header

خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه

قدر متیقن از معنای رشئه که قبلا گفته شد. البته «فی موضع عدم وجه للاعطاء و عدم الاستحقاق» را نباید به معنای حرام بودن دانست.
رشوه در زبان فارسی و قانون ج.ا. ایران.
رشوه: برطیل/برطله/ پاره ای که برای برآمدن کاری دهند.
گاه ناحق بودن هم در معنای آن آمده است.
رشوه و قانون تخلفات اداری. اتخاذ قید: مامور دولتی/کارهی اداری یا قضایی/ و شرط تبانی در تعریف آمده است.
تعریف رشوه در قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری عام تر شده است.
البته ممکن است این تعریف از «ما فی حکم الرشوه» است نه خود رشوه مستقیماً.
گرچه قانون گذار ظاهرا با دقت این دو را از هم جدا نکرده است.
رشوه در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح....