باید از قرآن عذرخواهی کنیم
- در تاریخ ۲۴ مهر ۱۴۰۰
- ساعت ۲۳:۵۶
- پرینت مطلب
خلاصه خبر :
گلایه از کمتوجهی علما نسبت به ظرفیت قرآن.قرآن کریم از غیر متناهی است و چون از غیر متناهی است و این غیر متناهی در قرآن تجلی کرده است، قرآن هم غیر متناهی شده است.
به گزارش ایکنا، اولین جلسه دوره جدید درس تفسیر قرآن آیت الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه صبح امروز 21 مهرماه در فضای مجازی برگزار شد. متن جلسه از نظر میگذرد :
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث را از ظرفیتی که قرآن دارد شروع میکنم. قرآن کریم از غیر متناهی است، از سوی خداست و چون از غیر متناهی است و این غیر متناهی در قرآن تجلی کرده است، قرآن هم غیر متناهی شده است. حدیثی از امام صادق(ع) هست که میتواند شاهد این ادعا باشد: «لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه ولکنهم لا یبصرون». حضرت فرمودند: «تجلی الله». بنابر نظر مشهور «الله» اسم علم برای ذات مقدس الاهی است و در آن تمام صفات کمال و جمال نهفته است. اگر «کلام» منحصر به قرآن نباشد، یقینا قرآن را دربرمیگیرد.
لزوم ظرفیتشناسی قرآن
از رسول خدا(ص) روایت داریم: «فَضْلُ القُرآنِ عَلى سائِرِ الْكَلامِ كَفَضْلِ اللّه عَلى خَلْقِهِ». شخصی از امام صادق(ع) سوال کرد: «ما بالُ القرآنِ لا يَزدادُ علَى النَّشرِ و الدَّرسِ إلاّ غَضاضَةً» یعنی چرا هر چه قرآن تدریس و تدرس میشود طراوت و تازگی او معلوم میشود و افزون میشود. حضرت فرمودند: «لأنَّ اللّه َ تباركَ و تعالى لم يَجعَلْهُ لِزمانٍ دونَ زَمانٍ، و لا لِناسٍ دونَ ناسٍ، فهُو في كلِّ زَمانٍ جَديدٌ، و عِند كُلِّ قَومٍ غَضٌّ إلى يَومِ القِيامَةِ؛ چون خداوند تبارك و تعالى، آن را تنها براى زمانى خاص و مردمى خاصّ قرار نداده است. از اين رو، در هر زمانى و براى هر مردمى، تا روز قيامت، تازه و با طراوت است». ما با چنین کتابی سروکار داریم. امیرالمومنین(ع) هم فرمودند: «اِنَّ القُرآنَ ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق».
در طول تاریخ این غیر متناهی مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته است. از عصر رسالت تا پایان غیب صغری حدود دویست و هشتاد مفسر شناسایی شدند. از این دویست و هشتاد مفسر که کتاب تفسیر داشتند، دویست و سی متن از بین رفته و بقیه باقی مانده است.
مطلب دیگری که هست این است که لایتناهی بودن قرآن به این معنا نیست حسابوکتاب نداشته باشد. ما میگویم؛ میشود قرآن را تفسیر کرد ولی یک مرز دارد و آن این است که متناقض با مسلمات دین و عقل و تاریخ و تجربه نباشد. اگر اینطور نباشد درحدی که میشود اقامه دلیل کرد میشود مطالبی را به قرآن نسبت داد. ممکن است یکجا نسبت قاطع داده شود، یکجا نسبت ظنی داده شود، یکجا هم در حد احتمال مطرح شود.
در ادامه همین بحث ظرفیتشناسی قرآن باید از برخی عالمان به جهت کمتوجهی به قرآن کریم گلایه کنم. با اینکه در طول تاریخ مفسران و فقها زحمت کشیدند اما باید عذر تقصیر محضر این کتاب شریف برد، دست و پای قرآن را بوسید و عذرخواهی کرد. گاهی برخی جوانها یا آنهایی که سنی دارند ولی جوانی میکنند حملاتی به فقها میکنند که فقها از قرآن استفاده نکردند. گاهی این انتقادها از مرز انصاف بیرون میرود ولی در اصل باید این انتقاد را پذیرفت.
