جلسه سخنرانی حاج آقای علیدوست به مناسبت شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
- در تاریخ ۱۲ مهر ۱۳۹۳
- ساعت ۱۱:۱۹
- پرینت مطلب
خلاصه خبر :
جلسه سخنرانی حاج آقای علیدوست به مناسبت شهادت امام جعفر صادق علیه السلامبسم الله الرحمن الرحیم
جلسه سخنرانی حاج آقای علیدوست به مناسبت شهادت امام جعفر صادق علیه السلام؛
شب شهادت در جمع شما دوستان بزرگوار و جلساتی داریم، این یک نعمت است؛ امیدوارم مطالبی که در این مناسبت مطرح میشود مفید حال همهی ما باشد؛ اگر استحضار داشته باشید خیلی از شما دوستان استحضار دارید سالهای گذشته من بحثی را تحت عنوان ” مدرسهی امام صادق علیهالسلام” مطرح کردم و کاری که امام علیه السلام در آن مقطع انجام دادند. خلاصه این شد با این که در جوانب مختلف هم از طرف بنیالحسن و از طرف زید و پیروان زید بن علی بن الحسین و هم فضای جامعه، فشار بر امام علیه السلام بود که دست به قیام و انقلابی بزنند و مبارزهی مستقیم انجام دهد و این که امام اعلام مبارزه کند و بقایای بنیامیه و تأسیس بنی العباس درگیر شود حتی اگر دوستان دنبال کنید اعتراضاتی از طرف شیعیان حتی بنیالحسن که کارهایی را انجام میدادند به امام میکردند که چرا دست به قیام مسلحانه نمی زنید؟ علی رغم معادلات ظاهر دست به تشکیل مدرسه زدند و مباحث علمی را مطرح کردند و فرهنگ سازی نموده و تربیت نیرو را انجام دادند و کار عظیمی انجام دادند. حضرت چه کار حکیمانه ای را انجام دادند در یکی از سالها در مورد برآیند کار امام که چه شد صحبت کردیم. بحثی که امشب محضر شما دوستان دارم عذر میخواهم ممکن است برای بعضی از عزیزان قدری خسته کننده باشد در هر صورت من رعایت عموم جلسه را میکنم. در بحث امشب من یک حدیثی را اجازه بدهید از امام صادق علیه السلام بخوانم و بعد هدفم را بیان کنم. امام صادق در یک حدیث مفصلی از جدشان رسول الله شروع میکنند بعد امیرالمؤمنین بعد امام حسن و بعد امام حسین و بعد امام سجاد تا برسند به پدرشان امام باقر ” …
امام میفرماید پدر من در مقطعی به امامت رسید که شیعه دست خالی بود نه مناسک حج را میشناخت و نه آشنایی با حلال و حرام خدا داشت و شیعه نا آشنا با مسائل دینی بود آن مسائلی مثل مسائل حج، امام علیه السلام مدرسه باز کرد در این مدرسه حلال خدا، حرام خدا، اعمال دینی را بیان کرد تا اینکه شیعه از حیث علمی و فرهنگی و آشنایی با معارف دین تکان داد تا جایی که شیعهای که دستش به سمت دیگران دراز بود باعث شد دیگران به سمت شیعه بیایند. نمونه بارزش مثل ابن ابی لیلی یک عالم بزرگ اهل تسنن است قاضی کوفه است زمام قضا را در دست دارد همین آقای ابن ابی لیلی قاضی کوفه باید شاگردی محمد بن مسلم که شاگرد امام باقر است را بکند. این حدیث در مورد امام صادق نیست بلکه در مورد پدر ایشان امام باقر است بحثی که من میگویم این است که کاری که امام باقر علیه السلام برای شیعه انجام دادند شیعه را غنی کردند برای شیعه دانشگاه درست کردند و مردم را محتاج به مردم کردند، امام صادق علیه السلام برای جهان اسلام انجام دادند، البته چرا چون فرصت امام صادق بیشتر است امام باقر در اواخر حکومت بنی امیه است و زمینه نیست و شیعه صفر است و باید حرکتی کند اما امام صادق تکیه به تراث امامشان دارند مثل پدری که از صفر شروع میکند که ارثی برای پسر میگذارد این پسر قابل از این ارث استفاده کرده و چندین برابر میکند. امام صادق خلف قابل و صالح امام باقر است تکیه بر تراث امام باقر زده و از آن سرمایه استفاده کرده و مدرسه را بسط میدهد اما شرط این مدرسه مذاهب اسلامی نیست بلکه غیر مسلمان هم از آن استفاده میکنند. این چهار هزار شاگردی که بنا بر نقل شیخ مفید در مقابل امام صادق زانو میزدند همگی شیعه نبودند، از تمام جهان