header

فلسفه فقه (داشگاه رضوی 1403-1404)

جلسه 11
  • در تاریخ ۲۷ دی ۱۴۰۳
چکیده نکات

مشهد مقدس - دانشگاه علوم اسلامی رضوی
جلسه یازدهم دکتری فلسفه فقه
دی 1403
کشاکش مصلحت و روح قانون با اطلاق و نصوص و قانون
حیل و تدابیر شرعی و احکام شکلی موجود در فقه و منسوب به شریعت
تاریخچه حیل
قرآن و حیل
برخی روایات، نصوص و راهکار
بیع العینة و ...
همراه با ارائه کنفرانس با موضوع برداشت ناصحیح از تاثیر زمان و مکان بر احکام از کتاب فقه و عرف صص 422 تا 430


رصد شئون شارع و مبینان شریعت در نصوص دینی 

بسم الله الرحمن الرحیم 

الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین 

اللهم عجل لولیک الفرج واحفظه من کل سوء و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره 
شان نهم: بیان واقعیت ها ؛آثار وضعی اعمال کنش ها و واکنش ها وشان انذار و تبشیر 
بخشی از تراث ما بیان واقعیت ها را می کند حال این واقعیت ممکن است مهم باشد و ممکن است که ساده باشد .بعبارت دیگر آثار وضعی اعمال را می گوید. کنشها و واکنش ها فعالیت ها و پاسخ فعالیت ها و بالاخره جایی که قرآن می خواهد انذار بدهد بخشی از تراث دینی ما این ها است ما در قرآن چقدر بیان سنن الهی داریم یا آنجا یی که از امت گذشته می گوید و می گوید که اینها فساد کردند و هلاک شدند اینها آثار وضعی اعمال و واقعیت ها را می گوید. یا آیه ای که خطاب به پیامبر می گوید بخل نورز ام و لا تبسطها کل البسط و الا وقت نماز می شود ولباس نداری و این دارد واقعیت را می گوید 
آثار وضعی اعمال خیلی قصه آن طولانی است . کتاب اطعمه و اشربه که خواص هر یک از میوه ها و چیزها را گفته است اعال هم به همین شکل است و انذار و تبشیر هم که در قرآن زیاد است در قرآن 120 مرتبه انذار و 80 مرتبه تبشیر است .
روایتی از حضرت امیر داریم 
 أَلِقْ دَوَاتَكَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِكَ-  وَ فَرِّجْ بَيْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَيْنَ الْحُرُوفِ-  فَإِنَّ ذَلِكَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ 
حضرت اینجا معلم خوشنویسی شده اند و حضرت یک واقعیت را می گویند. و حضرت هم نمی گفتند ما هم می فهمیدیم که باید اینگونه کرد. 
نکته ای که هست این که آیا از اینها می شود استفاده حکم کرد؟

