فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه
1. مساله تعبدی نیست 2. لفظ اعلم اگر در نص هم به مناسبت آمده موضوعیت ندارد گرچه اگر موضوعیت هم داشت، چیزی عوض نمیشد.
3. آن چه گذشتگان گفتهاند در تعلیق بر عروة همه قابل قبول است هر چند برخی از عناصر به دلیل اختلاف روش ها قابل تغییر (چاق شدن یا لاغر شدن) است مثل آشنایی با رجال و اقوال فقهای عامه امّا:
مقدمات اجتهاد هر چه هست باید در تحقق اعلم دیده شود مثل اطلاع بر تاریخ - شأن نزول ها و صدورها - فلسفه های مضاف مثل فلسفه فقه و لغت - انس با محاورات ائمه علیهم السلام نظیر حدیث داود بن فرقد - تصویری روشن از کلیت دین داشتن - آگاهی به روش های اجتهاد و انتخاب آگاهانه
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه
نسبت به فقره دوم چند تعلیقه هست(ضمن این که اکثر قریب به اتفاق مثل سیدین علمین مطلب سید را تماما پذیرفتهاند!)
1. و لایجوز الرجوع فی تعیین الاعلم الی من لا خبرة له بذلک
این تعلیقه، در واقع تعلیقه نیست توضیح واضح است!
2. یمکن ان یکون المرجع: العارف بالقواعد قریباً من الاجتهاد و ان لم تکن له ملکة الاستنباط - این تعلیقه وقتی تعلیقه است که «والاستنباط» عطف تفسیری «اهل الخبرة» باشد و الّا اگر عطف تفسیری نباشد.
توضیح است نه اشکال بر متن سید!
3. برخی گفتهاند «لاینحصر فی ذلک» لکن نهاد دیگری هم معرفی نکردهاند!
تحقیق نسبت به فقره اول:
1. مساله تعبدی نیست! نه در تعریف نه در تعیین نهاد در ابزار نهاد و نه در...
البته نمیگوییم: مفهوم الاعلم من الواضحات التی لا تحتاج الی تفسیر(آقا تقی قمی)
چون منظور تعریف لغوی اعلم نیست مسلّم چیزی فراتر از این، در این جا مطمح نظر است
2. تصویر اعلم را میتوان به تصویر اعلم در سایر صناعات تشبیه کرد پس این که گفته شده: لا یقاس بالصناعات (محمود شاهرودی) علی الاطلاق قابل قبول نیست!
3. واژه اعلم یک واژه تعلیمی است و در هیچ دلیل شرعی نیامده و اگر هم آمده باشد واژه موضوعیت ندارد؛ نتیجه این نگاه این است که بسیاری (اگر همه نباشد) از این تعاریف بازی با الفاظ است. مثلا اگر به جای اعلم اجود استنباطاً بود هیچ تغییری در مساله ایجاد نمیشد!
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه
ادامه بیان تعلیقات بر بند اول از مساله 17
4. مراد از اعلم اوصل هست 5. در اعلمیت ملاحظه میشود:
- علم به طرق اثبات صدور روایات با علم رجال و حدیث و متفرقات دیگر
- فهم مراد از نص با تشخیص قوانین حاکم بر محاوره، خصوص طرق ائمه علیهم السلام از طریق علم اصول، علوم ادبی و نظرات عامه
- استقامت نظر در تفریع فروع بر اصول
6. وقوف بر معاریض قرآن و سنت و پرهیز از سرعت در افتا به محض احساس فقدان دلیل.
تفاوت این تعلیقه با تعلیقه دیگران
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه
تعلیقات وارد بر فقره اول از مساله 17
شیخ انصاری و مفهوم شناسی اعلم:
اقوا ملکة، اشدّ استنباطا، اجود در فهم اخبار، فهم انواع تعارض، إعمال قواعد جمع اخبار، توجه به تقریبات عرفی و تشخیص مظان اصول.
بیان شیخ اثباتی دارد و نفیی.
بیان محقق حکیم: اعرف در تحصیل وظیفه فعلیه - اخذ هر فرع از اصل - اکثر علماً مراد نیست هر چند صیغه افعل التفضیل چنین دادهای دارد.
بررسی تعریف محقق حکیم لازم نیست اقرب به واقع باشد.
بیان محقق خویی: نفی اقتدار بیشتر بر قواعد اصول و بر تتبع ترکیز بر مهارت و سلیقه. تحلیل این نظر.