اسلامی که تا نزدیک فرانسه رفته است و یکی از استانهای آن ایران و دیگری عراق و دیگری حجاز است و دیگری مصر است، یک جهان اسلام به این وسعت همگی شاگردی امام صادق میکنند. اینها شیعه و سنی هستند و برخی ماتریالیست هستند و خدا را قبول ندارند ابن ابی العوجاء کسی است که هیچ چیزی را قبول ندارد ولی وقتی خدمت امام صادق میرسد مناظرات ابن ابیالعوجاء و امام صادق را ثبت کردهاند. اولین کاری که امام صادق میکند به تعبیر امروزیها زمینه ایجاد تمدن اسلامی را فراهم میکند. در این کار هم موفق هست فلذا شاگردان فقط به عنوان شیعه به خدمت امام نمیآیند و این را بگویم که در این مدرسه همهی دانشها هست و هر دانشی که در آن زمان مرسوم بوده در این دانشگاه وجود داشته است و کرسی درس فقه امام به حدی جدی بوده است که برخی امام را به عنوان فقیه میشناسند و این جفا به امام صادق است اصول فقه در کلمات امام صادق است، دانش کلام است، تفسیر است، حدیث هست، حتی مثل فیزیک و شیمی جابر بن حیان یک شیمی دان شاخص آن زمان است که شاگردی امام صادق داشته است. این بحار الأنوار واقعا دریا است مرحوم مجلسی به حق نام این کتاب را بحار الأنوار گذاشت مسائل فلسفی، عرفانی، هستیشناسی، جغرافیا، از آسمان، از زمین، از فرشتگان و… حدود شصت هزار حدیثی که از امام صادق داریم در جمیع علوم است. این مدرسه شرط دین ندارد و ثبت نام ندارد و هر کسی که بخواهد میآید و از آن توشه چینی میکند. از طرفی حضرت زرارة بن اعین به عنوان فقیه و از طرفی هشام بن حکم، مؤمن الطاق را به عنوان حکیم تربیت میشوند، از طرفی قتیبهها میآیند در تفسیر، ابوحنیفه، مالک بن انس و دیگران میآیند و توشه برداشته و میروند. ما این تراث را قدر بدانیم که این تراث از ما روز قیامت سؤال میکنند من خدمت طلاب و فضلای مجلس عرض کنم که میپرسند که چقدر فهمیدیم و چقدر در اختیار دیگران گذاشتیم. الان تابستان دارد تمام میشود رفتید منزل چند دقیقه فکر کنید که در این تابستان چه کردید همه را باید دقیقه به دقیقه پاسخ بدهیم.روز قیامت ذیل آیه “ فلله الحجة البالغة” امام صادق میفرماید یقین ندارم که حضرت بود یا معصوم دیگر که حضرت میفرماید: روز قیامت یک انسان خلافکار میآید و به او میگویند چرا گناه کردی، چرا غیبت کردی، چرا تهمت زدی، چرا امام زمانت را نشناختی؟ هلا عملت؟ میگوید نمیدانستم بعد میپرسند، هلا تعلمت؟ چرا یاد نگرفتی؟ حضرت فرمود این حجت خدا و بالغه است. فلله الحجه البالغه که خدا استدلال محکم دارد. ولی به شما عرض کنم آن بندهی خدا مطمئنا ساکت نمینشیند و میگوید: به من نگفتند، آخوندا به من نگفتند من فلان شهر بودم و آخوند ما نمیگفت. آن روحانی و آخوند شهر را میآورند و بازخواست میکنند. راست میگویند ما از این تریبونها استفاده نکردیم، اصل را جای فرع گذاشتیم و بالعکس، مطلبی که اگر نمیگفتیم به جایی بر نمیخورد را گفتیم و مطلبی که باید میگفتیم نگفتیم. وظیفهی همه ما تبلیغ است، در هر لباس و شغلی و جنسیتی وظیفه داریم رسول خدا فرمود: ” کلکم راع و کلکم مسئول….” منتها یک کسی بیشتر و دیگری کمتر. نکند روز قیامت شخصیها دامان ما آخوندها را بگیرند. حال اگر این روحانی بتواند خدا را قانع کند که خوشا بحالش و اگر نتوانست قانع کند بیجارگی است. میخواهم میگویم که دوستان روحانی و غیر روحانی باید با این تراث آشنا باشیم، یاد بگیریم و یاد بدهیم. خاصیت دیگری که این مدرسه داشت این بود که امام علیه السلام ولو اینکه وارد جزئیات میشدند ولی عمدتا امام کلیات را بیان میکردند امروزه در فصل قانون نویسی میگویند قانونی موفق است که بتواند ضوابط کلی را بیان کند، یکی از اشکالاتی که بر قانون نویسی ما میگیرند به خصوص بعد از انقلاب اسلامی میگویند قوانین جزئی است و ضابطه نمیدهد، و قانونی که