header

تفسیر قرآن کریم(1400-1401) - جلسه

طلب هدایت از قرآن (رهبر) نه ابزار توجیه و تطبیق - در تفسیر متون از جمله قرآن باید خالی الذهن بود. ( تا مقدار مقدور) اعتراف مهم نیست گفتمان و رویّه مهم است.
ابوالحسن عبیدالله کرخی: کل آیة تخالف ما علیه اصحابنا فهی مأوّلة او منسوخة!
امروزه گزینه سومی هم آمده و آن عصری دانستن آیات است.تصور کنید مثل کرخی اشعری باشد(در مذهب فقهی حنفی است) و به آیه: (انا هدیناه السبیل إما شاکرا إما کفورا) برسد چه می‌کند!
امروزه کرخیست زیاد داریم! لذا به راحتی آیات صریح قرآن را تخته بند زمان می‌کنند.
چنان که در (الزانیة و الزانی) گفتند و در (السارق و السارقة) و در (و لکم فی القصاص حیاة) گفتند.
مبانی روانی این رفتار: 1. جهل به منزلت قرآن 2. تعصّب به داشته خود (حب الشئ یعمی و یصم) 3. بشرط لا بودن نسبت به داشته های دیگران (الناس اعداء ما جهلوا)
مثال دیگر: رفتار فخر رازی بود که در مجلس قبل بیان شد. جالب این که قبح فاعلی الزاما در این جا مطرح نیست، آن چه هست قبح فعلی است. البته این سخنان به معنای نادیده گرفتن قرائن حالی و مقالی و ضروریت های معرفتی و فقهی و تشکیل دستگاه واره دلالت کننده یعنی نظام حلقوی و هرمی نیست.
مبانی تفسیر: 1. وحیانی بودن قرآن 2. معجز بودن آن 3. عدم تحریف 4. جامع و جهانی و جاودان بودن قرآن 5. فهم پذیری 6. حجیت ظواهر 7. لایه مندی معرفتی قرآن (ظهر و بطن)
_(مبانی فهم قرآن - محقق کمال نادری - راهنمایی اینجانب - زمستان 1389 رساله دکتری)