header

فلسفه فقه (داشگاه رضوی 1403-1404)

جلسه 10
  • در تاریخ ۲۶ دی ۱۴۰۳
چکیده نکات

مشهد مقدس - دانشگاه علوم اسلامی رضوی
جلسه دهم دکتری فلسفه فقه
26 دی 1403
توجه به شئون شارع و مبینان معصوم شریعت در نزول آیات و صدور احادیث و اثر آن در استنباط حکم
ادامه بحث قبل
بیان دوازده شان از شارع و مبینان شریعت براساس فقه و مصلحت صص 494 تا 510
همراه با ارائه کنفرانس با موضوع جایگاه تشکیلات و نهاد هایی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام از کتاب فقه و مصلحت صص 751 تا 759


رصد شئون شارع و مبینان شریعت در نصوص دینی 

بسم الله الرحمن الرحیم 

الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین 

اللهم عجل لولیک الفرج واحفظه من کل سوء و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره 
ما درجلسه قبل قرار بر این شد که ما شئون شارع و مبینان شریعت را رصد کنیم. 
و ببینیم از چه شئونی صادر شده است. در یک رصد شخصی برای اولین بار ما تا دوازده شان رسیدیم. 
مورد پنجم؛ یکی از مواردی که ما در نصوص دینی بر می خوریم برخی از روایات است که از شان قضا صادر شده است. 
حتما شنیدید حضرت امیر مطالبی را در قضا گفته اند ؛ آیا یک فقیه مخصوصا بما هو قاض میتواند از این نصوص استفاده کند؟ باید برسد که فلان دستور بما انه قاض صادر شده از معصوم یا به عنوان مبین شریعت صادر شده است و اگر بماهو انه قاض صادر شده؛ آیا قابل استناد در استنباط احکام هست یا نه؟
من مقاله ای دارم : امام علی علیه السلام و فقه که در  دانشنامه جلد 5 چاپ شده است. آن جا اشاره کردم که برخی موارد هست و می شود به ان استناد کرد و برخی موارد خصوصیت د ارد و نمی شود. و این کار ما را سخت می کند چون نه جواب مطلقا آری است و نه منفی . بیشتر هم باید فقیه موردی نگاه کند و ببیند که چیست.
بیان اهداف کلی رسالت یا بیان مقاصد شریعت و علل الشرائع 
در قرآن صحبت از بعث رسل و انزال کتب و تشریع مقررات یک اهدافی بیان می شود ؛ 
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
اینها بیان اهداف کلی رسالت است که مقاصد شریعت است این مقاصد عطف تفسیری است و من عمدا از هر دو تعبیر استفاده کردم . 
یا در جای دیگر می گوید: 
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت بر خیزند، و آهن را که در آن برای مردم قوت و نیرویی سخت و سودهایی است، فرود آوردیم و تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری می دهند؛ یقیناً خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است.
و از این آیات زیاد داریم اگر در بیان ما شنیدید نصوص مبین مقاصد منظور این است ؛ در کنار نصوص مبین مقاصد گاهی به طور موردی هم نصوص داریم؛ مثلا امام می فرمایند فلان چیز واجب شد برای فلان هدف. یا حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرماید: فَرَضَ اللّه ُ الصَّلاةَ تَنزِيها مِنَ الكِبرِ ؛ :خداوند نماز را براى دورى از كبر واجب كرد
فاطمةُ الزَّهراءُ عليهاالسلام : فَرَضَ اللّه ُ الصِّيامَ تَثبِيتا لِلإخلاص.  : خداوند روزه را براى استوارى اخلاص ، واجب فرمود .
این ها می شود علل الشرائع که گاهی هم می گویند: «حِکَم» .
آیا این نصوص در استنباط احکام به درد می خورد یا نه؟
آیا نصوصی که مبین مقاصد عالی شریعت است یا مبین علل الشرائع است به درد می خورد یا نه؟ اعتقاد داریم این نصوص در استنباط کارایی ابزاری دارد. یعنی ممکن است یک نصی را تفسیر کند.
 ممکن است در سوالات باشد که کارایی ابزاری و سندی چه تفاوتی با هم دارد ؛ سندی مستقیما سند حکم است وقتی می گویند ابزاری یک نصی را تفسیر میکند یا یک نصی را کنار می گذاریم. نصوص مبین مقاصد این نقش را در استنباط دارد. 
این نقش را در استنباط دارد که بتواند ادله را تفسیر کند بسیار بحث مهمی است د رحوزه قم و یا همین مشهد شریف شما عده ای مخالف این نظریه هستند و تقریبا تنها کسی که از این نظریه دفاع میکند بنده هستم. 
من معتقدم فقیه، باید نصوص مبین مقاصد را ببیند . علل الشرائع را برخی قبول دارند اما به مقاصد که میرسیم عده زیادی مخالف  اند . 
