header

خارج فقه القضا (99-1400)

جلسه 58
  • در تاریخ ۰۴ بهمن ۱۳۹۹
چکیده نکات

اخلاق
آناکرونیسم
زمان پریشی
حدیث غربله
پاسخ به چند شبهه
شبهه در تمسک به ادله عدم فحص در شبهات موضوعیه

صفحات : 305

متن پیاده سازی شده جلسه پنجاه و هشتم خارج فقه القضا 4 بهمن 1399

بسم الله الرحمن الرحیم
جواز یا لزوم جستجو در شبهات موضوعیه

لا یکون فرجنا حتی تغربلوا ثم تغربلوا ثم تغربلوا حتی یذهب الکدر و یبقی الصفو
یک اصطلاحی است به نام آناک رو نیزم (Anachronism)، ترجمه که به فارسی می شود، ترجمه می شود به: زمان پریشی، نابهنگامی، زمان پریشی، نابهنگامی یک مغالطه است، مغالطه ای که شخصی، یا جریانی یا رسانه ای رفتار یک فردی مربوط به تاریخ گذشته یا یک رویدادی یا حتی یک سخنی را از گذشته یا از یک مکان خاص می آورد مطابق با ارزش های زمان فعلی یا مکان خاص یا فرهنگ خاص ارزیابی می کند و این باعث می شود که اشکالاتی به وجود بیاید مثلا ازدواج با تفاوت سنی زیاد مخصوصا اگر زن کوچکتر باشد و مرد بزرگتر باشد مثلا یک مرد شصت ساله ازدواج کند با یک زن بیست ساله، امروزه این را حداقل در برخی از فرهنگ ها مثل ایران بد می دانند و می گویند فلانی رفته است با کوچکتر از دختر خودش ازدواج کرده است حال اگر زن دوم باشد بدتر اما وقتی که می رویم در برخی از فرهنگ های دیگر حتی امروز یا مثلا می رویم به زمان های گذشته می بینیم اصلا این کار یک هنجار بوده است، ازدواج با تفاوت سنی زیاد. جناب عبدالمطلب رفت برای عبدالله زن بگیرد، برای خودش هم یک زن گرفت. هاله خانم همسر عبدالمطلب است. من نمی دانم هاله چند سال داشته که همسر عبدالمطلب شده است ولی جناب عبدالمطلب بنابه نقل برخی از تاریخ ها که البته من دفاع نمی کنم در سنین حدود صد و ده سالگی بوده است و بنا به تاریخی دیگر در دهه هفتاد عمرش یعنی بالای هفتاد سال داشته است چون ایشان ده پسر داشته که آخرین آن ها عبدالله بوده است و شاید آخرین فرزند  او هم بوده است طبیعتا خیلی تفاوت سنی باید باشد بین عبدالمطلب و عبدالله، ایشان وقتی می رود برای عبدالله بیست و چند ساله ی خودش آمنه را خواستگاری کند یکی هم برای خودش گرفته است. یعنی اینقدر امر ازدواج آسان بوده که این ملاحظات نمی شده است مثل کسی که می رود برای خانمش یک انگشتر بگیرد خوشش می آید یک انگشتر هم برای خودش می خرد، اگر بخواهیم کار عبدالمطلب را ارزیابی کنیم و بدهیم دست سایت ها که بیایید ببینید اجداد پیامبر کذا و کذا، لذا در مورد پیامبر همین اشکال را می گیرند که پیامبر اسلام با عایشه در فلان سن ازدواج کرده اند بعد پاسخ داده می شود که عایشه نه ساله نبوده، ده ساله نبوده است، هیجده ساله بوده یا مطرح ازدواج های پیامبر را مطرح می کنند که گاهی اهداف دیگر به دنبالش بوده است نه بحث ارضای جنسی که شواهد زیادی هم این مطلب را تأیید می کند ولی طبق بیان ما اصلا نیازی به این پاسخ ها نیست، در آن زمان ناهنجار نبوده است، قبح این کارها هم مثل قبح ظلم نیست که ذاتی