استحباب دلیل اعتبا رمی خواهد علی ای حال این نهمی به نظر ما استفاده حکم از آن مشکل است مخصوصا اگر بعد از آن علتی بیاید . 
دهم: تعلیم حقایق عالی، تعیین روشهای تربیتی ، تکمیل و هدایت انسانها 
بخشی از آیات قرآن و روایات جزء این لیست قرار می گیرد. آیه می فرماید: اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم   ؛ آدم را با تمام وجود این آیه می لرزاند ....این یک حقیقتی را دارد می گوید خیلی بلند قامت یک سری روایات و آیات که روشهای تربیتی رامعلوم می کند. مثلا هر روایتی راجع به مراوده باکودک آیا میتوان از آن استفاده حکم شرعی کنیم؟ 
اگر در این رابطه که کار ظریفی است به نظر می رسد اگر جایی قرینه داشته باشیم، از آن قرینه استفاده می کنیم و الا نه...
یازدهم:بیان مصالح مردم  و مصالحه بین مردم 
برخی وقتها در موارد ما می بینیم که قرآن یا حضرات معصوم مصالح مردم را می گویند آن چه به مصلحت مردم است ؛ فرق قضا با مصالحه در این است که در قضا، داوری می کند بین مردم اما این جا مصالحه برقرار می کند بین مردم . مثل زن و مردی که دعوا دارند و نزد شما می آیند و شما اینها را آشتی می دهی این قضاوت نیست و آثار قضاوت را هم ندارد. 
این قسم یازدهم اگر صرف مصلحت یا صرف مصالحه باشد قابل الگو گیری نیست؛ مگر حضرت در مصالحه یک کاری کنند که ما وجه آن را بفهمیم و بفهمیم که خود ما هم همین کار را می کردیم. 
دوازدهم: بیان تاریخ ؛ شرایع سابق ،
قرآن آیا یک بخشی از آن بیان تاریخ نیست؟ گاهی از شرایع سابق مطلبی گفته می شود آیا این ها قابل استناد است یا نه؟ مثلا سوالی که کردند؛ وقتی جناب یونس قرعه انداخت معلوم است که جناب یونس که بعد حضرت نوح بوده شریعت داشته است . پس جناب یونس شریعت د اشته و یونس هم شریعتش قرعه را اجازه میداده آیا این که از شرایع سابق هست به درد ما می خورد یا نه؟در آن داستان اجاره موسی که دختر شعیب را گرفت و قرار شد مهریه اش هشت سال کار باشد؛ و مدتی هم به عنوان ارفاق اضافه شد آیا این شیوه از شریعت سابق به درد لاحق می خورد یا نه....میدانید برخی ها می گویند اشکال ندارد اگر شک کنیم استصحاب شرایع سابق....
این دوازده شان را ما پیدا کردیم که قران ما و حضرات معصومین از این دوازده شان صحبت کردند . فقیه باید این ها را توجه داشته باشد اگر می خواهد فتوا به وجوب و به حرمت و به استحباب و به کراهت بدهد. دو سه نکته ای هست و تمام و نکته ای که در جواب گفتم ممکن است بگوییم اصلی اولی لو لا هیچ قرینه ای مثلا بیان شریعت باشد؛ اشکال ندارد. 
سختی کا ردر همین لو لا قرینه است . ممکن است کسی چیزی را قرینه بگیرد و کسی آن را قرینه نگیرد. اصلا این که یک تعلیلی بعد از آن باشد؛  کما این که حضرت فرمودند : فَإِنَّ ذَلِكَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ
اگر این کار را بکنی خطت زیبا می شود. 
اصل اول، قرینه شناسی و نکته بعد نگاه فقیه . 
فقیهی که نگاه سیاسی اجتماعی دارد با فقیهی که این نگاه را ندارد. 
انشاالله که شما به هر عنوانی که بودید این بحث را مدنظر داشته باشید ما در حالی این بحث را خداحافظی میکنیم که خیلی جای کار دارد. اگر کسی به عنوان یک موضوع پایان نامه کار کند، بسیار زیبا و بجاست . 
موضوع بعد:
کشاکش مصلحت با شریعت و قانون ؛مصلحت و حیل (تدابیر شرعی) ؛ مصلحت و احکام شکلی منسوب به شریعت و موجود در فقه 
بنده همه این موارد را به هم بسته ام و یک بحثش کرده ام برخی وقتها اطلاق قانون با آن مصلحت و روح قانون ناسازگار است. اطلاق قانون را بگیریم یا مصلحت؟این تدابیری که در عربی حیل گفته می شود (د رعربی معنای بدی ندارد یعنی تدبیر؛ حیل شرعی هم که می گویند تدابیر شرعی است) 