یک بحثی را مرحوم نائینی دارد که آیا ولی طفل می تواند به ضرر مولی علیه اقدام کند یا نه مثلا بچه مال زیادی دارد و مادرش فوت کرده و مال زیادی برای او گذاشته است ولی بچه پدر اوست و این بچه هم مال زیادی دارد آیا ولی می تواند به ضرر بچه کار کند یا نه؟
دو بحث است یکی این که به مصلحت بچه کار کند یکی هم به اصلح 
یا حتی به ضرر بچه؛ 
اعزه در کمال تعجب، آقای نایینی میگوید حتی به ضرر بچه. مال بچه را می تواند به آتش بکشد به خاطر اطلاق ادله ولایت!!
نایینی د ر دور بعد برمی گردد و من اعتقادم این است که شما چرا د ردور اول هم این حرف را زده بودی؟!شارع مقدس در تقنینش رعایت حال مردم را می کند چرا می گویید اگر کسی کلاه سرش رفت ، حق فسخ دارد، سوال این است که مگر قرارداد محترم نیست؟شارعی که از اهدافش حفاظت از مال مردم است؛ آیا می آید اجازه بدهد به ضرر بچه و به نفع پدر حکمی بدهد؟ اینجا چون از مقاصد شارع ما حفظ مال را داریم، می گوییم این مقصد نمی گذارد آن اطلاق شکل بگیرد. روایت هم نداریم و اصلا ده تا روایت هم داشتیم و گفته بود که ولی ولایت دارد بر طفل ؛ آیا شما وجدانتان اجازه میداد که ولی مطلقا بر مال بچه ولایت داشته باشد؟!
از مقاصدشارع حفاظت از مال بچه و مخصوصا یتیم است. 
گاهی اطلاق گیریهای ما مثل همان مسافری است که به جای دو صندلی کنار هم یک صندلی شماره 3 و یک صندلی شماره 15 را به او میدهند برای راحتی در حالی که اصلا راحت نیست. و اطلاق گیریهای ما گاها این طوری است. 
این که با توجه به اطلاق ادله ولی می تواند به ضرر بچه ها کار کند اصلا این طور نیست. 
فهمیدید منظور از مقاصد شارع چیست و چون یکی از مقاصد شارع حفاظت از مال مردم است، ولی یا یتیم باشد حفظ مال مردم را شارع دستور داده است و لذا قانونی نمی اورد که اجازه بدهد کسی مال کسی را به آتش بکشد و اگر اطلاق گیری هم د ارد آن اطلاق گیری کنار می رود. 
با توجه به روایت باهتوهم اگر جواز تهمت د ردین باز شود دیگر کسی توجه به دین نخواهد کرد . 
دین اجازه غیبت بر اساس مصلحت را میدهد حتی اجازه اعدام را هم میدهد. اما تهمت نمی شود به کسی زد چون اگر باب تهمت باز شود ، باب اعتماد بسته می شود. 
و من متاسفم که در قرن بیست و یکم باید چانه بزنم که مجتهد باید مقاصد شریعت را در نظر بگیرد. 
دوستانی داریم که رسما علمدار مخالفت با مقاصدند. اخیرا هم مطرح کردند اولین کسی که به مقاصد هم تمسک کرد، عمر بود. عمر اولا قرآن بسندگی را آورد و گفت حسبنا کتاب الله و بعد هم امد منع کتابت حدیث کرد . و بعد هم در مسائل حکومتی احکام «من در آوردی» داشت.مقاله ای دارم فقه  و مقاصد شریعت فصلنامه فارسی اهلبیت شماره 41 آن جا این بحث هست؛ همان مقاله کاملترش در فقه  و مصلحت هست. 
این کتاب روش شناسی اجتهاد هم در این مکاتب اجتهادی معاصر از ص 211 شروع می شود تا ص 246 تقریبا 35 صفحه در این کتاب روش شناسی با نگاه روش شناسی بررسی شده است. 
مطلبی در ان جا هست از صحیحه ابوولاد در آن صحیحه ابوولاد امده که شخصی مرکبی را کرایه می کند که برود  ونصف روز برگردد، برود جایی طلبی دارد برود بگیرد و برگردد؛ فرض کنید رفت از مشهد تا شاندیز و به او گفتند رفیقت تا دیروز این جا بوده و رفته تا نیشابور. رفت آن جا به او گفتند تا امروز این جا بوده و از این جا رفته گفت من که تا این جا آمدم میروم تا هر جا که رفته باشد. خلاصه من بگویم ایشان تا رفت و برگشت به بغداد پانزده روز شده بود. صاحب قاطر به او گفت تو نصف روز کرایه کرده بودی نه پانزده روز ...گفت اشکال ندارد من کرایه را میدهم نصف روز اجرة المسمی و بقیه را اجرت المثل میدهم و بحثشان شد در خصوص این که چقدر باید داده شود صاحب قاطر بیشتر می خواست و طرف کمتر می خواست بدهد رفتند نزد ابوحنیفه وابوحنیفه گفت نصف روز کرایه را که باید بدهی ولی چهارده روز و نیم را نمی خواهد که بپردازی!!
