header

نقدی بر برخی از تبلیغات معاصر

خلاصه خبر :
رسالت روحانیت در بیان و دفاع از تراث
بسم الله الرحمن الرحیم

نقدی بر برخی از تبلیغات معاصر

قال الامام ابو عبدالله الصادق (ع): علماء شیعتنا مرابطون و قال الامام ابو محمد العسکری (ع) فی علماء السوء: و هم اضر عل ضعفاء شیعتنا من جیش یزید علی الحسین بن علی علیهما السلام و اصحابه
در اسلام نسبت به عالم ارزشی و قیمتی وجود دارد که هیچ مکتب و آیینی این ارزش را قائل نشده است. حتی شاید برخی از عالمان از برخی انبیا هم اقرب باشند. دنباله ی همین ارزش و قیمت ثوابی برای عالم در نظر گرفته شده است. این روایات عجیب و غریب در باره ی عالم را نگاه کنید، یک ساعتی یا یک لحظه ای که عالم در کتابخانه اش یا استراحت گاهش ینظر فی علم از عبادت هفتاد سال یا گاهی یک سال بالاتر است. پس یک ارزش و قیمت و دو پاداش و ثواب. سوم مسئولیت و تعهدی است که برای عالم بیان شده است. گویا من له الغنم فعلیه الغرم. ارزش و ثواب هست اما مسئولیت و تعهد هم هست و متعاقب این بحث مسئولیت و تعهد بحث عقوبت و عذاب است. باز هم روایات عجیب و غریبی در مورد عذاب عالم وجود دارد که گفته شده است هیچ موجودی، هیچ انسانی، هیچ جن و انسی عقابش به اندازه ی عالم سوء نیست. این چهار ساحت در مورد عالم هست. ارزش و قیمتش، پاداش و مثوبتش، مسئولیت و تعهدش، عذاب و عقوبتش. من در بحث امروز می خواهم از بخش سوم یعنی مسئولیت های عالم  قدری بگویم. در مجموعه مسئولیت هایی که دارد من به چهارتا بعد از فهم دین اشاره می کنم:
اولا بیان دین، امر به معروف، ارشاد جاهل، تبلیغ دین. در طول تاریخ عالمان بوده اند که مذاهب را تبلیغ کرده اند حتی مذهب اهل تسنن یا یهود و مسیحیت را. اگر نامی از این مذاهب است این علما بوده اند که نام این مذاهب را زنده نگه داشته اند. در این جا می توانیم به مسئولیت اول حرمت کتمان را هم اضافه کنیم.
نمی تواند عالم بگوید من مسئولیت بیان دین را ندارم.
دوم: نهی از منکر، قیام در مقابل باطل، جلوگیری از بدعت ها، بالاخره گاهی یک کسی گاهی هم از درون همین حوزه ها سردر می آورد و بدعت گزار است، چه کسی باید با این بدعت مقابله کند و پاسخ دهد؟ این یک وظیفه ای است که عالمان دارند.
سوم: درست بیان کردن، بهانه دست دیگران ندادن، موجب ضلالت نشدن. خیلی عالم باید محتاط باشد که خدایی ناکرده حرفی نزند، کاری نکند که موجب ضلالت شود. امام عسکر در صفت همین عالمانی که باعث ضلالت می شوند می فرمایند این ها از جیش یزید بر حسین و اصحاب حسین ضررشان بیشتر است. آن ها کشتند بردند، غارت کردند و کاری نبود که نکنند در عین حال فرزند همان امام حسین با واسطه می فرمایند علمای سوء از آن ها بدتر هستند و خیلی زیبا امام استدلال می کنند می فرمایند: فانهم یسلبونهم الارواح و الاموال و هؤلاء علماء السوء یُدخلون الشک و الشبهة علی ضعفاء شیعتنا فیضلونهم، جیش یزید با امام و اصحابشان چه کرد؟ آن ها جان و مال امام و اصحاب امام را گرفتند اما دینشان را نگرفتند، اما علماء سوء جان و مال نمی گیرند، ای کاش جان و مال می گرفتند، اعتقاد را می برند و شک را جایگزین اعتقاد می کنند.
این را هم اضافه کنید که هیچ کس هم قرنطینه نیست و نمی تواند بگوید من که خیالم راحت است.
چهارم دفاع از تراث. یعنی گاهی اوقات خودش شک ایجاد نمی کند اما در مقابل هجمه های دیگران کم تفاوت است یا قدرتش را ندارد و نمی رود قدرتش را کسب کند. 
این چهار وظیفه را من محضر شما گفتم. قبل از همه ی این ها فهم دین است.
