فقه و نوآوري
- در تاریخ ۰۹ آبان ۱۳۸۷
- ساعت ۲۱:۴۸
- پرینت مطلب
خلاصه خبر :
سخنراني در همانديشي فقه و نوآوري، برگزار كننده جنبش نرمافزاري، در سالن دفتر تبليغات اسلامي قمبسماللهالرحمنالرحيم
فقه و نوآوري
امام صادق عليهالسلام: إنما علينا أن نلقي إليكم الاصول و عليكم أن تفرّعوا.
امام علي عليهالسلام: من أكثر الفكر في ما تعلّم أتقن علمه و فهم ما لم يكن يفهم.
امام علي عليهالسلام: فضّل العقل علی الهوی لأن العقل يملكّك الزمان و الهوی يستعبدك للزمان.
اين عنوان (فقه و نوآوري) يادآور چند نقد و پرسش مهم است.
اما نقدها:
1. خودستيزي، خود سلبي و پارادوكس در اين تعبير؟
2. سلّمنا كه خود ستيز نيست: آيا چيزي باقي مانده مؤثّر؟ با...
3. سلّمنا: لكن نوآوري حتي در بعد نظري با بدعت ـ هنجارشكني و در نهايت ابتذال در اجتهاد مرز ندارد.
4. سلّمنا فرق دارد لكن احتياط در عمل اقتضا ميكند كه به اين كار دست نزنيم زيرا كاري است كه شروعش با ما است لكن انجامش در اختيار ما نيست!
و اما پرسشها
1. مفهوم نوآوري چيست؟ 2.رقيب آن كدامها است؟ 3. ساحتها نوآوري چيست؟
(تحقيق در مورد نقدها)
فقه: حداقل سه اصطلاح دارد: أ. دانش استنباط و علم كشف شريعت؛ (شريعت يعني اعتبارات و مجعولات الاهي: احكام) ب. نفس عمليات استنباط؛ ج. مجموعه مسائلي مدون از استنباطات.
1. فقه هر كدام باشد بشري است هرچند رها نيست، با حقوق فرق دارد لكن عصمت در آن نيست (مگر اجماعات آن ـ بر برخي مباني آن هم با واسطه ـ). پس قابل نوآوري است و خود ستيز نيست. در شريعت نوآوري بي معنا است نه در فقه.
2. بعيد ميدانم صاحب فكري به نقد دوم معتقد باشد در عين حال به پرسش سوم كه رسيديم ثابت ميكنم چقدر كار در فقه مانده است. ميتوان گفت 10% فقه كار شده است. (خيلي كار شده و خيلي خيلي مانده است).
3. لازمه نوآوري بدعت نيست. دو مفهوم جدا است در پرسش اول پاسخ ميدهم.
4. اين انديشه را ترسي مذموم ساپورت ميكند كه در جاهاي ديگر نيز خود را نشان ميدهد! و مبناي آن ترس است نه منطق! نوآوري بسان آب حيات است.
اما تحقيق در مورد پرسشها:
ج. س. 1. «نوآوري» مفهومي ارزشي است يعني ايجاد تحول در قالب «تغيير، ترميم، تكميل، توسيع» با گرايش به تكامل و عموماً با حفظ بنيانهاي شناخته شده (از حديث فوق ميتوان اين مطلب را برداشت كرد) و هميشه با ابزار مناسب آن علم.
ج. س. 2. رقيب نوآوري دو چيز است: 1. بدعت، ابتذال در اجتهاد، سكولاريزاسيون، ادله را تختهبند زمان و مكان كردن و...؛ 2. تصلب، تجمّد، يخزدگي و فارغ از مصالح، زمان و مكان به اصطلاح اجتهاد كردن، هرچند ممكن است به انگيزه مقدسي باشد. ما كار به قبح فعل داريم نه قبح يا حسن فاعلي.
ج. س. 3. ساحتها را ميتوان در شمارههاي ذيل بر شمرد:
1. كشف تواناييهاي منابع (و لو منبع جديد اضافه نكنيم) مثل كشف پتانسيلهاي موجود در عقل، عرف، مصلحت.
2. توسعه اصولي فقه در مسأله نه در حجم.
3. توجه به تزاحمها در فقه حكومي، سياسي و اجتماعي و طرح نظرية «استنباط دوم».
4. طرح مسائل فقهي جديد و نوپديد.
5. تحول در ساختار فقه
6. روششناسي
7. توجه به مقاصد شريعت در فقه
8. به كاربردن ادبيات جديد در فقه (ادبيات عاطفي، اخلاقي نه آمرانه و خوش سليقه مثلاً به جاي: «زن نبايد بدون اذن شوهر از منزل خارج شود» ميتوان گفت: «زن در موارد ذيل بدون اذن شوهر نيز ميتوان از منزل خارج شود» و سپس 7ـ8 مورد كه هست!
9. نظام وار اجتهاد كردن
10. ...