header

مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه

محقق خویی کبرای کلی در کلام محقق اصفهانی را می‌پذیرد لکن در تطبیق بر مورد اشکال دارد.
زیرا بحث در وجوب شرعی مقدمه است نه لابدیت عقلی و کلام اصفهانی در فرض دوم می‌آید نه اول.
کلامی با این دو محقق:
1. در احکام شرعیه حیثیات تعلیقی اگر واقعا تعلیلی باشد چرا به تقییدی بر نگردد؛ خود محقق خویی نیز دارند.
2. اگر مستند حکمی عقل است قهرا حکم در سعه و ضیقش تابع عقل است.
مانند خیار غبن و ضرر
3. نفس توصل اسم مصدری است قهرا موضوع حکم واقع نمی‌شود.
تنبیه هامّ: اصل مساله مهم است ...

مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه

درس اخلاق - ایام فاطمیه
یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت
بهترین ذکر و ذُکر از اهل بیت علیهم السلام کسب نیاز انسان ها از ایشان است.
اقتضای ام الائمه بودن حضرت - هدایت و دلالت در معنای امام علیه السلام خوابیده است. لکم فی فاطمة اسوة حسنة - مدیریت بیان سیره - هدایت حضرت به صراط مستقیم که صراط امیرالمومنین علیه السلام است.
بررسی سایر دعاوی محقق خراسانی با طرح یک اشکال و جواب.
رجوع حیثیات تعلیلی در احکام عقلی به حیثیات تقییدی و کبرا شدن برای حکم و موضوع شدن برای حکم.
مثلا حیثیت مقدمیت و توصل در مقدمه که باید قصد شود.

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - جلسه

حدیث: انّ لله علی الناس حجتین: حجة ظاهره و حجة باطنه
اما الحجة الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمة و اما الحجة الباطنة فالعقول.
کاربست های عقل: در فقه، اخذ معارف از منابع، تبلیغ و نشر و در زندگی.
پیامبران آمدند برای درست کردن شخص عاقل، جامعه عاقل و حکومت عاقل. از نمودهای ضد عقل تسویف است.
مسوِّف مقابل کنتی و حالی است. انسان باید فی الحال
(حالّی و محاضِر) باشد نه مسوِّف یا کنتی.
نقل حالت اعشی که اسلام نیاورد با این که قصد تشرف به اسلام داشت.
رجوع الحیثیات التعلیلی فی الواجبات العقلیه الی الحیثیات التقییدیه.
توضیح این دو اصطلاح - تفاوت حیثیت تعلیلی در واجبات عقلی و غیر عقلی (نقلی بالمعنی الاعم)

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - جلسه

شبهه: سخت بودن امر بر تنقیح مناط زیرا 4 اطمینان لازم داریم که معمولا حاصل نمی‌شود بدین قرار: 1.اطمینان به ملاک در اصل 2.انحصار ملاک 3.وجود ملاک در فرع 4.نبود مانع
جواب: تنقیح مناط آسان نیست اما نباید راه آن را بست و اطمینان های ذکر شده در مواردی نه چندان کم حاصل می‌شود مضافا اینکه فهم موسّع از نص غیر از تنقیح مناط است و کار در آن پدیده آسان تر است.
لزوم تناسب و تقارب در گزینه هایی مثل واجب تخییری و دیه و حدّ محارب به دلیل حکمت حاکم بر تشریع است.
البته تناسب در تعبدیات لازم نیست. نباید شرعی را مقابل عقلی و بالعکس قرار داد بلکه باید نقلی (به معنای عام که شامل مثل اجماع و سیره نیز می‌شود) را مقابل عقلی و بالعکس قرار داد.
رجوع الحیثیات التعلیلیة فی الاحکام العقلیة الی التقییدیة دونها فی الاحکام غیر العقلیة.