header

تفسیر قرآن کریم(1401-1402) - تفسیر قرآن کریم(1401-1402)

جلسه 18
  • در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۱
چکیده نکات

تصویر دو جهنم و دو بهشت. درون انسان و بیرون از او.
وجود آیاتی از قرآن دال بر مطلب فوق؛
ر.ک: آیات زخرف 74 - احزاب 65 - طه 101 - آل عمران 88 - بقره 261 - بقره 25 -(نار الله الموقدة التی تطّلع علی الافئدة)
حل اشکال خلود بر بنیان گذشته
خلود لازم عمل است - عذاب هست - معذّب هست اما معذِّب نیست.
ذکر الرحمن الرحیم بعد از بسم الله و تکرار دوباره آن در سوره حمد گفته شده: چون رحمت خداوند واسع است!
این گفته صحیح نیست زیرا علم، حکمت، عزت و ... هم واسع است بلکه مناسب است بین الله با تفسیری که ما از آن بیان کردیم با الرحمن الرحیم.
در واقع رمز خلقت را بیان می‌کند.
اصل: العالی لا یفعل شیئا لاجل السافل.

متن پیاده سازی شده جلسه هجدهم تفسیر قرآن کریم 10 اسفند ماه 1401

بسم الله الرحمن الرحیم
نقد بر پاسخ های مبحث خلود 
در مورد بلاها، عذاب ها، اجرای حدود و مشخصا خلود یک اشکالی به طور عام مطرح شده بود. برای خلود راه-هایی طی شده است. ما باید فقط اصول محکم را بگیریم. گفتیم که خداوند هیچ نیازی به ستم بر دیگران ندارد از محکمات قرآن و دین است. در روایات هم حضرات معصومین علیهم السلام فرموده اند اگر نتوانستید چیزی را حل کنید اولا خودتان را اذیت نکنید  ثانیا به اهل اش واگذار کنید و موضع رد و سلب نگیرید.
چیزی که عرض خواهیم کرد حاصل سیر در قرآن و عبارات علما و فلسفه می باشد. ما انسان ها در آخرت دو بهشت و دو جهنم و دو عذاب داریم و آیات قرآن خیلی لطیف بر این دو دلالت می کند. یک بهشت بیرون از ذات بهشتی است و یا جهنم بیرون از ذات جهنمی است و صدق می کند که بگوئیم جهنمی در آن جهنم است. قرآن می فرماید ﴿فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ﴾  (17آیه)، ﴿جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا﴾  (7 آیه)، ﴿فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا﴾  (4آیه)، ﴿فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ﴾  (1 آیه)، خلود در عذاب (4آیه)، خلود در سعید (1آیه) گویا جهنم ظرفی است که مظروف آن جهنمی است یا بهشت ظرفی است که انسان مظروف آن است.
آیه دیگری هم داریم که می فرماید: ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾  که هُم مظروف است و فیها ظرف آن است. یا در مورد بهشت داریم: ﴿أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾  اینجا هم، هُم مظروف است و فیها ظرف آن است.
همین قرآن گاه به جهنم و بهشت درون اشاره می کند؛ درواقع جهنم در انسان است. در آیه داریم ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ * الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ﴾  یعنی آتش از افئده شروع می شود. آتش دنیا اول پوست را می سوزاند، بعد گوشت، رگ و استخوان را می سوزاند تا به داخل نفوذ می کند اما آیه می گوید طلوع آتش از درون است.
به گمان ما برخی از آیات خلود در وزر را می رساند مانند آیه ﴿مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا﴾ . معذّب خلود در وزر دارد و در این وزر خالد است. اصلا خوب نیست که خالدین فیه را به عذاب معنا کنیم.
در سوره طه آیه 101 بگوئیم طرف در روز قیامت در مزر خودش است یا برخی آیات که تعبیر به خلود در لعنت می-کند ﴿أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ * خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ﴾  این گروه در لعنت و دوری از رحمت خداوند خالد هستند و بحث از خلود در جهنم بیرون نیست بلکه بحث خلودی است که همراه انسان است و اصلا انسان بدان تعریف می شود.
در سوره بقره 162 و آل عمراه 88 خداوند می فرماید: در بقره خداوند می فرماید ﴿خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ﴾  چیزی ندارد که ناظر به آخرت است یا ناظر به دنیا است ولی در سوره آل عمران که همین آیه آمده است بعد آیه ﴿إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ﴾  خب توبه برای دنیا است شاید بتوان آیه 89 را قرینه گرفت که خالدین فیها برای دنیا است یعنی جهنم درون در دنیا با انسان است و همین الان انسان هایی داریم که بهشت در آنها است و انسان هایی داریم که جهنم در آنها است.
