header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

1. عنوان تعبدی و توصلی عنوان مأخوذ در دلیل شرعی -به عنوان دو نهاد اصالت دار- نیست.عنوان تعلیمی است، پس نقض و ابرام در تعریف این دو نهاد ناصحیح است.
اشکال شیخ انصاری بر تعریف پنجم برای توصلی (ما یعم وجه مصلحته) که جامع نیست چون خیلی از توصلی ها وجه آن معلوم نیست وارد نیست؛ زیرا قائل به این تعریف آن ها را توصلی نمی‌داند.
بله اگر گفته شود: در تعریف تعبدی و توصلی باید انگشت حساسیت روی اعتبار قصد قربت و عدم آن گذاشت، اشکال بر تعریف پنجم و برخی تعاریف دیگر وارد می‌شود.
2. اشکال بر دو تعریف محقق خراسانی در کفایة برای تعبدی و توصلی؛
الف: توصلی یجزی اتیانه مطلقا و لو بدون قصد قربت
ب: توصلی بمجرد وجود واجب ساقط می‌شود.
این دو تعریف نه مرادف هستند و نه مساوق؛ زیرا جواب سلام قصد قربت نمی‌خواهد(پس داخل در تعریف اول است) ولی داخل در تعریف دوم نیست.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

توقف البحث علی قبول تقسیم الواجب الی التعبدی و التوصلی - محقق ایروانی و انکار واجب توصلی با اشاره به قول خدواند تعالی - تصور توصلی در اوامر عرفیه - پس بحث از اقتضای دلیل چیست؟ موضوع ندارد.
توجیه اوامری که توصلی قلمداد شده است.
مطلوب در توصلیات: فعل حاصل بداعی امر است و بدون آن متصف به مطلوبیت نمی‌شود و مصداق واجب نیست.
هر چند فعل اختیاری خودش یا دیگری باشد.
ولی مسقِط هست چون موضوع را از بین می‌برد مثال به غَسل با وقوع در دریا یا میت در زمین...
اقول: نزاع کلاً یا جُلّاً به تحلیل در تفسیر توصلی بر می‌گردد یا به برخی مبانی دیگر. مثل اضافه کردن حُسن فاعلی یا حذف آن که در صورت اول همه واجبات تعبدی می‌شود!