header

امام خمینی و تحولات حوزه

خلاصه خبر :
امام خمینی و تحول متکامل بعد از انقلاب در آموزش و پژوهش حوزه های علمیه با تاکید بر فقه و پیرافقه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله و لعنة الله علی اعدائهم اعداء الله 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و اهدنا لما اختلف فیه من الحق باذنک انک تهدی من تشاء الی صراط مستقیم 
قال الامام علی علیه السلام :
اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعَايَةٍ لَا عَقْلَ رِوَايَةٍ، فَإِنَّ رُوَاةَ الْعِلْمِ كَثِيرٌ وَ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ.
هرگاه خبرى شنيديد آن را نيك بفهميد و در آن بينديشيد، نه اين كه بشنويد و نقل كنيد. زيرا نقل كنندگان علم بسيارند ولى، انديشه كنندگان در آن اندك اند.
موضوعی که می خواهم راجع به آن صحبت کنم : امام خمینی قدس سره و تحول در حوزه های علمیه است
تحول متعلَّقش بهش می تواند سیاسی اخلاقی علمی و پژوهشی باشد و من در این وقت مغتنم دوست دارم تحولات علمی را مطمح نظر قرار دهم البته تحولات اخلاقی و یا سیاسی که رخ داده مطمح نظر ما نیست .
تحول میتواند متکامل یا ارتجاعی باشد ؛ تحول الزاما پیشرفت نیست حتی ممکن است عقب گرد باشد ولی چون بحث امام رضوان الله علیه مطرح می شود طبیعتا تحول متکامل مراد است ولو ممکن است از ان جهت هم مسائلی رخ دهد که ربطی به این شخصیت نداشته باشد ولی متاسفانه رخ داده باشد.
تحول علمی هم ممکن است در جهات مختلف مثلا در فلسفه در کلام یا تفسیر در فلسفه های مضاف و یا در فقه و یا فلسفه فقه باشد.
من معتقدم مرحوم امام تمدن اسلام را تمدن فقه میدانست  و فقه را شرط کافی نمی د انست ولی گرانیگاه قرار می داد لذا دوست دارم در این فرصت کوتاه به این موضوع بپردازم که تحولاتی که در فقه و پیرا فقه روی داده است را بحث کنم .
پس موضوع دقیق بحث من این شد: 
«امام خمینی و تحول متکامل در چهل و چهارساله اخیر (از سال 57) در آموزش ، پژوهش، با محوریت فقه و پیرافقه ».
اگر قرار باشد لیست کسانی را که در این تحول دخالت داشتند، بیان کنیم، شکی نیست که اسم اولین کسی را که باید نام ببریم مرحوم امام خمینی است.
دوست دارم هم نگاه آسیب شناسی هم آینده پژوهی به بحث داشته باشیم .....
پیشرانهای تعمیق و تکمیل فقه را هم می خواهیم در این فرصت صحبت کنیم.
البته به هر حال رئوس مطالب بیان می شودو این نیست که ما بگوییم این است و غیر این نیست اما به هر حال امیدواریم مطالب مفیدی باشد.
از نظر علمی ، آموزشی و پژوهشی اگر بنده بخواهم روی نکته ای بایستم و روز قیامت هم از عهده اش بر آیم، ادعا می کنم که تحول امیدوار کننده ای رخ داده است.
شما بحث فلسفه فقه را نگاه کنید ...ما قبل از چهل و چهار سال گذشته چیزی به اسم فلسفه فقه نداریم به طور کارتون خواب ،نانهادینه ، استطراد، بمناسبت،باری به هر جهت نامی به اسم فلسفه فقه هست اما چیزی که امروز ما نام آن را فلسفه فقه می گذاریم ابعاد آن متفاوت است .
بحث گستره شریعت که زیر مجموعه این جریان است به دوران فضل بن شاذان برمیگردد که آن موقع می گفتند: درست است که ما بگوییم لا سیاسة الا ما وافق الشرع و یا درست نیست ؟ دعواهایی بوده که ذیل گستره شریعت معنا می شود .
