header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه

ادامه تحقیق: 2. من مات مات رأیه - به علاوه در تقلید لزوم متابعت و حجیت لازم است حتی با نگاه اول به آن و این پدیده در رأی میّت نیست.
3. قیاس مورد به مراجعه به متخصص مع الفارق است.رأی فقیه محض طریق نیست بر خلاف موارد مراجعه به کارشناس
4. محل استصحاب نیست و استصحاب سه محذور دارد:
الف. عدم بقای موضوع یا شک در آن و با تغییر تعبیر واقع عوض نمی‌شود(کما قال به المحقق العراقی)
ب. مشکل جریان استصحاب در شبهات حکمیه کلیه
ج. نوبت به شک نمی‌رسد با توضیحاتی که داده شد.
5. اگر فرض را بر شک گذاشتیم نسبت به اصول دیگر غیر از استصحاب ابید گفت:...

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه

محقق خویی:در فرض علم به اختلاف-تفصیلا یا اجمالا- معیار اعلمیت حیّ یا میت است.البته تقلید ابتدایی از میت علی ای حال ممنوع است.
بقیه استنادات مخالفان بقا یا ابتدا مثل نقض به فسق و جنون بدون این که فرق فارقی در میان باشد. اشکالات کلام محقق خویی در مورد:
1. رفتار حرفی و توقف بر محض الفاظ ادله. مثل آن چه در ذیل آیه سوال از اهل ذکر آورده است. آیه شامل مراجعه به آرا نیز می‌شود.
2. قول به ردع بنای عقلا توسط ادله دال بر اعتبار حیات در مقلَّد با این که این بنای راسخ توسط این ادله -آن هم با توجه به اشکال اول- مردوع نیست.
3. با رفتاری که ایشان با اطلاقات کرد اطلاقاتی نداریم بر حجیت فتوا تا بقا را تصحیح کند.
تحقیق در مساله 9 با بیان چند نکته:
1. ماهیت شناسی تقلید - دو قرائت مختلف در تقلید.

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه

حکم اصل عملی با شک در مساله. مورد از موارد تعیین و تخییر است که به نظر قائلین به اثبات می‌تواند مقتضای اصل تخییر باشد.محقق خویی: مقتضای اصل تعیین بقا است.(وفیه) این کلام تمام نیست و الّا مدعی می‌گوید: مقتضای اصل تعیین عدول است.
کلام مخالفان بقاء و حدوث یا مخالفان حدوث فقط - کلام محقق خویی در این ارتباط:
1. آیات و روایات ظهور در اعتبار حیات در مقلّد دارد. مثلا آیه سوال از اهل ذکر ظهور دارد که مسئول در وقت سوال از اهل ذکر باشد و این عنوان بر مرده صادق نیست.
همینطور است وضعیت روایات. ولی در اخذ روایت، حیات راوی شرط نیست؛ زیرا در مرجع تقلید، مرجع شخص است ولی در روایت مرجع روایت است. و لذا لسان ادله با بین متفاوت است.
2. مجال برای استصحاب نیست. 3. سیره عقلا هم مورد امضا واقع نشده است بلکه ردع شده است.