از بین این چهار مسئولیت در مورد دو مسئولیت آخر می خواهم چند دقیقه ای با شما صحبت کنم. 
امام صادق ع می فرمایند: علماء شیعتنا مرابطون (عالمان شیعه مرزدار هستند، لب مرز هستند) فی الثغر الذی یلی ابلیس و عفاریته (آن طرف مرز ابلیس و اصحاب ابلیس هستند، این طرف مرز ضعفاء شیعه هستند و این عالمان در میان این ها هستند) یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا (نگهبانی می دهد، شب نمی خوابد، صبح نمی خواهد، دائم رصد می کند دشمن را که این ها خروج نکنند بر ضعیفان شیعه) و عن أن یتسلط علیهم ابلیس و شیعته ( که مبادا ابلیس و شیعیان ابلیس امروز بگویید امواج ضلال امواج شبهه مسلط شوند)
شاید ما در دورانی قرار داریم که بیشترین بهانه دادن ها، بیشترین بد سلیقگی ها، بیشترین ایجاد شبهه متأسفانه گاهی از درون نیروهایی که به دین منسوب هستند صورت می گیرد. یک عده که کارشان است، آن ها جزو ابلیس و عفاریتش هستند ما نباید از رسانه های غربی، از فلان روزنامه ی فرانسوی، فلان کانال اسرائیل و ... توقع داشته باشیم که از دین بگویند، آن ها اگر شبهه نکنند در کار خودشان کوتاهی کرده اند اما نکته این است که گاهی اوقات کسانی که منسوب هستند ... شما نگاه کنید این چند وقت، من دوست ندارم مثال بزنم ولی اگر مثال زده نشود بحث می شود کلی ابو البقاء و همه هم  می گویند ما می دانستیم، من نام نمی برم ولی موارد را اشاره می کنم. یک زمانی یکی از مداحان محترم یک مطلبی را نسنجیده راجع به امام حسین ع گفته بود، من یادداشتی در فضای مجازی گذاشتم اتفاقا آن جا گفتم اگر شخصی اشتباهی می کند نباید ما خدماتش را نادیده بگیریم؛ این کار درست نیست. اشتباه را باید گفت تا از این لغزش ها جلوگیری شود. یکی از سایت ها گفته بود اگر این شخص انقلابی هم نبود شما این موضع را می گرفتید؟ ای وای، ای وای، ای وای، یک نفر یک بی احترامی بکند، نمی گویم به قصد، بعد یک عالمی یک کارشناسی تذکر دهد و بگوید این گونه بی دقتی ها نشود آن وقت به او اینطور گفته شود؛ این ها خودشان آنقدر غوطه ور در مسائل جناحی هستند که این فکر آلوده شده است و اگر کسی مطلبی هم بگوید آن گونه حملش می کنند و احتمال نمی دهند که از باب دفاع از تراث و دفاع از ساحت معصوم است یا اگر یک کسی یک بی ادبی و بی احترامی کرد نگاه می کنند ببینند اگر از جناح خودشان است ساکت می شوند و اگر از جناح مقابل است در بوق و کرنا می کنند؛ این ها خیلی مصیبت است، خیلی بداخلاقی است. من اگر مواردی را ذکر می کنم از باب دفاع از تراث است. 
