header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

بررسی مساله نیت در عبادات بر مستوای عقل و نقل - اقتضای عقل بطلان عباداتی است که بقصد امر انجام نمی‌شود - با تحکیم عقل حال عبادات اصلاح نمی‌شود.
روایات مبیّن اقسام عبادات به حسب قصد عبادت کننده.
بررسی روایات در مساله ضرورت فقه بر صحت عبادات که به قصدهای مختلف انجام می‌شود.
روایت امیرالمؤمنین علیه السلام - امام حسین علیه السلام و امام صادق علیه السلام در این باره - حلّ عویصه با این نگاه اجر خداوند حتی برای عبادت با قصد امر تفضل است.عبادت اجر است و اجر اجر ندارد - تصحیح عبادات استیجاری - باید به خداوند نسبتی داشته باشد همین قدر کافی است - استحقاق ثواب غیر از عبادیت عمل است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

در معنای تقرب و داعی و ما یلزم فی العبادة حصول تقرب به قصد امتثال امر و بحث در دیگر انگیزها مثل انتفاع به ثواب عمل - خلاص از عقاب - شکر نعمت ها - استجلاباً لمزیدها - حیاء از خداوند - حبّ الاهی - تعظیم او - لکونه اهلاً للعبادة - لکون الفعل ذا حسن و ذا مصلحة- جلب منافع دنیوی.
شهید اول: لکونه اهلاً للعبادة به اجماع درست است.
غایت ثواب و عقاب و بقیه به اجماع باطل است ولی من می‌گویم: صحیح است چون غرض فی الجمله حاصل است به علاوه در نصوص دینی مرغبات و مرهبات آمده است.
کلام محقق خراسانی: تقرب به قصد امتثال به ادراک عقل است بقیه معتبر در عبادت نیست.
نقول: عبادیت عمل از ناحیه قصد فاعل نمی‌آید
بررسی مساله از منظر عقل و نقل.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

فکر تقسیم ثلاثی: اقسام واجب 1. به هر نحوی حاصل شود
2. قصد عنوان می‌خواهد 3. با خصوصیت تقرب باید باشد که خود دو قسم است.اول: ینطبق علیه عنوان العبودیة دوم: عبادت نیست و لو قربی است.
پس باید گفت: واجب توصلی و تقربی و تقربی تعبدی یا غیر تعبدی، تعبدی فقط برای خداوند متعال ولی اطاعت برای دیگران نیز هست.
پیشنهاد: حذف تعبدی و آوردن تقربی در مقابل توصلی.
نقد این فکر؛
آیا مقصد قائل بیان چند اصطلاح است؟ اگر این باشد آن چه مسلم فرض کرده، مسلّم نیست بلکه بر خلاف آن بیاناتی هست مثلاً: 1. راغب بین عبودیت و عبادت فرق می‌گذارد و دومی را ابلغ از اولی می‌داند و آن را خاص خداوند می‌داند نه عبودیت را.
2. خلیل بن احمد تعبد را در غیر خداوند به کار می‌برد.
3. جوهری عبودیت را خضوع و زل می‌داند.
4. ابن منظور از زجاج نقل می‌کند که عبادت طاعت با خضوع است. و این بیانات مخالف معطیات این فکر است.
4. معنای متعین از تعبدی و توصلی را همان توقف بر قصد قربت و عدم می‌گیریم.
5. اولویت تمرکز در طرح نزاع بر مسائلی که در فقه وجود دارد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

1. عنوان تعبدی و توصلی عنوان مأخوذ در دلیل شرعی -به عنوان دو نهاد اصالت دار- نیست.عنوان تعلیمی است، پس نقض و ابرام در تعریف این دو نهاد ناصحیح است.
اشکال شیخ انصاری بر تعریف پنجم برای توصلی (ما یعم وجه مصلحته) که جامع نیست چون خیلی از توصلی ها وجه آن معلوم نیست وارد نیست؛ زیرا قائل به این تعریف آن ها را توصلی نمی‌داند.
بله اگر گفته شود: در تعریف تعبدی و توصلی باید انگشت حساسیت روی اعتبار قصد قربت و عدم آن گذاشت، اشکال بر تعریف پنجم و برخی تعاریف دیگر وارد می‌شود.
2. اشکال بر دو تعریف محقق خراسانی در کفایة برای تعبدی و توصلی؛
الف: توصلی یجزی اتیانه مطلقا و لو بدون قصد قربت
ب: توصلی بمجرد وجود واجب ساقط می‌شود.
این دو تعریف نه مرادف هستند و نه مساوق؛ زیرا جواب سلام قصد قربت نمی‌خواهد(پس داخل در تعریف اول است) ولی داخل در تعریف دوم نیست.