مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
بحث از اقتضای صیغه بما هو هو ارزشی چندان ندارد - قهراً باید از اول بحث را بر تعبدی و توصلی فرض نمود - البته نفس طلب بما هو طلب اقتضایی از جهت سقوط و عدم ندارد - پس لا اطلاق و لا اقتضاء.
و دو خصوصیت محقق نایینی تا در ذیل تعبدی و توصلی تردد کارساز نیست.
کلام محقق خویی نیز در بیان اقتضاء عقیم است. اصل برائت است یا استصحاب عدم اشتغال مطابق مبنایی که داریم.
6.2.1. قضیه اطلاق الصیغه کون الوجوب: نفسیاً، تعیّنیاً و عینیاً.
چون در واجبات مقابل این ها تقیّد و تضیق دائره وجوب است. بیان زاید میخواهد - پس اگر در مقام بیان بود و نصب قرینه نکرد حکمت اقتضای اطلاق دارد یعنی
1. وجب هناک شیء آخر ام لا
2. اتی بشیء آخر ام لا
3. اتی به آخر ام لا
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه
نقد رفتار محقق خراسانی در تعبیر از عنوان بحث
1. بحث منحصر در اطلاق صیغه نیست بلکه اطلاق مقامی - ادله خارجیه - اصول عقلی و عقلایی و اصل عملی نیز اقتضاء اتی دارند.
البته محقق خراسانی از اقتضای اطلاق مقامی و اصل صحبت کرده ولی اقتضای ادله خارجیه را رها کرده است.
2. اطلاق ماده اقتضا دارد نه اطلاق صیغه. کلام محقق اصفهانی وجوب و غرض از آن واحد است ولی اقتضای ماده صیغه متفاوت است.
در تعریف توصلی و تعبدی
1. ما یحصل الغرض منه بمجرد حصول واجب بر خلاف تعبدی که لایحصل مگر متقرباً الی الله.
2. توصلی یحصل به فعل غیر ولی تعبدی منه
3. توصلی یحصل به حصّه صادره اضطراراً و الجاءً ولی تعبدی باید از روی طوع و طیب باشد.
4. توصلی در ضمن فرد محرم هم میآید لکن...
5. در توصلی وجه مصلحت معلوم است در تعبدی نه