جزئی باشد در تغییر است. میگویند قانون موفق قانونی است که کلی و به شکل ضابطه و قاعده بیان شود و قانون گذار موارد را معین کند. مثلا اگر بخواهیم بگوییم افراد ضامن هستند باید بگوییم: هر کسی که مال کسی را از بین ببرد ضامن است و بعد چند مثال بزنیم. مدرسه امام صادق پر است از این قواعد که قاعده ید، اجاره، طهارت، استصحاب و… فقه امام صادق فقه قانون مند و قانون ارائه کن هستند. لذا از دو امام موسی کاظم و امام رضا علیهما السلام داریم که فرمودند: ” علینا القاء الأصول و علیکم التفریع… ” امام میفرماید که ما قوانین کلی را بیان میکنیم و فقها و آشنایان به دین هم باید فروع را استخراج کنند. لذا می بینیم از فقه امام صادق بعد از ۱۳۰۰ سال هنوز جواب میدهد. و اگر هزاران مسئله دیگر ایجاد شود این فقه به دلیل پویایی جوابگو است. فقه امام صادق قاعده گرا است و ضوابط زیادی میدهد. نکته دیگر به عنوان آخرین بخش سخنانم این است که امام در این مدرسه خیلی زیبا و حکیمانه اختلافات را مدیریت کردند. خیلی ها هستند که مدرسه یا «موسسهای را ایجاد میکنند ولی نمیتوانند اختلافات را مدیریت کنند. در مباحث اجتماعی، سیاسی و…. در میمانند. امام صادق به حکم آن اصلی که گفتم زمینه تشکیل تمدن اسلامی را دارد و به خاطر همین با اختلافات با دقت برخورد میکند.
در زمان امام صادق یک بحث اختلاف انگیز به نام جبر و تفویض در میان متکلمین مسلمان مطرح است عدهای طرفدار جبر هستند، جبرگرا هستند یعنی بشر برایش یک سرنوشتی تعیین شده است و هیچ اختیاری از خود ندارد مثل یک تیشه در دست نجار است. طیف وسیع از مسلمانان طرفدار این اندیشه هستند و عدهای در مقابل گفتند بشر اختیار کامل دارد یک بنا این خانه را ساخته است، بنا و سازندهی این خانه الان در این خانه چه دخالتی دارد؟ هیچ دخالتی ندارد. گفتند بشر نسبتش با خدا اینگونه است و خدا عالم را مثل بنا آفرید و بعد کشید کنار و به خود مردم واگذار شد به این گفتند تفویض و جالب هم این است که هر دو به آیات و روایت تمسک میکردند. حالا مدیریت امام لاجبر و لاتفویض بل الأمر بین الأمرین؛ ای کاش فرصت داشتیم تا این مطلب را باز کنیم. این حدیثی که سالیان زیادی است که ذهن بشر را درگیر کرده است. هم اندیشه اول غلط است چون اگر تیشه هستید در دست نجار بشر دیگر نقش جهنم و بهشت چیست؟ آیات قرآن که از بهشت و جهنم صحبت میکند چه میگوید؟ از طرفی این عقیده که خدا کنار رفته است غیر از شرک چیز دیگری نیست چون با این حرف در کنار خدا یک مؤثر دیگر معرفی میکنید. حالا بحثهای فنی آن بماند. لذا گفتند که مفوضه مجوس این امت هستند که به شرک در مقابل توحید کشیده میشوند و حضرت با این بیان اندیشه توحیدی را تقویت نمود. این که خداوند جسم است یا نه ؟ حتی در جامعه شیعه جالب این است که در این بین شیعیان بحث میشود که خدا جسم است و یا نه؟ تعجب میکنید اگر نام کسانی که این عقیده را داشتهاند ببرم، مثل احمد بن ابی نصر بزنطی که از بزرگان شیعه است کسی است که در رختخواب امام رضا میخوابد. بر اساس روایتی که منظور از سند، دلالت و … میگوید که رسول خدا فرمود: من خدا را در شب معراج به صورت یک جوان زیبا دیدم، این آقای احمد بن ابی نصر بزنطی معتقد است به جسمانیت خدای متعال. هشام بن حکم کلامی است و با کسی بحث میکند و تا مرز تکفیر طرف مقابل پیش میرود. ـ ص۲۰ تفسیر علی ابن ابراهیم قمی ج۱ ـ این مطلب را نقل میکند. که ایشان با هشام بن حکم بحث داشت، احمد بن ابی نصر میگوید نعوذبالله خدا جسم دارد و هشام مخالف است و میگوید این روایات باطل است و حضرت صادق میفرماید: ابتدا توضیح میدهد. ـ یا احمد لا ینفع علیک هذا امر عظیم ـ احمد بن ابی نصیر این وادی تو نیست آدم خوبی هستی، خدومی، فقه بلدی ولی این مطلب برای تو باز نمیشود.
