header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

تصویر دو تصور و انتقال از تصور اول به دوم و ترکیز بر تصور دوم و این است رمز توافق دائمی وضع و موضوع له از حیث عمومیت و خصوصیت.
معانی الحروف و حال الوضع و الموضوع له و المستعمل فیه فی الحروف.
تتبع در آراء؛ سه مذهب کلی: 1. همان معنای اسمی 2. حروف اصلا معنا ندارند 3. معنی آنها با معانی اسمی متفاوت است.
بیان رأی اول: موضوع له و مستعمل فیه مثل اسماء اجناس است، زیرا خصوصیت متوهم اگر باعث شود که معنا جزیی حقیقی خارجی شود، این صحیح نیست زیرا گاه معنا کلی است.
و اگر باعث شود که معنا جزیی ذهنی شود، زیرا باید حالت برای معنای دیگری فرض شود و از خصوصیات آن فرض شود مثل عرض(منتها عرض در خارج وابسته است و معنای حرفی در ذهن) و لذا قیل: ما دل علی معنی فی غیره این هم صحیح نیست، زیرا:
1. فلابد من لحاظ آخر زیرا تصور مستعمل فیه لازم است.
2. نباید بر خارجیات صادق باشدزیرا ذهنی است.
3. پس سیر از بصره تنها با تجرید و الغای خصوصیت امکان استعمال دارد.
4. این لحاظ مثل لحاظ در اسماء است و چنان که این ملاحظه در اسماء ملحوظ نیست در حروف هم نیست.
نتیجه: هیچ تفاوتی بین معنای حرفی و اسمی نیست.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

تحقیق در اقسام وضع:
1. گفتگو از وضع و اقسام آن گاه از وضع و اقسامش در ابتدای خلق بشر است و گاه منحصر به آن نیست. بحث ما اختصاص به فرض اول دارد.
2. گاه فرض می‌شود خداوند یا حکیمی واضع است که قدرت بر انتقال از خاص به عام و غیره را دارد و گاه کار به دست انسان های ابتدایی داده می‌شود. بحث ما قاعدتا اختصاص به فرض دوم دارد.
* با این دو فرض کیف یلتئم ان یقال: تصور شیئا کلیاً عاماً
و وضع عام موضوع له عام درست کنید؟ یا وضع خاص و موضوع له عام از کدام پدیده صحبت می‌کنید؟
* به علاوه مرآة بودن و قبول کردن یا ردّ نمودن آن یعنی چه؟
* و الذی نحن علیه: اگر کار وضع دست خداوند یا حکیم دیگری باشد وضع دو قسم دارد: هر دو عام یا هر دو خاص.
و ملاحظه اول - با توجه به انتقال به ملاحظه دوم - اعتبار ندارد. و اگر بید غیر باشد ابتداء هر دو خاص بوده سپس به هر دو عام کشیده شده است.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

1. عرضه نزاع در اقسام وضع بر همه مبانی - تعابیر بیشتر با تفسیر وضع به تخصیص می‌سازد.
2. مراد از عموم و خصوص چیست؟
با توجه به تمثیل به اسماء اجناس - مبنای سلطان العلماء
اگر مراد کلیت و جزئیت هم باشد اشکال حلّ نمی‌شود چون کلیت هم از حریم معنا خارج است.در اسماء اجناس معنا ذات طبیعت است.
3. حصر عقلی است یا غیر آن؟ تعابیر مختلف است.
تاریخ تقسیم صحیح عدم حصر عقلی است. مثلا وضع برای عام بما هو عام یا وضع برای 2 شخص با هم
4. فی امکان کون الوضع خاصا و الموضوع له عام و عدم آن.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

یوجب تصور خاص تصور عام را واقعا قهرا وضع عام و موضوع له عام می‌شود. چنان که تصور عام یوجب تصور خاص را (وضع عام و موضوع له خاص) اما صرف تصور خاص تصور عام نیست (پس وضع خاص موضوع له عام نداریم).
وجه اشتباه محقق رشتی به گمان صاحب کفایه در تصویر وضع خاص و موضوع له عام.
1. بنابر همه مبانی در وضع این گفتگو ها وجود دارد و لو آهنگ بحث با تفسیر وضع به تخصیص می‌سازد.
2. مراد از عموم اگر شمول باشد مشکل می‌شود، زیرا شمول داخل در حریم معنا نیست و اگر کلی بودن در مقابل جزیی حقیقی باشد باز هم مشکل دارد، زیرا کلی بودن نیز داخل در حریم معنا نیست.
3. حصر در 4 قسم عقلی نیست و لو برخی نعابیر چنین القا می‌کند.