header

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه

1. تصور اطلاق برای هیأت، بر مبنای قول به وضع عام و موضوع له عام در هیأت است که اندیشه‌ی صحیح و باور محقق خراسانی است.
و الّا بر مبنای (شاید) مشهور که وضع را در هیأت عام و موضوع له را خاص می‌داند این اطلاق قابل تصور نیست.
جالب این که این یادآوری را محقق خراسانی در ص 304 از کفایه (در بحث مفاهیم) دارد، هر چند در ص 173(در بحث معلق و منجز) خواسته تمسک به اطلاق را بر مبنای وضع عام و موضوع له خاص نیز تمام و صحیح بداند که به گمان ما در سعی خود موفق نبوده است.
2. باید توجه کرد که اطلاق مطرح در این جا از سنخ اطلاق در سایر موارد که با تصویر آن جامعی درست می‌شود و دارای افراد متعدد است نیست. اطلاق این جا نوعی از اطلاق احوالی است که با محوریت فرد معین پیدا می‌شود.
این مطلب را محقق خراسانی در کفایه ج1 ص 395-397 (در بحث مطلق و مقید) بیان کرده است. بیان ایشان در همین مقام می‌تواند توضیح این مطلب باشد.
3. در مساله از چند جهت گفتگو است: تردید بین نفسی و غیری - بین تعیینی و تخییری - بین عینی و کفایی
از جهت اصل لفظی، اصل عملی، اطلاق مقامی و عرفی چنان از دو جهت دیگر اختلافاتی وجود دارد:
برخی با اقتضای که محقق خراسانی فرموده است مخالفند.
برخی با تفسیرات محقق خراسانی از این سه واجب مخالفند.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

1. عرضه نزاع در اقسام وضع بر همه مبانی - تعابیر بیشتر با تفسیر وضع به تخصیص می‌سازد.
2. مراد از عموم و خصوص چیست؟
با توجه به تمثیل به اسماء اجناس - مبنای سلطان العلماء
اگر مراد کلیت و جزئیت هم باشد اشکال حلّ نمی‌شود چون کلیت هم از حریم معنا خارج است.در اسماء اجناس معنا ذات طبیعت است.
3. حصر عقلی است یا غیر آن؟ تعابیر مختلف است.
تاریخ تقسیم صحیح عدم حصر عقلی است. مثلا وضع برای عام بما هو عام یا وضع برای 2 شخص با هم
4. فی امکان کون الوضع خاصا و الموضوع له عام و عدم آن.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

پاسخ به شبهات درس - فی تقسیم الوضع و الموضوع له باعتبار کونهما خاصین او عامین او مختلفین - پذیرش 3 قسم آن از سوی مشهور و اختلاف در وضع خاص و موضوع له عام
کلام محقق آخوند: 1 و 2. وضع(ملحوظ) عام و لفظ به ازای آن یا به ازای مصادیق آن (وضع عام و موضوع له عام - وضع عام و موضوع له خاص)
3. وضع خاص: لفظ به ازای خاص فقط صحیح است (هر دو خاص)
نکته: احاظ عام می‌تواند آلت لحاظ خاص باشد چون عام از وجوه مصادیق و خاص است ولی خاص -بما هو خاص- نمی‌تواند آلت لحاظ عام باشد.
اقول: نکته حتی بوجه این است که خاص مقترن به ویژگی های است که همراه او است ولی عامم در خاص وجود دارد. بله اگر تصور خاص موجب تصور مستقیم عام شود در این صورت هر دو عام است ولی در وضع عام و موضوع له خاص این فرض مراد نیست.وجه اشتباه محقق رشتی در این باره.