خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه 46
نقد ابتدایی رفتارهای فقیهان سه گانه نسبت به روایات اذان
1. نسبت به کلام محقق خویی در ارتباط با سکونی و نوفلی.
محقق حکیم و صاحب جواهر تامل دارند و محقق خویی سند را معتبر میداند. وقوع در سلسله سند تفسیر علی بن ابراهیم و وضعیت نوفلی - اختلاف در اعتبار رجال علی بن ابراهیم - ابوالفضل العباس بن محمد علوی ناشناخته است.
تردید در این همانی کتاب موجود با کتاب علی بن ابراهیم - بخشی از کتاب از ابوالجارود است.
راه اعتبار نوفلی منحصر به اعتبار رجال علی بن ابراهیم نیست. در تضعیف نوفلی وجهی مستند نیامده است الّا انه غلا فی آخر عمره ولی یک روایت آلوده به غلو ندارد.
روایت سکونی قابل اعتنا و افتا است. مرسله صدوق هر چند اعتبار مرسلات صدوق اختلاف است لکن روایت سند دیگری دارد که معتبر است این روایت نیز معتبر است.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 46
نقض مخالفان بقا بر تقلید به عروض جنون و فسق - جواب محقق عراقی به این نقض به وجود تفاوت بین پدیده مرگ با عروض جنون و فسق. در دو مورد اخیر اجماع است بر عدم بقای حکم ظاهری ولی در مرگ چنین اجماعی نیست بلکه زمینه استصحاب هست.
تفریق محقق خویی بین مرگ و عروض جنون و فسق و نسیان. مرگ ارتقاء و ارتحال است ولی جنون صلاحیت منصب فتوا را ندارد.
حدود ادله اثبات بنا بر قول به آن و حکم اصل در مساله
قال بعضهم: 1. اگر استصحاب مدرک باشد اعتبار مطلق است(عمل کرده باشد یا نه)
2. اگر سیره عقلا باشد باز هم مطلق است فقط تقلید ابتدایی خارج است.
3. اگر اطلاقات باشد باز هم مطلق است. معیار زمان سوال است نه زمان عمل.
تفصیلات محقق حکیم و خویی. حکم اصل نزد قائلان به جواز برائت و تخییر است.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 46
جمع روایات ما را از افراط و تفریط میرهاند - نباید به سهولت فقط فکر کرد چنان که نباید راه را بست - جالب این که اقتضای ادله شرعی بدون سوبسید نیز همین است - نباید از ادراک عقل و فهم عرف و عقلا فاصله گرفت - نقد اطلاق گیری محقق خویی
نکته ای راجع به مروت و اعتبار اجتناب از منافیات مروت در تحقق عدالت - ظاهراً به عناوین ثانوی محرم توجه نشده است.
جمع بین روایات به تفسیر روایات در یک نظام است و لو متوافقین باشند - اشاره به برخی روایات باب
برخی باب ها ممکن است دلیل خاص داشته باشد شاید مورد امام جماعت چنین باشد.
سرائر ابن ادریس حلی ج 3 ص 570 روایت علی بن ابی راشد