ما گاهی در درون حوزه کسانی را می بینیم که این ها هیچ چیزی از شیعه را باقی نمی گذارند، با لباس روحانیت، در درون حوزه، با یک سری عناوین در حد مرجعیت که اطرافیان آنها به کار می برند، عصمت امام را دست می گزارند، مهدویت را دست می گزارند، فقه را زیر سؤال می برند، تراث گذشتگان را دست می گزارند، حوزه را، فقاهت را که یک نوآوری دارند، آیا این مصداق موجب ضلالت دیگران نیست؟ هیچ کسی نمی تواند به من بگوید که تو با نوآوری مخالف هستی، اما نوآوری ادب دارد. ما سال گذشته تصدی زنان در مناصب سیاسی اجتماعی را بحث کردیم و آخر هم به جواز رسیدیم اما نه سر و صدا کرد، نه دست به دست شد، همین مسأله را یک آقایی ممکن است بحث کند اولا که حمله می کند به فقها، فقهای ما در گذشته معصوم نبودند اما تراثی برای ما گذاشته اند، باید گفت فقها این را گفته اند ولی نظر من این است، نوآوری راه دارد، اگر ثابت شد پذیرفته می شود، نوآوری باید در جمع علمی مطرح شود آن هم با حفظ ارزش ها، کدام قوم، کدام جمعیت است (این را کسی می گوید که خودش مورد هجمه است) که با تراثش این گونه رفتار کند؟
این یک قسمت بود قسمت دیگر مبلغین ما هستند در همین دهه ی محرم، مثلا شخص یک روایت می بیند بدون این که توجه کند که این روایت درست است یا نه، بدون این که ببیند این روایت در آن نظام حلقوی چطور پاسخ می دهد روایت را مطرح می کند، می گوید اگر کسی گریه کند یا بگریاند اگر به اندازه ی تمام رمل عالم گناه کرده باشد، اگر به اندازه ی قطرات دریا گناه کرده باشد، اگر به اندازه ی برگ تمام درختان گناه کرده باشد خداوند او را می بخشد، وجبت له الجنه، اولا وقتی می خواهیم یک روایتی را بگوییم اولین کار بررسی سند روایت است، بعد استثنائاتش است، این روایت را می گوید، همین مطلب را می آورند در فضای مجازی و بعد زیرش می نویسند حالا فهمیدیم چرا اختلاس می کنند، حالا فهمیدیم چرا ...، سؤال: آیا حق الناس هم همینطور است؟ آیا در روایت هم داریم که این گریه ها کار حق الناس را هم تمام می کند اگر طرف مقابل راضی نشود؟ یا در این جا برای سه درهم شهید را از قبیله ی بنی نجار طبق آن روایت بسیار معتبر نگه داشتند، پس حق الناس که نه، اگر شرک به خدا هم باشد بخشیده می شود؟ ان الله لا یغفر أن یشرک به، سوم برخی از گناهان است که ولایت  و ارتباط انسان را با خدا قطع می کند، ولایت انسان با اهل بیت را قطع می کند، این را بگذارید کنار آیات قرآن که نزدیک به صد مرتبه می گوید ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات، کجا قرآن وعده داده است که فقط برای ایمان یا ... ببخشد و به بهشت ببرد، مگر نخواندیم و اهل بیت نفرموده اند که اگر چیزی رسید عرضه کنید بر قرآن، عرضه کنید بر عقول، عرضه کنید بر سنت مسلم شرع، بله بنده معتقد هستم که گریه بر امام حسین ع جزو اعمال صالح است، یکی از اعمال صالح است اما نه همه ی اعمال صالح، خیلی ارزش دارد، اشک بر امام حسین خیلی ارزش دارد، بنده اگر یک وقتی بتوانم قطره ی اشکی بریزم تا چند وقت خوشحال هستم (یک وقت فردا بنده را متهم نکنند که کذا و کذا) ولی حرف من این است که یک مرتبه جریان آن دزد انار نشود که گفت من دوتا انار می دزدم، دوتا نان می دزدم، صدقه می دهم ... امام به او فرمودند خدا مرگت بدهد، نشنیدی که خدا می فرماید «انما یتقبل الله من المتقین».
در همین ایام محرم یک آقایی می خواهد راجع به فداکاری، اخلاص، نسبت به دیگران مهربان بودن را بیان کند حتما باید نماز را بزند بعد بگوید اگر شراب بخوری ولی به خاطر دوستت فلان از نمازی که ... نماز جای خود دارد پرهیز از محرمات جای خود دارد، تلک حدود الله، نماز ناموس خداست، طوری حرف می زند که طرف می گوید خب از این به بعد من برای رفیقم فداکاری می کنم، نمازی که این ها می خوانند چه فایده ای دارد؟ آن خانم می خواند می بخور منبر بسوزان بنده آزاری مکن، این اسلام نیست، حالا هم این ها می خوانند، نه می بخور، نه منبر بسوزان و نه بنده آزاری بکن. بله کسی که می نخورد، منبر را هم نسوزاند ولی بنده آزاری کند تباه است. 
یک مرتبه یک کلیپی منتشر شد که امام زمان که ظهور کنند گردن کسانی را که زکات نمی پردازند می زنند. اولا این نیست در روایت، در روایت داریم مانع الزکات، باید دقت کرد، مانع الزکات یعنی کسانی که در مقابل شریعت موضع اقتصادی می گیرند، نه غیر معطی الزکات بعد هم شما باید این روایت را در آن نظام حلقوی ببینید، یعنی حکومت مهدوی، جهانی بودن حکومت مهدوی، تازه سند روایت مشکل دارد، سندش هم که مشکل نداشته باشد خبر واحد در این گونه موارد حجت نیست، احکم شرعی را می توانیم از خبر واحد بگیریم آن هم به خاطر تعبدی که داریم. بعد این سؤال مطرح می شود که چه ضرورتی در طرح این مسأله وجود دارد؟ این حرف چه کسی را جذب امام زمان می کند؟ چه کسی را می گریزاند.