روایت داریم که برخی مسائل را نباید وارد شد که برخی وارد میشوند و نمیتوانند جمع کنند. امام اختلافات زراره و حمراء بن أعین را بررسی میکند. حمران بن اعین معتقد است که در جماعت اهل سنت میشود شرکت کرد ولی زراره میگوید چنین اقتدایی صحیح نیست. حمران بن اعین گفت من امام شنیدم که اگر در وقت بخوانند ایرادی ندارد. زراره قبول نکرد و گفت اینجا مکان تقیه بوده است. ولی امام از پیش خود مطلبی را بگوید بدون سوال تقیه نیست. بحثشان شد و آمدند خدمت امام صادق و حضرت فرمود من گفتم شرکت کنید آن تمدن اسلامی و آن که امام از آن پرهیز دارد اختلاف است. من گفتم شرکت کنید و الان هم میگویم شرکت کنید منتها نماز جمعه را اقتدا کنید دو رکعت که تمام شد، دو رکعت بعد را خودتان بخوانید. زراره گفت که یعنی ما خودمان نماز بخوانیم ولی در جماعت آنها حضور پیدا کنیم؟ حضرت فرمود: نعم.
مدرسه امام چون به دنبال ایجاد یک تمدن گستره اسلامی انسانی است اینگونه اختلافات را حل میکند؛ یک زمانی بین هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمن بحث شد، هر دو شیعه هستند در همین بحث تجسیم و تشبیه خدا و منزه بودن خدا، اختلاف پیش آمد و امام مسئله توحید و نفی تجسیم را مطرح فرمودند، گاهی حضرت بعضیها را نهی میکردند اینکه در روایات از علم کلام نهی شده است این به معنای کنار گذاشتن این علم نیست که بعضیها کنار گذاشته اند و گفتهاند: علم فقه است و تفسیر و حدیث، هر که خواند غیر از این گردد خبیث؛ اینگونه نیست؛ امام در این بحثها میفرماید که این بحثها باید مدیریت شود چون دقیق است لذا وقتی بعضی از اصحاب در مناظره کم میآوردند حضرت آنها را تحریم میکرد. در یک زمانی حضرت مؤمن الطاق را تحریم کردند و نزد خود راه ندادند با اینکه او قرة العین امام است ولی چون در جایی در مناظره کم آورده و در جایی که نباید وارد میشده وارد شده حضرت او را به حضور نمیپذیرد. عبدالله بن سنان را واسطه میکند حضرت قبول نمیکند البته بعدها مؤمن الطاق خود را بالا میکشد و مراتب عالی را طی میکند. آنچه من خواستم امشب بگویم این است که امام علیه السلام یک مدرسهای تشکیل داده است که در این مدرسه اولا فرا مذهبی است، اسلامی است، انسانی است، در این مدرسه همه دانشها وجود دارد آن هم به نحو اکمل و اتم که فقه آن قاعدهگرا است. امام در این مدرسه نمیگذارند که اختلافات مدرسه را تکه تکه کند و امام اختلافات را مدیریت میکند و راه صحیح را که راه وسط است را به آنها نشان میدهد. دوستان قدر این تراث را بدانید شما گوگل را وارد میشوید، گوگل یک رسانه صهیونیستی است یک شیعه پشت این ماجرا نیست. وقتی کلمه امام صادق را بزنید بیش از ۱۷میلیون صفحه تحویل شما میدهد، این صفحات همه اش معارف است، چون میدانید ما از امام صادق علیهالسلام بدگویی نداریم از امیرالمؤمنین بد گویی داریم از امام حسین علیه السلام داریم ولی نسبت به امام سجاد و باقر و صادق علیهمالسلام نداریم. کلمه ” امام ششم” را بزنید ۶میلیون صفحه میآورد. ما