header

فقه هنر (1400-1402)

جلسه 33
  • در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۱
چکیده نکات

جلسه سی‌ و سوم 1400-1402
جلسه دهم 1401-1402
1. نظر دادن نسبت به حکم موسیقی تابع برخی مبانی گذشته است.
مثلا :
یک. آیا لهو و لعب حرام است مطلقا یا نه ؟
دو. آیا ادله مرتبط با غنا و آلات موسیقی انصراف دارد به وقتی که مقترن با حرام باشد یا نه ؟
سه. آیا صرف استعمال آلات موسیقی حرام است یا به استعمالی خاص نظر دارد ؟
آنچه ما معتقدیم :
یک. لهو و لعب مطلقا حرام نیست
دو. استعمال آلات موسیقی به صرف استعمال دلیلی بر حرمت ندارد و میتوان ادعای انصراف به مواردی کرد که استعمالش مناسب با مجالس فسق و فجور و الهی عن ذکر الله باشد و جلس مجلس تلاوة الکتاب العزیز
نسبت به شبهات حکمیه و موضوعیه موسیقی هم مطابق قوانین مقرر در جاهای دیگر عمل میشود.

متن پیاده سازی شده نشست دهم (33) سال دوم درس خارج فقه هنر 13 آذر 1401

برای دریافت فایل کلیک کنید

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین  
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا وحافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
فقه موسیقی؛ تحقیق و بیان حاصل نصوص باب 
ما در هفته گذشته روایات را بررسی کردیم ..امروز می خواهیم انشاالله بحث موسیقی را تمام کنیم و می خواهیم وارد بحثهایی مثل رقص و ترقیص و تصفیق شویم.
تحقیق در مساله 
در اظهار نظر راجع به فقه موسیقی اولا باید مبانی خود را فراموش نکنیم ؛ تصور کنید مبنایی که لهو، لعب ، لغو را حرام میداند با مبنایی که می گوید لا دلیل علی حرمت مطلق لهو و لغو و لعب ....
در بحث موسیقی این قضیه را باید یادمان باشد به این دلیل که اگر قائل به حرمت شدیم به محض این که نواختن موسقی شد جز لهو، دیگر شکی نیست که گفته می شود این کار لهو است و هر لهوی هم حرام است پس این کار هم حرام است . 
ولی اگر کسی مثل ما نتواند حرمت این ها را قبول کند کار متفاوت می شود و ما خوشبختانه چون مبنای ما روشن است، نتیجه هم روشن است ؛ ما این ها را حرام نمیدانیم. 
ودر این معنا ما هم تنها نیستیم.....
برخی در غنا حتی اگر مقترن به حرام نباشد، حرف داشتند مثل فیض کاشانی و....
برخی معتقد بودند غناها معطوف به خارج است؛ غناهای بنی امیه و بنی عباس ...
اگر این دیدگاه ها غنا را مشمول زمان بدانند و آن را مقترن به حرام بدانند بعید نشمارید در این جا هم نسبت به ادله ای که می گوید کوبات و کربات و ...حرام است ، غنا را هم حرام بداند و لذا می بینید علمای ما به این نقطه که می رسند دو دسته میشوند؛ دسته ای که نفس این ها را با آن مشکل دارد و دسته ای که با نفس استعمال این ها مشکل ندارد.
لذا کسی آن مبنا را دارد این جا هم باید همان مبنا را داشته باشد.
یک حرفی هم ما داشتیم که بی تاثیر نبود در اخراج غنا از حرمت و آن تفسیر دو سویه بود 
ما می گفتیم عمده روایات حرمت غنا ذیل آیاتی است که تطبیقش بر صرف صوت مشکل است...
بعید نشمارید کسی همان بساطی را که در آن جا پهن می کند و غنای حرام را می برد در یک صوت با محتوای باطل لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا ...این جا هم همین معنا را داشته باشد...
باید برخی روایات را بومی کرد و به یک نوع انصراف قائل شویم؛ کاری که شیخ انصاری انجام میدهد ...
به هر حال این زمینه ها هست
برخی وقتها هست که برای اثبات یک مطلب ، باید دنبال دلیل متناسب باشیم نه معتبر ...معتبر مناسب .......
من در بحثی گفتم این جا دلیل معتبر دارد اما دلیل مناسب ندارد؛ مناسب با بیان این مساله نیست؛ تناسب بیان با مبین...
البته آقایان جهت سلبی آن را دارند ؛ جهت ایجابی آن را کمتر دارند....
شنیدید گفته اند رادع در قوت باید به قوت مردوع باشد ....
قوت رادع به تناسب قوت مردوع ...
می گویند اگر چیزی در سیره عقلا رسوخ داشت بعد شارع این را می خواهد ردع کند، یک جا یواشکی پیغمبر سر سفره به خانمش بگوید این که فایده ندارد؛ این که نمی تواند سیره را ردع کند ؛ این جا اگر امام یا پیغمبر می خواهند مقابل یک سیره راسخ موضع گیری کنند باید در منا یا در نماز جمعه چهار پنج نوبت بگویند ؛ قوت رادع به تناسب قوت مردوع باید باشد....
برخی وقتها بحث رادع و مردوع نیست؛ یک مطلب مهمی است که باید بیان شود این بیان با ید به تناسب مبین باشد؛ مثلا رسول خدا می خواهند خلیفه بعدخود را مشخص کنند  ؛یک جا بگویند خلیفه بعد من علی بن ابیطالب است ؛ این فایده ندارد ..باید چندین بار در چندین مکان بیان کنند که این کار را کردند..
