header

فلسفه فقه (داشگاه رضوی 1403-1404)

جلسه 12
  • در تاریخ ۲۷ دی ۱۴۰۳
چکیده نکات

مشهد مقدس - دانشگاه علوم اسلامی رضوی
جلسه دوازدهم دکتری فلسفه فقه
دی 1403
کشاکش مصلحت و روح قانون با اطلاق و نصوص و قانون
ادامه بحث قبل
پرسش و پاسخ
حیل و تدابیر شرعی و احکام شکلی موجود در فقه و منسوب به شریعت
تاریخچه حیل
قرآن و حیل
برخی روایات، نصوص و راهکار
بیع العینة و ...
همراه با ارائه کنفرانس با موضوع منشا شناسی اختلافات فقیهان از کتاب روش شناسی اجتهاد مطالعه مکاتب اجتهادی معاصر صص 75 تا 92


کشاکش مصلحت و روح قانون با شریعت و اطلاق قانون (مصلحت و حیل ؛ مصلحت و احکام شکلی)

بسم الله الرحمن الرحیم 

الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین 

اللهم عجل لولیک الفرج واحفظه من کل سوء و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره 
بحثی که الان مطرح است این است که برخی وقتها یک حکمی اطلاقش با روح قانون منافات دارد؛ یا کسی می خواهد ببیند می تواند قانون را دور بزند یا نه؟ دنبال یک تدبیر است که بیندیشد که مرتکب جرم نشود اما کار خودش را هم کرده باشد لذا اولین نکته این است که این بحث اختصاص به شریعت و فقه اسلام ندارد شما در حقوق موضوعه دنیا هم بروید برخی وقتها همین بحث مطرح می شود افرادی پیدا می شوند می خواهند به هدفشان برسند  و نمی خواهند گرفتار هم شوند در واقع کشاکش بین قانون و روح قانون البته در شریعت و فقه ما هم مطرح است . میدانید مشکل کار کجاست ؟ مشکل این است که ما در اسلام نه مطلقا نه می توانیم بگوییم نداریم حیل و تدابیر و نه مطلقا متوانیم بگوییم داریم. اگر ما در فقه مان یا در شریعتمان در دینمان مطلقا حیل نداشتیم راحت بودیم و می گفتیم نداریم. چنان که اگر بی محابا داشتیم، باز هم راحت بودیم یک قوطی کبریت در جیبمان می گذاشتیم و به بانک می رفتیم و همان کاری که قدما انجام میدادند ما هم انجام میدادیم . مشکل این است که ما مواردی داریم که در فقه ما و در شریعت ما مواردی هست که پذیرفته شده حیل و مواردی هم داریم که پذیرفته نشده است. فرض کنید من صد میلیون پول قرض می خواهم و کسی هم به من نمیدهد . فرض کنید فرزندم بیمارستان است و من می آیم ماشینم را نقد می فروشم به صد میلیون ولی ماشین نیاز دارم و به همان آقایی که فروختم از ش می خرم صدو بیست میلیون یک ساله در واقع هم به پولم رسیدم هم ماشینم را از دست ندادم تا یکسال دیگر هم من صد و بیست میلیون راحت به دست می آورم . و قرضم را میدهم که به آن بیع العینه می گویند. 
اما اگر من یک چیزی را به شما فروختم؛ به صد میلیون سر موعد که رسید شما به من می گویید فلانی من ندارم الان که بدهم من به شما می گویم مهلت میدهم به شرطی که شما صد میلیون را شما صد وبیست میلیون بدهی ؛ این جا داد فقها در می آید که ربا برای امهال است یعنی مهلت دادن امهال دین می کند و پول می گیرد در بانک می گویند جریمه تاخیر. اینها شبیه هم است اما یکی جایز می شود و دیگری ممنوع می شود. این جاست که ما نباید احساسی برخورد کنیم با قضیه . 
قصه ای دارد ابوحنیفه با شاگردش ابویوسف که من اینجا آوردم ابویوسف فتوا داده بود که اگر کسی می خواهد از زکات فرار کند، زکات یک سال که مالک باشی زکات می  آید . شبی که بنا است یکسالش تمام شود و زکات به گوسفند و گاو بخورد طرف گوسفند ها را ببخشد به خانمش . و بعد که سر وقت گذشت دوباره اینها را خود مالک شود با این حساب، در واقع یک سال دیگر وقت دارد. ابوحنیفه تا این را شنید گفت ذاک من فقهه یعنی معلوم است ابویوسف فقیه خوبی است. 
هم زکات نداده هم گناه نکرده غزالی می گوید بله ذاک من فقهه اما من فقه الدنیا !
بنی اسرائیل روز شنبه نبایست ماهی شکار کنند طبق دستور تورات اتفاقا روز شنبه ماهی بیشتر کنار ساحل می امد. یهود طمعکار ...آمدند حوضچه هایی درست کردند که ماهی ها در این حوضچه جمع می شدند و یک دفعه این را می بستند که برنگردند که بتوانند شکار کنند فردایش که یکشنبه بود می رفتند و صید می کردند . بعد هم توجیه می کردند که ما از حبس ماهی که منع نشدیم از صید ماهی منع شدیم . شنبه صید نمی کنیم ولی آماده میکنیم برای یک شنبه 
وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ ۙ لَا تَأْتِيهِمْ ۚ كَذَٰلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ
از آنان سرگذشت شهری را که در ساحل دریا بود بپرس، هنگامی که [اهلش] در [روز تعطیلیِ] شنبه [از حکم خدا] تجاوز می کردند؛ به این صورت که روز [تعطیلیِ] شنبه ماهی هایشان [به اراده خدا از اعماق آب به سوی ساحل می آمدند و] به روی آب آشکار می شدند و غیر شنبه ها نمی آمدند [وآنان بر خلاف حکم خدا در تعطیلی شنبه به صید می پرداختند؛] این گونه آنان را در برابر نافرمانی و فسقی که همواره داشتند، آزمایش می کردیم.
خدا این حیله را قبول نمی  کند و امضا نمی کند . با این که به حسب ظاهر آن ها هم نمی خواستند گناه کنند به عبارت دیگر این حبس ماهی جزئی از صید است فرایند صید است یا شنیدم که تور را می انداختند در آب . این ها تور را در آب نگاه میداشتند و صبح زود یکشنبه آن را بیرون می کشیدند . ولی همین قرآن رد داستان ایوب وقتی خانمش تخلفی می کند و قسم می خورد که خانم را تعزیر کند اما بعد پشیمان شد و فهمید حیف این خانم است قرآن پیشنهاد حیله و تدبیر داد و فرمود قسمت را نشکن و 
وَخُذۡ بِيَدِكَ ضِغۡثࣰا فَٱضۡرِب بِّهِۦ وَلَا تَحۡنَثۡ إِنَّا وَجَدۡنَٰهُ صَابِرࣰا نِّعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابࣱ
تركه‌اى چند به دست گير و بدان بزن و سوگند مشكن.ما او را شكيبا يافتيم.او بندۀ نيكويى بود. كه بازگردنده به سوى ما بود..
گاهی اوقات راه فرار از قانون این است که ما به قانون دیگری پناه ببریم . که آن قانون هم جای خودش ارزشمند است. من میتوانم صد میلیون از یک نفر قرض کنم . و حتی الامکان هم میتوانم التماسش کنم که از من نزول نگیرد. یک راه این است که بروم ربا بگیرم  و کسی هم هست که به من بدهد یک راه هم این است که من یک چیزی را بفروشم یک راه دیگر این است که من ماشین را بفروشم به کسی و باز ماشینم را به قیمت یکساله از او بخرم . 
در واقع من از یک راه حرام به یک راه حلال می روم . 
درهمان بیع العینه امده که شما در واقع به این شکل از یک راه حرام به راه حلال دارید فرار میکنید. 
وهیچ جا هم غرض شارع زخمی نشده است و غرض شارع هم این بوده که کسی ربا نخورد . اما برخی وقتها واقعا بازی است . و اصلا هدف از قانون از بین می رود. 
عروه مساله ای دارد که کسی زکاتش را به فقیری بدهد و فقیر هم زکات را به همان شخص برگرداند. و شخص اول خوشحال هم باشد که من زکاتم را دادم . صاحب عروه می گوید این درست نیست که با فقیر شما این طور قرار بگذاری . مثلا می گوید للفقراء حق فی اموال اغنیاء 
حیل و حیله در عرب یعنی تدبیرو البته تدبیر هم گاه به دور زدن قانون اطلاق می شود د ر واقع قانون را یک جور تفسیر و توجیه می کنیم. 
ممکن است جایی خلا قانونی باشد یا ابهام قانون باشد که این طو رمی شود ما دو حقوقدان خیلی مشهور داریم یکی مرحوم دکتر مهدی شهیدی و مرحوم کاتوزیان 
این دو مشربشان قسیم هم است یکی از این ها بیشتر به اطلاق قانون و نص بسند بودن شهره است (شهیدی)لذا می گوید اگر این داستان را به حقوق وارد کنید در واقع حقوق را نابود کرده اید. اما مرحوم کاتوزیان بیشتر به عدالت ، روح قانون و انصاف حتی بسیاری از وقتها می خواهد قانون را با همه اینها کنار بگذارد غیر از این که در کتاب فقه و مصلحت آمده این بحث در کتاب روش شناسی اجتهاد ص 321 تا 365 و چند صفحه بعد هم آمده است. د رواقع تا 367 حدود پنجاه صفحه این عنوان را یادداشت کنید فقه بسند به نص و اطلاق قانون و فقه عدالت و اخلاق 
این موضوع با این بحث ارتباط پیدا میکند . 
این چهل پنجاه صفحه را ببینید و عنوان های پایان نامه را می توانید از این مباحث اصطیاد کنید . 
۱۶۸ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

مشهد مقدس - دانشگاه علوم اسلامی رضوی
جلسه دوازدهم دکتری فلسفه فقه
دی 1403
کشاکش مصلحت و روح قانون با اطلاق و نصوص و قانون
ادامه بحث قبل
پرسش و پاسخ
حیل و تدابیر شرعی و احکام شکلی موجود در فقه و منسوب به شریعت
تاریخچه حیل
قرآن و حیل
برخی روایات، نصوص و راهکار
بیع العینة و ...
همراه با ارائه کنفرانس با موضوع منشا شناسی اختلافات فقیهان از کتاب روش شناسی اجتهاد مطالعه مکاتب اجتهادی معاصر صص 75 تا 92