مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
مسلک تلازم و استلزام - بیان مسلک تلازم
1. کل ضد(ازاله) متلازم مع عدم ضده(ترک صلاة)
2. امر به شیء(ترک نماز) مقتضی نهی از ضد عام(نماز) است.
بیان مسلک استلزام:
1. اتیان ضد واجب(اتیان صلاة) مستلزم ترک واجب(ترک ازاله) است.
2. ترک ماموربه حرام است.( به حکم اقتضاء امر به شیء ...)
3. ما تستلزم منه الحرمة حرام
تفاوت این دو مسلک و وجه تسمیه اول به تلازم و دوم به استلزام.
1. ترکیز در اول بر نفس عنوان واجب است و در دوم بر ضد واجب
2. در اول نفس دو عنوان (ازاله و ترک صلاة) تلازم دارد و در دوم بر اتیان ضد واجب و ترک واجب است که بینهما استلزام.
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
برخی تفصیلات در مقدمیت عدم ضد خاص برای ضد دیگر
1. مقدمه بودن اعدام ضد موجود برای ضد نیامده (تفصیل محقق خوانساری) در مقابل خلو محل از هر دو ضد.
2. عکس این نظر، مقدمه بودن عدم ضد غیر موجود تا ضد موجود بماند.
نقد کلام محقق خراسانی حلّا و نقضا
آن چه در حل فرمود: ترک ضد کاملا ملائم با ضد آخر است و در نقض به متناقضین نقض کرد.
در عرف چنین نیست مثل مقدمیت عدم رطوبت برای احتراق و قیاسی مع الفارق است.
آیا نزاع واقعی است یا به اختلاف داور است؟
مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه
فرض را می گذاریم:
1. بساطت هویت وجوب
2. عقلا فرقی بین امر به شیء و نهی از ترک آن نمی بینند.
البته عقل سلیم اقتضاء می کند که شارع در فرض وجود مصلحت در فعل امر کند و در فرض وجود مفسده در ترک از ترک نهی کند از باب حسن تطابق مقام ثبوت و اثبات.
(توضیح این اصل و استفاده از آن در ساختار فقه و رسانه نویسی و تحقیق)
3. فرض بر این که ماهیت حکم اعتبار و به ذمه گذاشتن است.
البته وجوب امتثال دائر مدار به ذمه گذاشتن نیست ولی این هویت حکم را عوض نمی کند.
4. این نوع از عینییت محل بحث نیست بلکه بیرون کشیدن نهی از دل امر به شیء است.
5. راهی برای این بیرون کشیدن نیست.