شیخ اعظم در کتاب مکاسب بحثی دارد که آیا میشود سلاح را به قاطعان طریق فروخت؟ اول بحث را مطرح میکند، بعد حدیث تحف العقول را مطرح میکند، آخرش هم میگوید من تامل دارم. در اینجا باید محضر شیخ اعظم عرض کرد جناب شیخ، فرض شما این است که یک گروه فاسق نیاز به سلاح دارد و یک نفر سلاح اینها را تامین میکند. اینجا باید سراغ روایت تحف العقول بروید تا بعد گفته شود روایت ضعیف است، بعد هم بگوییم نهایتا حدیث حرمت تکلیفی میآورد، نه بطلان وضعی و در آخر هم تامل کنید. پس آیات قرآن چه میشود؟ چرا به قرآن تمسک نمیکنید؟ شما اصولی هستید نه اخباری و قرآن در این مورد مطلب دارد. مقاصد قرآن، احکام قرآن اینجا به کار میآید. بالاخره آیا این کار عدل است یا ظلم است؟ آیا آیات قرآن درباره عدل چیزی ندارد؟
قرآن مشمول مروز زمان نیست
اینجاست که میتوان عرض کرد؛ باید حکم قرآن را شناخت. قرآن شمس است، قرآن قمر است. شمس مشمول مرور زمان نمیشود. شما هر روز خورشید را میبینید احساس طراوت میکنید، هیچ وقت از دیدن آن خسته نمیشوید. قرآن اینگونه است و برای مسائل مختلف ظرفیت دارد. واقعا مکاسب شیخ در زمان خودش یک تحول بود، ولی بعدا اینقدر مباحث جدید آمد که دیگر کتاب مکاسب برای بررسی آنها صرفا ابتدای خوبی است و نه انجام خوبی؛ ولی قرآن اینگونه نیست، یعنی هم ابتدای خوبی است، هم واسط خوبی است، هم انجام نیکویی است. این مطالب را به عنوان مطلب اول درس امروز من حساب کنید.
مطلب دوم که امروز باید عرض کنم این است که هدف ما چیست؟ شاید خیلی از عزیزانی که صدای ما را میشنوند سوال کنند فلانی میخواهد چکار کند؟ من اول میگویم هدفم چه چیزی نیست. هدف ما گفتوگو از مباحثی که بزرگان تاکنون داشتند نیست. زیاد به مباحث لغوی نمیپردازیم مگر جایی که معنای مورد نظر بر بحث لغوی توقف داشته باشد. از بیان اقوال پرهیز میکنیم، زیاد مباحث تاریخی نخواهیم داشت. از بحثی که به گمان ما ثمره علمی دارد ولی ثمره عملی ندارد پرهیز میشود. اصلا فرصت نیست به همه اینها بپردازیم.
آنچه هدف ماست بیان پرتو و شمهای از آیات قرآن است؛ از جمله نکات اعتقادی، فقهی، حقوقی، اخلاقی، نکات سیاسی، کشف سیستمهای اسلامی از قرآن، کشف نظام و ... . سعی میکنیم از اینها گفتوگو شود. اگر ذیل آیات شبههای وجود داشته باشد مطرح میکنیم. روایاتی که ذیل آیات است را بررسی میکنیم. برخی میگویند چهار هزار روایت ذیل آیات داریم. کار دیگر ما فلسفه تفسیر است. کار فلسفههای مضاف این است؛ بیرون از یک دانش میایستند و ناظر به آن دانش مطالب کلی را بیان میکنند. اگر تفسیر قرآن را یک دانش حساب کنیم، نکاتی که داخل تفسیر نیست ولی ناظر به تفسیر قرآن است، مسائل تفسیر قرآن است. مثلا یک بحثش ظرفیتشناسی تفسیر قرآن است.
پس موضوع موضوع بحث ما بیان پرتو و شمهای از قرآن است. یک روز ابن عباس خدمت امیرالمومنین (علیه السلام) رسید گفت برای من از تفسیر بگویید. حضرت از باء بسم الله شروع به تفسیر کرد و تا صبح از باء بسم الله صحبت کرد. بعد فرمود ابن عباس برو. ابن عباس یک جوان طلبه تازه به ثمر رسیده نبود ولی وقتی نزد امام قرار میگیرد اینطور است. اگر امام صادق(علیه السلام) مخاطب امیرالمومنین (علیه السلام) بود که محشر دیگری برپا میشد. بنابراین حضرت فرمود اگر میخواستم هفتاد شتر از تفسیر فاتحه الکتاب پر میکردم. همه اینها شاهد این است که قرآن این ظرفیت را دارد و ما شمهای را بیان میکنیم.
روش ما این است که هفتهای یک جلسه داریم ولی معنایش این نیست درس تفسیر فرع است، بلکه این اصل اصل است. ضمنا ما سعی میکنیم ترتیبی-موضوعی بحث کنیم. کار ما ترتیبی است اما گاه آیه به تعینی اشاره میکند که در آیات دیگر هم مورد اشاره است. در آنجا به قدری که تفسیر موضوعی نشود، ممکن است آن بحث را بیان کنیم.
انتهای پیام
لینک خبر : https://iqna.ir/00GnyQ