header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

شرح حدیث السعید سعید
بیان نکات روشی کلی دراینباره
مدلول جمله خبریه
دال بر ثبوت نسبت یا نفی آن در نفس الامر (خارج یا ذهن)
مدلول حمل انشایی
ایجاد معنادر نفس الامر که منشا اعتباری است که گاه دارای آثار است
البته گاه به دلالت التزام دال بر ثبوت یا نفی پدیده هم هست
رد بر کلام محقق خراسانی
1. در مثل الانسان نوع / الدور محال / موضوع نه در خارج مفروض است و نه در ذهن زیرا در خارج وجود ندارد و در ذهن محال نیست / کلام محقق خویی در اینباره
مفهوم و معنای تصوری واژه ها نیز همین است
"صورت شخص معین عند وحوده و عدم"
حل عویصه الدور محال نیز با همین بیان

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

ثمره اختلاف در منشأ اخذ وجوب از ماده امر و صیغه امر
اشاره به 5 مبنا در این باره - ثمره این اختلاف در مثل «اغتسل للجمعة و الجنابة» و در مثل« اغتسل للجمعة» و اغتسل للجنابة» - ثمره اختلاف در ماده نیز به وزان صیغه است.
تحقیق در مساله: مهم استعمالات شرعی است نه وضع لغت و عرف عرب - هر چند حمل بر وجوب موجّه می‌نماید.
4.1.1. در طلب و اراده و معنای امر
محقق خراسانی: معنای امر طلب است
آیا طلب و اراده یکی می‌باشد؟ بحث از جبر و تفویض
طلب و اراده هر کدام 2 قسم دارد: حقیقی نفسانی و انشایی
منصرف از طلب انشایی آن و منصرف از اراده نفسانی آن است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

ردّ کلام محقق عراقی: در آیه بر محض مخالفت امر وجوب حذر تعلق گرفته است.
تشدید بر قول به وجوب 1. آیه ان الله یأمر بالعدل و الاحسان
2. کثرت استعمال در استحباب - کلام صاحب معالم در این باره - کلام محقق عراقی: دلالت نه به وضع است و نه به غلبه بلکه از باب اطلاق و مقدمات حکمت است با این توجیه که: وجوبی اکمل است نسبت به طلب استحبابی زیرا نقص جواز ترک را ندارد و در وقت اطلاق حمل بر فرد اکمل می‌شود، طلب استحبابی بیان می‌خواهد در آینده به این مساله رسیدگی می‌کنیم.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

دوران امر آیه حَذَر بین دلیل یا مؤید بودن یا هیچکدام؟
1. بیان دلیل بودن از صاحب فصول و غیر ایشان
2. وجه مؤید بودن، چون استعمال است و استعمال اعم از حقیقت و مجاز است.
3. هیچکدام نیست؛ زیرا استدلال به مثل آیه متوقف بر این است که از راه عدم ترتب لوازم امر وجوبی بر امر استحبابی آن را خارج از موضوع امر بدانیم و این را با تمسک به عموم عام اثبات کنم(اصالت تقدم تخصص بر تخصیص) و از عام این امر ثابت نمی‌شود. حدّ تمسک به عام-به دلیل پشتوانه سیره از آن- تمسک به احوال فرد است در وقتی مصداق بودنش برای عام محرز است نه بیشتر.
ردّ کلام محقق عراقی - آن چه کار را بر مدّعای قول به وجوب سخت می‌کند.