مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
بیان تحقیق متوقف بر توجه به چند نکته:
1. حروف اقسامی دارد: مستقلات مانند من و الی و غیر مستقلات مانند باء تعدیه در ذهبت بزید - آیا باحثان به همه اقسام حروف نظر دارند؟ برخی از اقسام ال
2. قسّم بعضهم الحروف به انشائیات و حاکیات - قسم اول مثل تمنی و استفهام و تحضیض و قسم دوم بقیه حروف است(اشکال بر این تقسیم)
3. یک معنا گاه با حرف ادا میشود و گاه با اسم مثل سرت من البصرة و سرت مبتدئاً البصرة.
4. گاه یک معنا مدلول حرف به تنهایی نیست مثل کتبت بالقلم که دال بر معنای استعانت مجموعه کلام است.
5. آیا برای وجود رابط وجودی غیر از وجود طرفین آن هست؟ مثلا در زید فی الدار غیر از 2 جوهر و 2 عرض آیا وجود دیگری داریم؟ یا به صرف تعمّل از عقل است؟
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه
اگر جزیی ذهنی باشد( حالة لمعنی آخر - از خصوصیات آن مثل عرض) این لحاظ نمیتواند ماخوذ در مستعمل فیه باشد و الّا:
1. لابد من لحاظ آخر در زمان استعمال چون هر استعمالی لحاظ میخواهد.
2. لایصدق علی الخارجیات - کلی عقلی بر خارج صادق نیست.
3. استعمال سیر من البصرة ممتنع است مگر به تجرید از لحاظ عقلی.
4. حروف فرقی با اسماء ندارد لکن یکی لحاظ استقلالی دارد و دیگری لحاظ حالة لغیره.
پس معنای من و لفظ ابتدا همان ابتدا است.
نتایج کلام محقق خراسانی:
1. وحدت معنایی حروف و اسماء
2. استقلال و عدم آن در حریم معنا داخل نیست
3. حروف وضع لیستعمل حالة لغیره و اسماء وضع لیستعمل بما هو هو
4. استعمال هر کدام به جای دیگری استعمال فی ما وضع له است هر چند بغیر ما وضع له است.
اشکالات وارد و ناوارد بر بیان محقق خراسانی