یکی از اختلافات اساسی دردوران مشروطه بین مشروعه خواهان و مشروطه طلبان بر سر همین گستره شریعت بوده است .مشروعه طلبان میگفتند ما همه چیز داریم لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین ؛ مجلس برای چه میخواهیم؟ قانون برای چه می خواهیم؟در حالی که مشروطه خواهان می گفتند که ما امور شرعی و عرفی داریم و امور عرفی را باید از غیر شرع بگیریم ....و از قوانین کشورهای دیگر استنتاج کنیم و......
و بعد هم این زمزمه عدم مخالفت کافی است و موافقت لازم نیست ....از ان موقع پیدا شده و خیلی هم قابل دفاع نیست . الان هم می بینیم که بحثهای زیادی در این باره صورت می گیرد ؛ بحث ظرفیتهای فقه کارهایی دراین باره و از این زاویه انجام شده است.ما می بینیم که بحثهایی از این دست دراین دوران مطرح می شود و نهادینه هم بحث می شود.
الان سه دهه هست که فلسفه فقه جای خودش را باز کرده  و دارد بحث میشود.
استادی داشتیم که ایشان الان هم در قید حیاتند مطلبی را به گونه ای منتقدانه از شیخ انصاری مطرح می کردند که شیخ انصاری در بحث اقتنای صور مجسمه 9 دلیل برای منع می آورد و 6دلیل هم برای جواز می آورد آخر کا ر هم میگوید المستفاد من مجموع ما ذکرنا این است که قائل به جواز شویم آن هم با کراهت ... صحبت بر سر این است که این چه مدل بحثی است؟
شما حاشیه ایروانی را ببینید بسیاری از جاها شاکی است و به شیخ می گوید شما در اصول اجماع را رد می کنید و بعد می آیید د رفقه از آن استفاده می کنید.
بحث این است که آن زمان این گونه بحثهای متدیک نبود واستادما هم در خصوص  روش شیخ توجیه نبود ....و وقتی ایشان (استاد ما) به الانصاف رسید من به ایشان گفتم که اینجا انصاف چه کاره است؟ که ایشان به شوخی گفته بود مگر نشنیدی که شیخ ادله اربعه را با انصاف خمسه قرار داده است!...
در صورتی که اگر بحثهای روش شناسانه انجام شده بود ما میدیدیم که در پازل فقاهت شیخ، چقدر انصاف جا دارد ولی در شیوه آقای نایینی یا آقای خویی که بیشتر ریاضی است، صغرایی کبرایی و نتیجه ای، فکر می کنند این گونه بحثها محلی از اعراب ندارد و نمی گنجد ...
امروزه بحثهای زیادی در روش شناسی دارد صورت می گیرد البته بگذرم از این که گاهی سوگمندانه دست کسانی می افتد این بحثها که این اشخاص سر رشته ای از این کار ندارند و به عبارتی مال این کار نیستند...
سوگمندانه حجاب مشمئز کننده معاصرت نمی گذارد یک سری مسائل دیده شود...
به این معنا که کارهای بسیاری در این زمینه ها صورت می گیرد اما دیده نمی شود و قضاوت بر عدم تحقق این امور در حوزه می شود که البته صحیح نیست مثلا برخی در تریبون ها ادعا میکنند که استاد مطهری تحولات بسیاری را انجام داد اما بعد از ایشان چه شد؟ که البته سخن صحیحی نیست مثل این می ماند که طرف رفته گشته و همه زوایا و جوانب را دیده و قضاوت می کند که همه چیز راکد شده و دیگر از تحول خبری نیست که کار و سخن صحیحی البته نیست .سوال این است که چرا این حجاب معاصرت هست که نمی گذارد تحولاتی را که رخ داده و کسانی که باعث این تحولات هستند دیده شوند و کسانی را که نوآوری دارند را نمی بنییم؟!
