ صدوق محدثند نه اخباری و فرق اخباری ها با محدث ها این است که اخباری ها علم اصول را قبول نداشتند و نظام اجتهاد و تقلید را رد می کردند و می گفتند همه باید مجتهد باشند بر خلاف محدث ها البته وجه اشتراکشان این است که هر دو دسته اعتماد بر اخبار داشتند و حتی نقل را بر عقل مقدم می کردند در برخی کتاب ها نوشته اند اخباری ها دو دوره روی کار آمده اند 1. قرن 3 و4 که مرحوم شیخ صدوق و ابن قولویه است و 2 قرن 11 و 12 که به نظر ما این خلط بین اخباری ها و محدث ها می باشد. در این زمینه کتاب فقه و فقهاء از آقای گرجی را ببنید.
نقد و بررسی کلمات اخباری ها
به جز مرحوم شیخ و مرحوم آخوند دو سا سه نفر دیگر کلمات اخباری ها را نقد کرده اند.
کلام مرحوم مطهری و نقل کلام مرحوم بروجردی توسط ایشان
مرحوم مطهری علاقه ای به اخباری ها ندارد و بیش از ضرورت به اخباری ها حمله می کند و کلماتشان را نقد می کند. از جمله این که کلام استر آبادی را هم که نقد می کند می گوید: در یک زمانی در جایی خدمت آقای بروجردی بودم که ایشان کلمات اخباری ها را نقل کرد و از دستشان ناراحت بودند و فرمودند ظاهرا فکر استرآبادی از جریان تجربه گرائی غرب متأثر بوده است که می گفتند معرفت عقلی و غیر حسی مردود است و فقط تجربه به ما معرفت می دهد و شاهد هم می آورد که اخباری ها در قرن یازده در دوران صفویه زندگی می کردند و صفویه با اروپا مراوداتی داشته اند و افکار غربی ها با این مراودات وارد ایران شد و اخباری ها را تحت تأثیر قرار داد و لذا اخباری ها راهی را می رفتند که غربی می رفتند و منکر درک عقل و قطع عقلی شدند و گفتند تنها راه رهایی تمسک به نصوص است.
حال اولا بایداز لحاظ تارخی این مطلب بررسی شود و ثانیا ببینیم فرقی بین کلام اخباری ها با کلام غربی های تجربه گرا وجود دارد یا نه.
الحمد لله رب العالمین
چکیده نکات
نتیجه گیری از نقل شیخ انصاری
نظر شما