مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
سوال از وجه فرق بین استصحاب و برائت و تفصیل در ترتب اثر بر نفس شک و بر مشکوک.
لحاظ حالت سابقه، لحاظ استقلالی من را نمیخواهد تا رتبه استصحاب به تاخیر افتد.
رابطه علت و معلول بین موضوع و حکم در همه بر قرار است. پس همه در یک مرتبه است.
البته گاه استصحاب مثبت است. و گاه اثر بر علم میآید به طوری که لحاظ حالت سابقه لغو است یعنی بی مجال است.
نسبت به رقم چهارم در کلام محقق خراسانی: اشکال شده است در مثال محقق خراسانی که غرض تمکن المولی از شرب است نه نوشیدن و این غرض حاصل شده و مجالی برای دوباره انجام دادن نیست.
کلام محقق اصفهانی و خویی. اشکال مرحوم صدر بر محقق خراسانی و محقق اصفهانی - نظر تحقیق
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه
سلبیات قول به مرجعیت مجتهد متجزی - مجتهد متجزی و عدم امکان التزام به اصدار حکم حکومی - البته صرف مراجعه به متجزی (جوازاً یا وجوباً) در صورت اطمینان نسبت به آرای او وجه وجیهی وجود دارد اما این را تقلید نگویند. پس تقسیم ثلاثی معروف رباعی و... میشود.
لزوم تفکیک ابواب و تمحض هر گروه به بابی البته پس از کسب قدرت بر اجتهاد در عموم ابواب فقه
اشاره به اصول فقه و قدرت مجتهد در اصول فقه به نحو اطلاق یا تبعیض نشد. به نظر میرسد با تجزیه در قدرت بر مسائل اصول، متجزی صلاحیت مرجعیت ندارد.
شرط هشتم: حیات شرط نهم: اعلم بودن شرط دهم: متولد از زنا نباشد.
موقعیت فقهی: ابراز نوعی تردید از مرحوم مرعشی نجفی برخی قبول ندارند و برخی علی الاحوط گفتهاند و اکثریت پذیرفتهاند.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
استعلام از مساله در شریعت و فقه
از عروة الوثقی مساله 19:
1. اعاده با فرض احتمال خلل
2. اعاده بر فرض امکان تحصیل احسن مانند... در همان نماز
3. اعاده نماز بر فرض امکان تحصیل احسن در غیر آن نماز
4. اگر جماعت خوانده استحباب اعاده مشکل است
5. یشکل اگر دو نفر نماز خواندهاند دوباره همان دو نفر بخواهند اعاده کنند و کسی نیز اضافه نشود.
مساله 20: اگر معلوم شود نماز اول باطل بوده به همان معاده اکتفا میشود.
مساله 21: در معاده اگر بخواهد نیت وجه کند باید نیت ندب بکند نه وجوب علی الاقوی
بررسی مساله علی حسب القواعد الاصولیة و حسب نصوص خاصة:
(ابواب صلاة جماعت باب 54 و 55)
1. معتبره هشام بن سالم 2. موثقه اسحاق بن عمار
3. معتبره اسماعیل بن بزیع 4. روایت ابوبصیر
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه
در تنبیه کفایه(ص 121 و 122) چند مطلب آمده است:
1. انجام دوباره (امتثال بعد الامتثال/ و به تعبیر دقیق تر: الاتیان ثانیاً بعد الامتثال) بنا بر قول به اخذ مره مجال ندارد.
2. بنا بر مختار (عدم اخذ مره و تکرار در صیغه) اگر اطلاقی برای صیغه نبود( مقام اهمال یا اجمال) مرجع در مساله اصل است.
3. اگر اطلاق بود: فلا اشکال فی الاکتفاء بالمرة (بیان اطلاق قبلا گذشت)
4. لکن آیا میتوان به مره اکتفا نکرد و دوباره انجام داد؟ به چه عنوان؟
اقتضای تحقیق تفصیل است:
أ. اگر امتثال باعث تحقق هدف اقصی شده است اتیان دوباره وجه ندارد چه به داعی امتثال دیگر و چه این که دو اتیان امتثال واحد باشد.
ب. غرض اقصی حاصل نشده است فلایبعد تبدیل به فرد احسن بلکه مطلق (تبدیل الامتثال)
1. مطلب اول حرفی ندارد. 2. در توضیح اصل اختلاف است: برائت یا استصحاب؟