شارع حکیم است ؛ حکیم نگاه می کند اگر باید مطلبی را یک بار بگوید یک بار می گوید یا مطلبی را اگر باید هشت بار بگوید هشت بار می گوید ...در هشت جا یا به هشت نفر بسپارد این کار را می کند ؛ تناسب بیان با مبین 
تیتر که بخواهیم بزنیم می گوییم : دلیل معتبر مناسب...
معتبر یعنی حجت یعنی ثقه عن ثقه عن ثقه ؛ روایت تک است ...
موسیقی همیشه زمان ها مبتلا به بوده است
مثلا در جنگها در مشق نظامی ها در عروسی ها در اِملاک (زمانی که کسی مالک می شد) در سورها در ولیمه ها ...
با توجه به این نکات من سه مطلب را بیان کنم:
الذی حصل لنا الی الان بعد التتبع و التامل فی التراث ...ان استعمال آلات موسیقیا بما هو هو و بهیئته الخاصة لا دلیل علی حرمته ..
صرف استعمال آلات لا دلیل علی حرمته ...
مثل این که دایره را داخل آن غذا گذاشته شود و بیاورند ....
شیخ انصاری می گوید: لا دلیل علی حرمة خصوص استعمال ا لآلة بما هو هو ....
قهرا اگر مثلا برای عزاداری باشد یا برای مشق نظامی باشد یا برای جنگ باشد...
نکته دوم برای نتیجه گیری است ..قد عرفت التضییق و الشداد علی فکرة حرمة اللهو والعب واللغو ...
پس کسی از این راه وارد نشود واثبات حرمت کند ...
آن که لا ینکر هست استعمال این ادوات هست اذا کان مناسبا لمجالس الفسق و الفجور ...همان بحثی که در غنا هست...
اتفاقا برخی روایات هم مشیر است ؛ مثلا روایت تحف العقول دارد: انما حرم الله الصناعة التی هی حرام کلها التی یجیء منها الفسادمحضا نظیر برابط والمزامیر ....
 (انواع حصر : حصر حقیقی ، حصر اضافی و تثبیت )(انما یک گزاره اثباتی دارد و یک گزاره سلبی دارد) 
انما در روایات فقهی زیاد داریم 
این که حصر از آن برداشت شود یک معنا به جمله می دهد و منظور دیگری هم اگر باشد معنای دیگری به جمله میدهد .
ظرفیت این هست که کسی  ذیل یک مقاله کار کند دلالتهای انما ....
 ذیل آیه انما نطعمکم لوجه الله ....من این را بحث کرده ام در کتاب سلسبیل ببینید ...
امام می فر مایند: انما حرم الله الصناعة التی ...خداوند صناعتهایی را حرام دانسته که برای صرف فساد است چون بسیاری از کارها بدون فساد نیست...حرامی که برای فساد محض است ...
یا این که فساد محض را این گونه معنا کنیم، یعنی فساد می آید و مصلحتش هم می آید اما فسادش بیشتر است ..به این شکل می رود در لاین فساد محض 
بخاطر فساد بیشتر ، مصلحت محو می شود...
در خصوص صرف استعمال و مواضع منع و جواز ممکن است فقها رویکرد های متفاوتی داشته باشند. 
مجموعا اینکه فقیه ممکن است یک مقدار به حرمت رسیده باشد کما این که آیت الله گلپایگانی رسیده بود...
از آن طرف هم ممکن است فقیهی باشد که صرف استعمال را حرام نداند....(شیخ انصاری)
این وسط ممکن است مصادیقی پیش آید ....
جمهوری اسلامی کجدار و مریز با این جریان برخورد می کند ...هم خود مسئولین این مساله هنور برای آن ها حل نشده است هم این که فضاهای بیرونی شاید همراهی نکند اگر از شبهات حکمیه باشد می شوداز مصادیق شبهات تحریمیه – حکمیه که اصل مشهور بر برائت است ...
امااگر شبهه ، شبهه مصداقیه باشد...این جا شبهه مصداقیه معنا ندارد....
فرض کنید یک سی دی از صدای آقای شجریان را آوردند ...گفتند این صدا را گوش کن و فقیه هم گوش کرد و  نتوانست بفهمد حلال یا حرام است ....این می شود حکمیه .
تفاوت ما با دیگران این است که در این باره ما فحص را لازم میدانیم و آقایان می گویند فحص لازم نیست..
ما می خواستیم بحث رقص و ترقیص را وارد شویم که نشد.
الحمد لله رب العالمین

۳۹۱ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

جلسه سی‌ و سوم 1400-1402
جلسه دهم 1401-1402
1. نظر دادن نسبت به حکم موسیقی تابع برخی مبانی گذشته است.
مثلا :
یک. آیا لهو و لعب حرام است مطلقا یا نه ؟
دو. آیا ادله مرتبط با غنا و آلات موسیقی انصراف دارد به وقتی که مقترن با حرام باشد یا نه ؟
سه. آیا صرف استعمال آلات موسیقی حرام است یا به استعمالی خاص نظر دارد ؟
آنچه ما معتقدیم :
یک. لهو و لعب مطلقا حرام نیست
دو. استعمال آلات موسیقی به صرف استعمال دلیلی بر حرمت ندارد و میتوان ادعای انصراف به مواردی کرد که استعمالش مناسب با مجالس فسق و فجور و الهی عن ذکر الله باشد و جلس مجلس تلاوة الکتاب العزیز
نسبت به شبهات حکمیه و موضوعیه موسیقی هم مطابق قوانین مقرر در جاهای دیگر عمل میشود.