مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
درس اخلاق: ان من حقیقة الایمان ان لایجوز منطقک علمک
تبدیل کیف به کم از کارهای بزرگ ائمه علیهم السلام است.
توضیح اوصاف ملکه عدالت یونان نشان از جامعیت و احتیاط میدهد.
قصه محقق اصفهانی و احترام به استاد.
مناقشه در صحت تعبیر به «مایصلح للقرینیة» با «محتمل القرینیة» و نقد این مناقشه.
1.2.8 - بحث مره و تکرار
1. لا دلالة للصیغه بر مره و تکرار در وقتی قرینه خاص نباشد.
نه ماده و نه هیأت آن
2. دلیل این ادعا انصراف است که فقط قانونگذار ایجاد طبیعة را خواسته است.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
لزوم رعایت اصول عقلایی حتی الامکان در تفسیر قرآن
اصرار موجّه بر ربط آیات به یکدیگر متی ما امکن. نسبت به قرآن باید گفت: مثل قرآن مثل یوم القیمة است که جز حق در مورد او جاری نیست و زیر پا گذاشتن اصول مقرّر عقلایی با حق علی الاطلاق بودن قرآن نمیسازد.
آیه سوره بیّنه در مقام بیان حصر عبادت در عبادة الله است و نفی شرک و زیادتی نباید در مورد آن قائل شد.
سیاق آیات و پیش آمد تخصیص اکثر بر فرض دلالت آیه بر اصل مورد بحث نیز شاهد مدّعای ما است.
در دلالت آیه اطاعت بر اصل مزبور - بیان استدلال:
آیه دال بر اطاعت است و اطاعت با قصد امتثال است. البته توصلیات تخصیصاً خارج شده است.
نقد استدلال به آیه برای استفاده اصل - دو مبنا برای اطاعت: انجام عمل با قصد امتثال و صرف عدم معصیت و مراد در آیه معنای دوم اطاعت است.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه
بررسی مساله نیت در عبادات بر مستوای عقل و نقل - اقتضای عقل بطلان عباداتی است که بقصد امر انجام نمیشود - با تحکیم عقل حال عبادات اصلاح نمیشود.
روایات مبیّن اقسام عبادات به حسب قصد عبادت کننده.
بررسی روایات در مساله ضرورت فقه بر صحت عبادات که به قصدهای مختلف انجام میشود.
روایت امیرالمؤمنین علیه السلام - امام حسین علیه السلام و امام صادق علیه السلام در این باره - حلّ عویصه با این نگاه اجر خداوند حتی برای عبادت با قصد امر تفضل است.عبادت اجر است و اجر اجر ندارد - تصحیح عبادات استیجاری - باید به خداوند نسبتی داشته باشد همین قدر کافی است - استحقاق ثواب غیر از عبادیت عمل است.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه
1. عنوان تعبدی و توصلی عنوان مأخوذ در دلیل شرعی -به عنوان دو نهاد اصالت دار- نیست.عنوان تعلیمی است، پس نقض و ابرام در تعریف این دو نهاد ناصحیح است.
اشکال شیخ انصاری بر تعریف پنجم برای توصلی (ما یعم وجه مصلحته) که جامع نیست چون خیلی از توصلی ها وجه آن معلوم نیست وارد نیست؛ زیرا قائل به این تعریف آن ها را توصلی نمیداند.
بله اگر گفته شود: در تعریف تعبدی و توصلی باید انگشت حساسیت روی اعتبار قصد قربت و عدم آن گذاشت، اشکال بر تعریف پنجم و برخی تعاریف دیگر وارد میشود.
2. اشکال بر دو تعریف محقق خراسانی در کفایة برای تعبدی و توصلی؛
الف: توصلی یجزی اتیانه مطلقا و لو بدون قصد قربت
ب: توصلی بمجرد وجود واجب ساقط میشود.
این دو تعریف نه مرادف هستند و نه مساوق؛ زیرا جواب سلام قصد قربت نمیخواهد(پس داخل در تعریف اول است) ولی داخل در تعریف دوم نیست.