مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
فرق بین حرکت و حرف: به ازای حرکات وجودی در حارج وجود ندارد بلکه صرف قراراتی هستند که در زبانی هست و در زبانی نیست ولی معانی حرفیه چنین نیست.
در اسناد قام به زید: معنای نسبی حرفی وجود دارد و دال بر آن هیأت است. در زیئ قائم هو رابط است که حرف است.
رأی سوم: کون الحروف لها معان فی مقابلة المعانی الاسمیة(رای مشهور)
بیاناتی وجود دارد که بعضاً خالی از مناقشه نیست مثلا جامع نیست یا در برخی اثر حروف در جمله بیان شده است نه معنای آن.
اصح بیان ها از اصفهانی است که وجود را 4 قسم میکند و معانی حروف را "لافی نفسه" میداند.
اشکال محقق خویی بر اصفهانی وارد نیست.
پاسخ به پرسش های درسی روزانه (1401-1402) - جلسه
پرسش های درسی روزانه اصول
جلسه بیست و ششم خارج اصول فقه
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
بیان رای دوم در معانی حروف - تکون الحروف علائم کلمات محقق رضی در این باره - "فی غیره" وصف لفظ مقدر است نه وصف معنی. توضیح کلام محقق رضی: وزان حروف وزان قرینه در مثل رایت اسدا یرمی است که یرمی دال بر معنایی در اسد است.
تطبیق کلام رضی در "زید فی الدار" که "فی" دال بر ظرفیت در دار است.
محقق رضی تنوین را حرف میداند نه فقط علامت.
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
پاسخ به چند سوال - ان قلت و قلت - معانی الفاظ حقائق اشیاء لابشرط از وجود ذهنی و خارجی بلکه از وجود است.
اشکال بر محقق خراسانی که معانی را کلی طبیعی دانسته است.
معانی حرفی و اسمی متفاوت هستند - استعمال هیچکدام به جای دیگری صحیح نیست - لایرادف الحرف الاسم الحرف - اشکال بر ابن هشام که مثل "ال" را که دالّ بر استغراق است حرف میداند و حلول کل را مکان ال استغراق حقیقتاً قبول دارد. کل را هم اسم میداند و مترادف حرف و اسم را نیز قبول ندارد! و این مجموعه با هم جمع نمیشود.
رأی دوم در حروف: حروف علامت است و لا معنی له اصلاً.مثل علامت است.
تعریف صحیح برای حرف: هو الذی لا یدل الّا علی معنی فی غیره.
تعریف نا صحیح برای حرف: ما دلّ علی معنی فی غیره.
"فی غیره" مصداقش لفظ است یعنی ما دل علی معنی فی لفظ غیره و وصف لفظ مقدر است نه وصف معنا.