بسیاری از کارهای ارزشمند تحقیقی در موضوعات جدید انجام شده این ها همه دیده نمیشود؛ اما برخی صرفا دنبال این هستند که یک جمله ای را از محقق اصفهانی پیدا کنند و آن را بیاورند و بیان کنند ... 
واقعیت این حجاب معاصرت، این تحول امیدوار کننده را تحت الشعاع قرار داده است.
شاید برای برخی بزرگواران این سخن تکراری باشد اما به هر حال باید یک فکری کرد.
در کرسی های نظریه پردازی بحث هایی از جمله تولیدنظریه مطرح است و بنده هم با توجه به مسئولیتی که در حوزه علوم نقلی دارم، اذعان می کنم که حوزه در این زمینه ها پیشتاز است و در بیان این حرف ذره ای تعصب نیست.
نوآوری ها نظریه پردازیها و نقدهایی که می آید و بررسی می شود؛ اما مصرف این نظریه ها [هنوز به شکل مطلوب] نیست...
بحث را از این زاویه دنبال می کنیم که آیا میدانید که یک کتاب چه فرایندهایی را باید طی کند که عنوان کتاب سال را به خود اختصاص دهد؟زحمات ، نوآوری ها ،تطورات گوناگون نظری و ...که باید ملحوظ نظر قرار گیرد ..
و صرفا نباید مدعا شویم که نوآوری صرفا تا زمان خاصی بوده و بعد متوقف شده است.
البته این هم جای انتقاد دارد که معمولا به نوعی بی مهری می شود به جهات مختلف در مراسماتی که برای گرامیداشت و انتخاب کتاب سال حوزه برگزار می شود گاه شده فلان مقام دعوت میشود و معاون او شرکت می کند و یا صدا و سیمای ما در پوشش خبری آن و پخش آن در تلویزیون نوبت پخش خبر آنرا به عنوان آخرین خبر بعد از تمام خبرهای فلان و بهمان قرار میدهد که این ها همان جهات مختلف حجاب معاصرت است که اجاز نمیدهد به نوعی ابعاد ارزشمند کارهایی هم که هم اکنون در حال انجام است و حتی برخی مبتنی بر نوآوری هایی است به تمامه و کامل دیده شود و دراین باره حق مطلب ادا شود.
واقعیت این است که ما با حفره های تئوریک مواجهیم و بسیاری از این کتابها و نظریات جدید در واقع این حفره ها را پر می کنند ...این مسائل باید ناجانبدارانه بررسی و صحبت شود .
من حسب قولی که داده ام اشاره کنم به برخی از این آسیبها :
1. تکثیر شاخه ها و تراشیدن عناوین انتزاعی ؛
برخی وقتی از فقه سینما صحبت می کنند صرفا تصور میکنند که این جا فقه این مقدار حرف دارد که بگوید فلان خانم باید تا مچ دست و ..بدن را بپوشاند و.........سوال این است که مگر این خانم قصابی هم که می رود غیر از این، باید پوشش داشته باشد؟ (تلقی ناصحیحی از مباحث داشتن )منظور فقه سینما است که باید دید اصلا این گونه بحثها جایگاهی در فقه دارد؟!
به هر حال وقتی از مباحث انتزاعی هم صحبت می کنیم باید عنوانی باشد که جایگاهی در فقه داشته باشد.مثل فقه سیاسی یا فقه هنر ...(نه هر عنوانی و هر مبحثی؛ آن هم با هر برداشتی)
2. کشاندن فقه به حوزه های نامرتبط ؛ 
فقه باید حریمش رعایت شود .من صحبتی را قبلا داشتم که انعکاس خبری هم داشت در خبرگزاری ها و آن سخن این بود که امروزه بار اضافه بر دوش فقه گذاشته شده است.اگر بار اضافه بگذاریم مشکلی که بعدا پیش خواهد آمد این است که چنان چه مشکلی پیش آمد همه ناکامی ها به حساب فقه گذاشته می شود. باید دید آیا فلان مبحث جزء گستره شریعت است یا نه اگر نیست چرا ما برای آن فقه درست می کنیم؟!