یکی دیگر می آید می گوید اسماعیل ذبیح الله یک گله ی گوسفند داشت در کربلا، هر چیز را که می بینند می آیند مطرح می کنند، قدیم این حرف ها در همان جلسه دفن می شد، نه بلندگو بود، نه ریکوردر بود، نه موبایل بود، اما الآن اینطور نیست، من سؤال دارم که اسماعیل ذبیح الله در کربلا چه می کرد؟ آن اسماعیل که پیغمبر بود، اسماعیل صادق الوعد بود، حزقیل بود، اسماعیل بن ابراهیم طبق روایات خیلی محترم بوده اما پیامبر نبوده است، بعد در کربلا چه می کرد، که آن گوسفندها سه روز تشنه و گرسنه؟ آن یکی تقسیم می کند دریاها را به شیعه و سنی، آن یکی می گوید خربزه ی تلخ ولایت را قبول نکرده است، خربزه ی شیرین ولایت را قبول کرده است، این ها بر فرض هم که باشد سؤال من این است که آیا ضرورت بیان شیعه، بیان معارف اهل بیت این ها است؟ یا اگر بخواهیم معارف اهل بیت را بیان کنیم، از ولایت بگوییم، این طور باید بگوییم؟ نمی شود ولایت را با بیان با برهان بیان کرد؟ این همه داریم که عقل را کنار ادله بیاورید. این ها موجب ضلالت شدن است. بعد هم می گوید من کاری ندارم، باید معارف را گفت. معارف را بگویید. هر روز یک چیزی، دشمنان هم خوب فهمیده اند که چطور پیدا کنند. یک جلسه ای که اساتید می گفتند ما در ایام کرونا چه کردیم و چه کردیم و مراجع چه کردند و حوزه درخشید و ... من گفتم ولی متأسفانه یک مشکلی وجود دارد. مشکل ما این است که گاهی هست که یک اتاقی داریم که مثلا در زمستان می خواهیم آن را گرم کنیم، از سر شب چند تا بخاری یا شوفاژ روشن می کنیم و تا صبح این اتاق را گرم می کنیم ولی یک دفعه یک کسی که عقل سالمی ندارد می آید و دریچه را باز می کند، در عرض چند دقیقه هوا سرد می شود، شب تا صبح بخاری را روشن کردیم ولی با باز کردن دریچه در زمانی که نباید باز شود اتاق دوباره سرد می شود. حوزه ی ما واقعا در برخی از امور می درخشد، مراجع ما می درخشند، این طلبه های جهادی که رفته بودند درون بیمارستان ها من همیشه دعایشان می کردم، اما یک مرتبه شخصی یک چیزی می گوید که همه را خنثی می کند. وظیفه ی من و شما این است که خوب کار کنیم، بر تاریخ، بر جغرافیا مسلط باشیم، من به برخی از اخباری ها احترام می گذارم ولی این حالت اخباری گری که هر چیزی دیدیم، رطب و یابس بدون این که با سایر ادله بسنجیم، نقل کنیم باید کنار گذاشت و دفاع از تراث یعنی اگر یک مطلب ناحقی گفته می شود باید صداهای متعدد بلند شود. برخی می گویند ما نمی توانیم ورود کنیم چون زود عصبانی می شویم؛ درست هم می گویند، من هم سفارش می کنم که وارد نشوید ولی نباید این طور باشد، نباید انسان ناراحت بشود، من وقتی می خواهم کلامی را نقد کنم اول نگاه می کنم ببینم اگر نقاط مثبتی دارد بگویم، در جوابی که من به آقای سروش دادم گفتم ایشان چند مطلب گفته است دوتا از آن ها درست است و دو تایش اشتباه است و ما قبول نداریم و اتفاقا کار از همین جا خراب می شود اگر تمام مطلب خراب و باطل باشد کار ساده است، وقتی دو مطلب، سه مطلب گفته می شود که درست است و مخاطب احساس می کند که درست است بعد دو مطلب بعدی جا باز می کند. من چیزی که از شما می خواهم این است که این ها رصد کنید. انسان وقتی منبر می رود، چیزی می نویسد اولا اقتضائات زمان را ببیند، ضرورت دارد، ندارد، سوء استفاده ها را ببیند، من بارها گفته ام ما مسئول برداشت های دیگران هستیم، اگر باعث سوء برداشت می شود می شود جزو روایت امام عسکری که باعث تضعیف اعتقادات شیعیان می شود پس ما نباید این کار را انجام دهیم.

۱,۰۹۰ بازدید