header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

کلام معروف صاحب معالم در استعمال امر در غیر وجوب کثیراً در استعمالات دینی مربوط به صیغه است لکن مناط آن در ماده نیز می‌آید. پس اشکال برخی بر نقل محقق عراقی وارد نیست.تاکید ما بر پنج نظر در نحوه دلالت صیغه و ماده امر بر وجوب هست.
1. بالوضع 2. بالغلبه 3. به اطلاق و مقدمات حکمت و حمل بر اکمل افراد 4. به عقل 5. عقلاء - صاحبان هر رأی - ثمره اختلاف در مثل اغتسل للجمعة و الجنابة ئ در مثل اغتسل للجمعة و اغتسل للجنابة.
در مثال اول: بر مبنای 1و2و3 حمل بر وجوب مشکل دارد ولی بر مبنای 4و5 مشکل نیست.
در مثال دوم: بر مبنای سوم مشکل هست چون ما یصلح للقرینه وجود دارد و بر اساس سایر مبانی مشکل نیست.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

ردّ کلام محقق عراقی: در آیه بر محض مخالفت امر وجوب حذر تعلق گرفته است.
تشدید بر قول به وجوب 1. آیه ان الله یأمر بالعدل و الاحسان
2. کثرت استعمال در استحباب - کلام صاحب معالم در این باره - کلام محقق عراقی: دلالت نه به وضع است و نه به غلبه بلکه از باب اطلاق و مقدمات حکمت است با این توجیه که: وجوبی اکمل است نسبت به طلب استحبابی زیرا نقص جواز ترک را ندارد و در وقت اطلاق حمل بر فرد اکمل می‌شود، طلب استحبابی بیان می‌خواهد در آینده به این مساله رسیدگی می‌کنیم.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

دوران امر آیه حَذَر بین دلیل یا مؤید بودن یا هیچکدام؟
1. بیان دلیل بودن از صاحب فصول و غیر ایشان
2. وجه مؤید بودن، چون استعمال است و استعمال اعم از حقیقت و مجاز است.
3. هیچکدام نیست؛ زیرا استدلال به مثل آیه متوقف بر این است که از راه عدم ترتب لوازم امر وجوبی بر امر استحبابی آن را خارج از موضوع امر بدانیم و این را با تمسک به عموم عام اثبات کنم(اصالت تقدم تخصص بر تخصیص) و از عام این امر ثابت نمی‌شود. حدّ تمسک به عام-به دلیل پشتوانه سیره از آن- تمسک به احوال فرد است در وقتی مصداق بودنش برای عام محرز است نه بیشتر.
ردّ کلام محقق عراقی - آن چه کار را بر مدّعای قول به وجوب سخت می‌کند.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

تتبع در اقوال - نظر محقق خراسانی در مساله- ادله دلالت ماده امر بر وجوب: 1. انسباق(تبادر) 2. صحت احتجاج
مؤیدات دلالت: آیه حذر و نبوی معروف و قول پیامبر صلی الله علیه و آله به بَریرة
ادله عدم دلالت ماده امر بر وجوب: 1. استعمال در اعم 2. تقسیم به اعم 3. فعل مندوب طاعت است و هر طاعتی مامور به است پس فعل مندوب مامور به است.
جواب محقق خراسانی از این سه وجه.
راجع به مؤیدات این سوال هست که چرا محقق خراسانی این موارد را دلیل قرار نداد؟