تجسم اعمال برای آخرت نیست بلکه در آخرت دیده می شود و تجسم اعمال برای این دنیا است که اگر بعضی چشم-ها باشد می تواند اعمال را ببیند بخاطر همین قیامت یوم تبل السرائر است نه یوم تخلق و توجد السرائر.
قبول کنیم که جهنم هایی داریم که در درون مان است و جداناپذیر است و از آن طرف بهشت هایی هم داریم که اینگونه هستند. خداوند می فرماید ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ﴾  شما دانه ای را می کارید و این دانه شکافته می شود و در هر سنبلی هفت حبه است؛ بعد می فرماید انسان مُنفِق مانند حبه است یعنی کسی که انفاق می کند مثل دانه باز می شود. یا در آیه دیگر داریم ﴿وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾  مثل کسی که انفاق می کند مانند بوستانی است که رشد می کند.
ربط دوبهشت و دوجهنم به بحث خلود چیست؟
انسان اگر وقتی معصیت می کند در هاله ای از آتش می رود ولی این آتش، آتش خود عمل است. چطور وقتی شخصی انسان بی گناهی را می کشد صدها سال در عذاب است و خلود یعنی همین. خداوند زردآلو را خلق کرده است ولی زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه زردآلو در خودش است. ما عذاب و معذَّب داریم ولی معذِّب نداریم که دائما خلق عذاب کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از بحث هایی که مطرح می شود تاکید روی الرحمن الرحیم در بسم الله است. گاهی از مفسران گفته اند که چون رحمت خدا رحمت واسع و مورد عنایت است برای همین در آیه آمده است. به نظر می رسد باید بیشتر روی این بحث تامل کرد. علم خداوند متعال لایتناهی است، قدرت خداوند قدرت واسطه است که شما فقط رحمت خداوند را واسعه گرفته اید و این جاواب نقص دارد.
قرار شد واژه الله به معنای ذات متجلی یعنی خالق، رازق، معطی، سبب، صاحب تجلی باشد. اینجا بین علت بودن و رحمانیت و رحیمیت تناسب است. گویا می خواهد به ما گفته شود که اگر الله، الله است چون رحمان و رحیم است یعنی  علت فعل خداوند رحمانیت او است. خدا می توانست خلق نکند، سبب نشود، فیض نباشد، معطی نباشد، اگر خداوند می آفریند چون رحمان و رحیم است. رحمان و رحیم مشیر به علیت الله بودن خداوند است و چون رحیم و رحمان است لذا الله است.
جواب قبلی روی وسعت الهی رفته بود ولی در این جواب دست روی اصل رحمت الهی گذاشته می  شود. الله خالق رب رازق لأنه رحمان و رحیم.
یک اصلی در فلسفه است که هیچ عالیّ برای دانی کار نمی کند. لایفعل العالی لاجل الدانی شیئان. این حرف ممکن است ناقض اصل فلسفی قلمداد شود لایفعل العالی (خدای متعال) لاجل الدانی (خلق خداوند). در فقه المصلحة  این مطلب را می توانید ببینید. در فقه المصلحة گفتیم که خداوند برای مصالح بندگان تشریع کرده است و ربط تشریع هم همین اصل است. بعد گفتیم که اگر اینگونه باشد با اصل فلسفی ناسازگار است و به ناچار اصل فلسفی را توضیح دادیم.
ما معتقدیم تنها راه پاسخ دادن به آمدن و تکرار الرحمن الرحیم همین است که بگوئیم بین الله به معنای خداوندگار با الرحمن الرحیم رابطه است.

۲۲۳ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

تصویر دو جهنم و دو بهشت. درون انسان و بیرون از او.
وجود آیاتی از قرآن دال بر مطلب فوق؛
ر.ک: آیات زخرف 74 - احزاب 65 - طه 101 - آل عمران 88 - بقره 261 - بقره 25 -(نار الله الموقدة التی تطّلع علی الافئدة)
حل اشکال خلود بر بنیان گذشته
خلود لازم عمل است - عذاب هست - معذّب هست اما معذِّب نیست.
ذکر الرحمن الرحیم بعد از بسم الله و تکرار دوباره آن در سوره حمد گفته شده: چون رحمت خداوند واسع است!
این گفته صحیح نیست زیرا علم، حکمت، عزت و ... هم واسع است بلکه مناسب است بین الله با تفسیری که ما از آن بیان کردیم با الرحمن الرحیم.
در واقع رمز خلقت را بیان می‌کند.
اصل: العالی لا یفعل شیئا لاجل السافل.