احکام شکلی منسوب به شریعت ؛ خمس را برخی حساب می کنند صد میلیون بدهکار می شود که و می گوید ندارم که فعلا بدهم که به او می گوییم دست گردان کن. مثلا ما به او می گوییم یک میلیون را بیاور که ما دستگردان کنیم؛ یک میلیون می آورد. و میدهد به مجتهد یا نماینده مجتهد و چه بسا آخر کار آن یک میلیون را هم می گیرد  و حتی آن یک میلیون را هم نمیدهد که برود و بعدا آن را می پردازد. سوال  این است که آیا واقعا این جریان و این هم به این شکل پایگاه دارد یا ندارد؟این بحث را از فقه و مصلحت پیگیری کنید. چه بحث لازم و مبتلا بهی است از 615 شروع می شود تا 661.
حدود چهل  و شش صفحه این بحث را شما می توانید نگاه کنید و ببینید. 
.......
اجتهاد همانطور که باید پایا باشد پویا هم باید باشد؛ پایا بودن اجتهاد به این است که مجتهد ضوابط اجتهادرا رعایت کند، اصول فقه، رجال، علم درایت علم روایت ادبیات و هر چه د راجتهاد لازم است رعایت کند این می شود فقه پایا اما در کنار پایا بودن باید پویا هم باشد یعنی عنصر زمان و مکان را هم در نظر بگیرد یعنی تغییرات . 
یا بگویید تاثیر زمان و مکان یا بگویید تاثیر تغییرات 
ما مطلقا قدغن کردیم کسی بگوید تاثیر حکم یک جا حکم تغییر می کند جایی که نص باشد ما بعد قطع وحی دیگر نصی نداریم. این می رود کنار و برخی آقایان از بزرگان گفته اند بگویید تغییر موضوع که ما گفته ایم تغییر موضوع هم نگویید . گفتیم آن چه هست تغییر مصداق موضوع است مثال ساده آن  این است که انسان مریض می شود و نمی تواند وضو بگیرد. آیا در این حالت موضوع تغییر کرده است؟حکم وجوب وضو بود و وجوب تیمم ؛ موضوع هم وجوب وضو برای کسی که آّب برای او ضر رندارد و وجوب تیمم برای کسی که آب برای او ضرر دارد. 
به همین دلیل اصرار ما بر این است که فقیه باید در نظر بگیرد و گاه تغییر است و گاه توهم تغییر است. 
در کتاب روش شناسی اجتهاد بابی را باز کردم که تغییرات پنهان شده ؛ مثل تغییر در خون ؛ امروز هر بچه ای میداند که خون در گذشته به درد نمی خورد . و الان به درد می خورد . برخی تغییرات مثل همان تغییر در کارکرد شتر یا تغییر در فرایند تولید حله ؛ این ها تغییرات پنهان است فقیه باید تیزذهن باشد تا بتواند پدیده شناسی کند. و ببیند واقعا تغییر کرده است یا نه..
جریان شتر مثال واضحی است که قبلا آن را معادل دویست گاو یا هزار گوسفند می دانستند اما الان هم این طوری است؟
به هر صورت این هم نکته ای است که ما در آن کتاب آوردیم. دوستی ادعا میکرد صد شتر که عنوان شده دیه یک انسان است قدیم خرج یک خانواده شلوغ طی سی سال می شده . و الان که ده دوازده میلیارد دیه یک انسان است تقسیم بر سی می شود حدود سالی چهار صد میلیون ...
چهارصدمیلیون می شود ماهی سی میلیون 
صد شتر را اگر به مقیاس قدیم حساب کنیم اگر کسی مالک آن بود، پادشاه بود. اینها تغییرات است فقیه ما اگر این ها را نگاه نکند به نظر من مسئولیت دارد. به هر حال شمامی خواهی حکم کنی. نباید این تغییرات را در نظر داشت؟یا مثال لباس و شلوار ی که قبلا تشبه به کفار تلقی میشد ولی الان این طور نیست. و سوال این است که تشبه به کفار هم باشد آیا حرام تلقی میشود؟
۱۶۱ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

مشهد مقدس - دانشگاه علوم اسلامی رضوی
جلسه یازدهم دکتری فلسفه فقه
دی 1403
کشاکش مصلحت و روح قانون با اطلاق و نصوص و قانون
حیل و تدابیر شرعی و احکام شکلی موجود در فقه و منسوب به شریعت
تاریخچه حیل
قرآن و حیل
برخی روایات، نصوص و راهکار
بیع العینة و ...
همراه با ارائه کنفرانس با موضوع برداشت ناصحیح از تاثیر زمان و مکان بر احکام از کتاب فقه و عرف صص 422 تا 430