header

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه

اختلاف در ماهیت اجتهاد از جهت بساطت و ترکّب؟
مقدمات مغفول اجتهاد:
1. مسائلی از فلسفه فقه
2. مسائلی که در اصول باید مطرح شود(در دفتر دوم و سوم)
3. علم به تاریخ و عرف و عادات زمان صدور نصوص
4. مطالعه نظام وار دین حتی مطالعه نصوص مبیّن غیر احکام ( استخراج کلان نظام یا کلان نظام ها و خرده نظام ها از این طرق)
5. فلسفه لغت افزون بر علوم عربیت 6. ...
عوامل دخیل در استنباط (این عوامل از مقدمات نیست البته عوامل به حق دخیل که بیشتر به مقدمات می‌ماند) عوامل نابحق دخیل که با توجه و التفات قابل رفع است و عوامل نابحق دخیل که مغفول و قائم شده می‌ماند.
1. تفسیر فهمنده نص و متکفل استنباط از نگاه قانون گذار به جهان، آخرت و انسان.
2. تعبد انگاری شریعت و عدم آن و حدود آن.
3. روی کرد اجتماعی و سیاسی داشتن و عدم آن
( نظیر رفتار مرحوم طبرسی با آیه ولاتلقوا بایدیکم و دیگران)

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه

انس به محاورات عرفیه و فهم موضوعات عرفیه که در کلام برخی یک پدیده انگاشته شده، اشتباه است. اولی مربوط به روش فهم فهمنده نص است و دومی به امور خارجیه، لغت، نظرات کارشناسان مرتبط است.
معیار بودن محاوره عرفیه - نه دقت های عقلی - نباید به تسامح در فهم کشیده شود؛ زیرا فهم مرادات شارع گاه نیازمند اِعمال دقت است. گاه برای فهم یک نص باید به نظام حلقوی و هرمی ادله توجه کرد.
التحقیق فی المساله:
1. اجتهاد دارای دو معنا است: بالمعنی الاعم - که در همه دانش های مرتبط با فهم متن کارایی دارد - و بالمعنی الاخص که در فقه و استنباط احکام است.
در اجتهاد بالمعنی الاعم فهم موضوعات احکام و مصادیق موضوعات مقدمه نیست ولی در اجتهاد به معنای اخص مقدمه است.
2. مقدمات اجتهاد بدون کاربست آن با مقدمات اجتهاد با کاربست آن در خارج متفاوت است. فهم موضوعات از مقدمات اجتهاد کارآ است.
3. اجتهاد مقدمات مغفولی دارد مثل: فلسفه فقه، مسائل اصول فقه از دفتر دوم و سوم، تاریخ و علم به اقتضائات زمان صدور نص، مطالعه مجموعه دین در یک نظام، علم به فلسفه لغت و ...