الان هم فقه احناف همین است که اگر کسی یک مرکبی را بدزدد یا خارج از اجازه ببرد و بیاورد ضامن نیست. طبق این حرف اگر کسی ماشین کسی را بدزدد و یک سال با آن بار ببرد و بیاورد . اگر لاستیکش بترکد ضامن است ولی هر چه کار کند ضامن نیست. این شخص ابوحنیفه به حدیثی از پیامبر تمسک می کرد که پیامبر فرموده بودند الخراج بالضمان. ....یعنی منافع در مقابل ضمان کالاست ؛ اوحنیفه میگفته چون او ضامن قاطر بوده است چهار ده روز و نیم منافع مال این شخص کرایه کننده است و بقیه که نصف روز هست منافع آن مربوط به مالک است. 
وقتی این مطلب به امام صادق رسید امام فرمودند: فی مثل هذا تحبس السماء ماءها و تمنع الارض برکاتها 
بحث این است که این الخراج بالضمان مربوط به معاملات است یعنی اگر کسی چیزی خرید، دو روز و سه روز دستش بود و خواست فسخ کند منافع مال این شخص است چون پول داده و خریده است. 
این بسیار مهم است که مقاصد شارع را بیان کنیم و قبول د اشته باشیم برخی انتقاد کرده اند که سنی ها هم همین را می گویند بحث این است که آن ها به مقاصد ظنی تمسک می کنند و ما می گوییم مقاصد قطعی 
من در این مقالات راهکار داده ام که چگونه به مقاصد برسیم. ولی این را هم من به شما بگویم که این هم ضرورت خطرناکی است . این را هم به شما بگویم که روشنفکر ما به مقاصد تمسک می کنند که نصوص را کنار بگذارند. 
و اما مورد ششم ؛ زندگی شخصی و شئون بشری 
برخی از رفتار و اقوال معصوم از باب زندگی عادی اوست . طبیعتا اینها صلاحیت استنباط ندارد. 
هفتم؛ بیان شیوه های اجرایی احکام الهی 
برخی وقتها روایاتی هست که حضرت این کار را کردند آیا این دلیل حکم شرعی است؟
گاه مربوط به شیوه اجرایی حکم الهی است؛ ما روایت معتبری داریم که از امام صادق سوال شد که فلانی در گوش من زده و من شنوایی ام کم شده است می دانید اگر شنوایی او کلا از بین رفته بود دیه از بین بردن شنوایی دیه کامل است. ضمان منافع دیه آن کامل است ولی این بنده خدا نمی گفت که شنوایی من کامل از بین رفته است می گفت شنوایی من کم شده است امروز ه با این تکنولوژی جدید می آیند مشخص می کنند و می گویند شما این درصد شنوایی داریم واین مقدار درصد شنوایی نداری . امام فرمودند یک گوش را محکم را ببندید آنگوش ناقص را گوش سالم را باز بگذارید بعد صدا بدهید برود عقب برود عقب تا زمانی که بگوید دیگر نمی شنوم تا صد متر گوش سالم کار میکند و بیشتر از آن را کار نمی کند . و بعدگوش ناقص را همین آزمایش را انجام دهید . مثلا ممکن است سر نصف بگوید دیگر گوش من نمی شنود میفهمیم نصف شنوایی او از بین رفته است. شبیه این قضیه را د رباره چشم هم داریم این شیوه اجرایی است. 
شیوه های اجرایی قابل استناد نیست؛ نباید فکر کنیم حکم ابدی الهی این بوده که اگر فردا تکنولوژی پیشرفته دقیق هم آمد، بگوییم دقیقا همین است و کار به تکنولوژی هم نداریم!!
هشتم : تفسیر شریعت بالمعنی الاعم ؛ ما شریعت را بالمعنی الاعم می گیریم و بالمعنی الاخص . 
شریعت بالمعنی الاعم یعنی دین ؛ خیلی از ادله ما و خیلی از روایات ما یا قرآن احکام شریعت بالمعنی الاعم را دارند آیاتی که سنن تاریخ یا خلقت انسان انسان از چه خلق شده اصل ترانسفورمیسم اصل فیکسیسم روایات آسمان زمین و معاد اینها بخشی از تراث دینی ما است به هر حال اینها به درد استنباط نمی خورد. ولی روشنگری در گزاره های دینی دارد. 
ما یک خلقت آدم از تراب داریم و یک خلقت انسان داریم 
خلقت آدم با خلقت انسان تفاوت د ارد ونسل آدم به هشت هزار سال پیش بر میگردد. در حالی که نسل بشر به میلیون ها سال یاصدها هزار سال بر می گردد. لذا بین خلقت انسان با خلقت آدم فرق است. 
بخشی از تراث ما تراث مبین معارف است که ربطی به استنباط ندارد. 
فردا د ردو جلسه ای که داریم بحث را ادامه خواهیم داد .
۱۱۴ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

مشهد مقدس - دانشگاه علوم اسلامی رضوی
جلسه دهم دکتری فلسفه فقه
26 دی 1403
توجه به شئون شارع و مبینان معصوم شریعت در نزول آیات و صدور احادیث و اثر آن در استنباط حکم
ادامه بحث قبل
بیان دوازده شان از شارع و مبینان شریعت براساس فقه و مصلحت صص 494 تا 510
همراه با ارائه کنفرانس با موضوع جایگاه تشکیلات و نهاد هایی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام از کتاب فقه و مصلحت صص 751 تا 759