باید اولا خودمان با این تراث آشنا شویم و ثانیا دیگران را آشنا کنیم. دیروز یک پیام کوتاه آمد به گوشی من از یکی از خبرگزاریها که فلان مستشرق خارجی به جای انجیل صحیفهی سجادیه را مطالعه میکند، خیلی برایشان جالب بود که یک غیر مسلمان صحیفهی سجادیه را مطالعه کند. اولا من خوشحال شدم که یک غیر مسلمان چنین کتاب عظیمی را مطالعه کند و یک غصه هم خوردم که چرا ما بیخبر باشیم. صحیفهی سجادیه امروزه در بسیاری از کلیساهای مسیحیان عرب خوانده میشود؛ فلان مستشرق، فلان آقا، فلان خانم چیه؟ اگر در اینترنت بزنید ” انتشارات مزامیر
” که برای مسیحیان لبنان است یکی از منشورات آنان صحیفهی سجادیه است که وقتی یک مسیحی صحیفه را باز میکند میبیند که چقدر حضرت با خدا قشنگ صحبت کرده است. لذا صحیفهی سجادیه همان تمدن است. انشاءالله این تراث را باید به دنیا منتقل کنیم و زمینهها آماده است و عذری هم از ما پذیرفته نیست. اما شرطش این است که اول خودمان مسلح باشیم.
خدایا ما را با این تراث عظیم آشناتر بگردان؛
توفیق عمل به این دانستهها عنایت بفرما؛
خدایا توفیق تبلیغ مذهب و تشیع را به همه ما عنایت بفرما؛
ما را از مبلغان دینت قرار بده؛
خدایا هر کسی که به دین، اسلام، ممالک اسلامی خدمت میکنند توفیق روز افزون عنایت بفرما؛
شب شام شهادت امام صادق است، من برای اینکه زمینه را آماده کنم، عرض کنم؛ عصری که برای این بحث داشتم آماده میشدم جملهای را دیدم که شیخ عباس قمی در جلاء العیون علامه مجلسی نقل میکند که گرچه اشتباه تاریخی دارد، ولی صرف نظر از آن همچین امامی که بخش ناچیزی از آن را امشب برای شما گفتیم، پنج مرتبه نقل میکنند منصور دوانقی خبیث تصمیم به قتل حضرت میگیرد که هر بار معجزهای را میبیند و منصرف میشود، یکی از آن موارد این است که شبی تصمیم جدی میگیرد که امام را به قتل برساند، این کار گزار خود را به نام ” ربیع ” میگوید برو ” جعفر بن محمد ” را بیاور در هر حالتی که هست؛ ربیع خودش یک انسان عجیبی است که از طرفی محبت اهلبیت علیهمالسلام را دارد و از سویی هم هوا و هوس دنیا دارد، پسری دارد به نام محمد بن ربیع که قسی القلب و خشن است؛ به این پسر میگوید منصور چنین تصمیمی دارد، این خبیث نیمههای شب میآید در خانه حضرت حتی در هم نمیزند یک نردبان گذاشته و وارد خانه حضرت میشود، خود خبیثش نقل میکند که میگوید امام به کمرش پارچهای را بسته و مشغول نماز است؛ میگوید گفتم باید ببرمت، امام فرمودند که اجازه بده من دو رکعت نماز بخوانم نگذاشت حضرت فرمود بگذار غسل کنم نگذاشت، امام حتی فرصت لباس پوشیدن نداشت و با همان وضعیت حرکت کرد، خدایا چه گذشته است؛ نقل میکنند امام را با سر برهنه و پای برهنه میبرد؛ خودش سوار اسب و حضرت را پیاده میبرد با سن بیش از شصت سال؛ میگوید یک مرتبه دیدم این پیرمرد نمیتواند راه برود، میگوید امام را سوار کردم و به کاخ منصور بردم؛ و موفق هم نشد امام را به شهادت برساند. ” الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون”…