3. عهده‌داری نامرتبطان با این ساحت‌ها ؛
اصول فقه قوی آشنایی با تراث گذشتگان شرط لازم است نه شرط کافی ؛ما امروزه شرط لازم را گذاشته ایم جای شرط کافی ....مثلا افرادی عهده دار کار می شوند که گفتمان این کار را ندارند!!
کسانی باید عهده دار بحث تحول شوند ونظام به کار بدهندکه گفتمان این کار را داشته باشند .
4. عدم خلق ابزارهای مناسب ؛
ما ممکن است تراث گذشتگان را ابزار مناسب بدانیم اما ابزار کافی نیست؛ چه بسا که در برخی ساحتهاباید مسائلی امروزه به اصول فقه اضافه شود.
معتقدم در اصول فقه گاهی مباحث زائد هست اما مسائل زائد نیست و بسیاری از مسائل باید اضافه شود.
من مثالی میزنم؛ شئون معصوم در اصدار نصوص را ما چقدر کار کرده ایم؟و یا حتی قرآن ... ما فقط مطلبی را از امام خمینی داریم که ایشان سه شأن را مطرح می کند ؛ حال اگر کسی این شئون و تعدادآن ها را به دوازده عدد برساند. 
ولی ما بسیاری از روایات و یا نصوص داریم که امام علیه السلام در آنها به عنوان یک مصلح و یا حاکم یا قاضی یا ....ظاهر می شود ...
مثلاموضع گیری امام علیه السلام در بحث کفالت  از این زاویه که امام در این جا در شان یک مصلح ظاهر می شوند واین مطلب را بیان می کنند قابل توجیه است و الا برای امام شئون دیگری هم هست که در کتاب فقه ومصلحت بیان شده و منظور این است که چه بسا همچنان مسائلی است که باید به اصول فقه اضافه شود از جمله این گونه مسائل.
از سویی باید مواظب بود و بحث ها باید مهار شده باشد و بی توجه به تراث نشویم و از سویی تخته بند زمان و مکان کردن مباحث هم کار صحیحی نیست ....
موضوع دیگر این که نوع نگاه را باید اصلاح کرد؛ یکی از آقایان مصاحبه ای دارد و عنوان کرده ما با اصول عملیه می توانیم نوددرصد جامعه را اداره کنیم!
واقعا این است؟ما با فقه عذر می خواهیم نظام ارائه دهیم؟!نظام سیاسی و یا نظام اقتصادی ...؟
گر چه من معتقدم ما نظام داریم ... در بین نظامهای سیاسی ؛کاپیتالیستی یا سوسیالیستی و یا التقاطی و...
به نظر من برای خلق کارهای مناسب ابزارهای مناسب لازم داریم .
به نظر من هر چه داریم شرط لازم هست اما شرط کافی نیست.
و مطلب دیگر در خصوص فقه جواهری هم این که ، اگر فقه جواهری به معنای انضباط فقهی و یا حفاظت از تراث باشد این پایایی فقاهت را تضمین می کند در حالی که ما دو چیز می خواهیم هم پایا باشد هم پویا باشد .
و یا این که نه هنوز باید کار شود و  باید دفتر دوم و سوم در اصول فقه نوشته شود و یا بحثهای روش شناسانه انجام شود یا بحثهایی با عنوان شناخت ظرفیتهای درون اسناد فقه مطرح شود، تا به نتیجه برسیم .
در فقه کار بسیار انجام شده اما باز هم فقه نیاز دارد به توسیع، تکمیل و تعمیق ... این واژه ها هم براساس آرایه ادبی تنظیم نشده بلکه هر کدام بار خاص خود را دارد.

برای شنیدن صوت کلیک کنید

۴۵۵ بازدید