باشد، یعنی اگر در یک جامعه ازدواج یک امر کاملا عادی باشد، و همه این کار را بکنند، آن دفاع ها را هم که نکنیم که البته می شود در جای خودش آن ها را هم مطرح کنیم ازدواج های پیامبر شواهد زیادی دارد که سیاسی بوده است، وسیله ای برای تبلیغ بوده است اما نیازی به آن ها نیست. حال نگاه کنید چقدر سایت ها و امواج ضلال این مسأله را به عنوان یک اشکال بر پیامبر عظیم الشأن می گیرند، این براساس همان زمان پریشی است. شما چه حق دارید یک پدیده را در 1400 سال پیش بیاورید و در زمان حال ارزیابی کنید و بعد بگویید کذا و کذا ب همین خاطر ما در مثل احکام اسلام هم می گوییم داوری ها باید مبتلا به زمان پریشی نشود و بحث احکام ثابت و احکام متغیر مطرح می شود. یا در همین رابطه با ازدواج دختر دادن به کسی یا دختر گرفتن از او، در یک جامعه ای که ازدواج یک نگاه مرام گرایانه به آن می شود در این جا اگر کسی مثلا دختری به کسی بدهد نشان از عدم اختلاف و وفاق کامل با آن طایفه است و لذا ما خیلی راحت در محاوراتمان می گوییم ما نمی توانیم از فلان طایفه دختر بگیریم چون اختلاف سلیقه داریم یا نمی توانیم دختر بدهیم؛ گاهی به خاطر یک اختلاف سیاسی ازدواج منجر به طلاق می شود. اما در جامعه ای که مرد آن می رود در دهه هفتاد عمرش یعنی بالای هفتاد سال می رود ازدواج می کند و حتی ممکن است یک دختر بیست ساله و هیجده ساله بگیرد، در این جا معلوم است به ازدواج نگاه ایدئولوژیک نمی کنند. و لذا اگر ازدواجی صورت گرفت دلیل بر این نیست که آن شخص مورد تأیید پدر دختر بوده است یا بالعکس. من نمی خواهم وارد بحث های اختلاف انگیز بشوم بلکه می خواهم رفع شبهه بکنم چون گاهی اوقات طرف یک ادعا می کند سکوت می کند اما گاهی یک ادعا می کند و بعد هجمه می کند به طرف مقابل. من می گویم شما مطلبتان را بگویید اما وقتی می خواهید روی این مطلب بار کنید برخی از مسائل را که در آن ها تحریف تاریخ است دیگر نمی شود سکوت کرد. این که ما بگوییم از اهل بیت دختری در فلان خانواده بوده یا فلان شخص دخترش را به فلان شخصیت داده است پس آن ها باهم اختلاف نداشته اند، پس آن ها باهم دعوا نداشته اند، رفتارهای هم را قبول داشته اند، اگر امیر المؤمنین قبول نداشتند رفتار برخی از خلفا را چرا به برخی از آن ها دختر داده اند؟ این شما شیعیان هستید که آتش اختلاف و شقاق را روشن می کنید و الا آن ها خلفا را قبول داشته اند، کاملا روال عادی بوده است، بعد ما پاسخ بدهیم که این ازدواج صورت نگرفته است، یا ام کلثومی که مثلا زن خلیفه ی دوم بوده ربیبه ی حضرت امیر بوده یا به اجبار بوده بعد او هم رد کند؛ اگر از این راه وارد شویم که باید دید مقوله ی ازدواج در آن زمان یک مقوله ایدئولوژیک بوده، مرام پشتش بوده، با این نگاه نگاه می شده یا یک امر عادی بوده؟ اگر اینطور بوده بر فرض که ثابت شود که از خانواده ی اهل بیت یک نفر در خانواده ی فلان خلیفه بوده نمی توان چیزی بر آن بار کنیم لا اقل ادعا را اگر کردند بعد از آن سکوت کنند نه این که بعد از آن هجمه کنند به شیعیان به عالمان به کتاب ها به تراث شیعه و بعد به عنوان یک شبهه مطرح کنند، این جاست که انسان احساس می کند اگر توضیح ندهد یک تراث از بین می رود. ثابت کنید که ازدواج در صدر اسلام یک امر ایدئولوژیک بوده یعنی یک نگاه و دیدگاه ایدئولوژیک داشته تا بعد شبهه اتان قابل مطرح کردن باشد. اگر به این نکته توجه کنید می بینید برخی از شبهات به هم می ریزد، مثال سوم بحث نام گذاری است. تا نگاه می کنی به برخی از سایت ها و کانال ها مطرح می کنند نام گذاری فرزندان اهل بیت را به نام برخی از خلفا. امروزه، آن هم در جامعه ی ایران به نام گذاری یک نگاه ایدئولوژیک می شود یعنی شما حاضر نیستید فرزندتان را به بدنامان تاریخ الا یک موارد استثنایی آن هم به جهاتی نام گذاری کنید ولی در صدر اسلام حتی الآن عرب ها روی نام گذاری نگاه ایدئولوژیک نداشته اند یا حتی گذشتگان ما بر روی نام گذاری شهرها، محلات نگاه ایدئولوژیک نمی کردند. عرب ها همین الآن هم بر روی اسم گذاری نگاه ایدئولوژیک ندارند، معاویه یعنی سگ ماده، توله ی روباه اما همین شخص که صحبت می کند در فارسی اسم بچه اش را توله ی روباه نمی گذارد، خروف که در زبان عربی داریم یعنی میش، ثعلب از نحاة معروف، فهد یعنی یوزپلنگ یکی از شعرای معروف کلیب بن یربوع سگ کوچولوی فرزند موش دوپا، اینطور بوده، پشتش ایدئولوژی نبوده ولی الآن هست، شما می خواهی از نام گذاری آن زمان چه استفاده ای بکنی؟ بگویی چون ما کسی را که با او مخالف هستیم اسمش را روی فرزندمان نمی گذاریم پس اگر امیرالمؤمنین اسم بچه اش را به نام برخی از خلفا گذاشته است معلوم است قبول داشته، معلوم است اختلافی نبوده است و ما اگر الآن یاد نمی کنیم بی انصافی می کنیم؟ در حالی که اینطور نیست. تمام این ها از یک جا هست و آن هم زمان پریشی است. این مطلب در فقه هم مهم است. وقتی می خواهیم یک حادثه را تحلیل کنیم باید با آن فضا تحلیل کنیم و لذا همین تحلیل ممکن است ما در برخی از فتاوا تجدید نظر کنیم یعنی بحث فتوا باید ملاحظه شود ممکن است در برخی از مسائل خانواده و ازدواج، حقوق زن و مرد به خاطر همین که ماهیت ازدواج عوض شده و تغییر کرده، لازم باشد که تغییراتی داده شود. فقیه نباید دچار زمان پریشی بشود یا کسانی که می خواهند اشکال کنند. کشاندن یک فتوا که برای زمان تقابل است برای زمانی که ما فکر می کنیم تعامل جواب می دهد متفاوت است، فقه تقابل، فقه تعامل.
حدیثی که خواندم حدیث عجیبی است، یک زمانی در دوران امام باقر ع یک دفعه مطرح شده که مهدی می خواهد بیاید، چون مهدی موعود یک فرهنگ بود و پیامبر نام برده بودند حتی برخی اسم فرزندشان را مهدی می گذاشتند که اگر زمانی زمینه فراهم شد از او استفاده کنند، جابر بن یزید جعفی یک انسان ماجراجویی است و می گوید متی یکون فرجکم؟ این فرجی که پیامبر بشارتش را دادند و ... کی است؟ حضرت فرمودند هیهات حالا نیست، لایکون فرجکم حتی تغربلوا، باید غربال بشوید، مثل گندم را که غربال می کنند، من نمی خواهم بگویم الآن دوران ظهور است، اشتباه می کنند کسانی که به نوعی زمان تعیین می کنند اما این تغربلوا الآن آمده است، امواج ضلال آمده است، یکی از ابزارهای امواج ضلال استفاده از زمان پریشی است. پاسخ این ها هم همین توجه به اقتضائات زمان و مکان است که این واقعه را باید در کانتکس خودش تحلیل کرد. بنابر این باید دقت کرد، فرهنگ را توجه کرد، مکان را توجه کرد. فقط این مطلب اصلش حق است و شبهات را جواب می دهد اما باید توجه کرد که نباید هم ابزاری بشود در عصری کردن و تاریخ مند کردن احکام الهی، بعد احکام را تخت بند زمان و مکان کنیم و سریع بگوییم این احکام برای آن زمان بوده است، این غلط است. 
بسم الله الرحمن الرحیم
گفته شد که در کلام آقای معرفت (البته اصلش از شیخ انصاری است) آمده است که فحص در شبهات موضوعیه لازم نیست.
نکته ای که در این جا هست این است که ما در شبهات موضوعیه اگر بخواهیم فحص نکنیم باید شبهه صادق باشد، اگر شبهه صادق نبود یا مشکوک بود می شود تمسک به عام در شبهه ی مصداقیه ی خودش، یک تمسک به عام داریم در شبهه ی مصداقیه ی مخصص، این تمسک خیلی بی بنیان نیست اما یک تمسک به عام در شبهه مصداقیه خودش داریم که هیچ وجهی ندارد مثل این که من به اکرم العلما تمسک کنم برای لزوم اکرام زید در حالی که نمی دانم زید عالم است یا نه. حال ما یک حکمی داریم در شبهات موضوعیه فحص لازم نیست، مثلا یک کسی شبهه دارد صبح شده است یا نه که دیگر غذا نخورد، می تواند نگاه به ساعت نکند، اصلا نگاه به ساعت نکند، بگوید من استصحاب می کنم، شبهه دارم، می گویند یا فلان به ساعت نگاه کن، اگر ساعت فلان شده باشد دیگر اذان شده است و این اصلا شبهه نیست؛ اینجاست که برخی گفته اند در این جا تمسک به اطلاق کلام نمی شود
ثم الکلام فی انه هل یجری الاصل فی موارد الشبهه قبل الفحص ام لا فالتمسک بالاطلاق مع فرض الشک فی صدق الشبهه با وجود در صدق شبهه، زمانی شک می کنیم شبهه صادق است یا نه که با اندک فحصی بشود شبهه را برطرف کرد تمسک بالعام فی شبهة مصداقیة، تمسک به عام است، عامی که می گوید برائت جاری کن، اصل حلیت جاری کن و ... اسباب علم فراهم است و به راحتی می تواند بفهمد، در این جا دیگر نمی توانیم تمسک کنیم لذا اگر کسی شک در استطاعت می کند می تواند حساب کند و دفترش را بررسی کند، نمی تواند برائت جاری کند چون صدق شبهه نمی کند ولو استصحاب مخالف داشته باشد، چون اسباب علم فراهم است نمی توانیم بگوییم شک دارد. علما که در شبهات حکمیه می گویند باید فحص کند برای این است که می گویند جاهل معذور نیست، بشیند و بگوید رفع ما لا یعلمون، این اگر در شبهات حکمیه جاری است در شبهات موضوعیه هم جاری است.
این حرف هایی که مرحوم آقای معرفت می زند مخالف کلام خیلی از علما است.
الحمد لله رب العالمین

۶۰۰ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

اخلاق
آناکرونیسم
زمان پریشی
حدیث غربله
پاسخ به چند شبهه
شبهه در تمسک به ادله عدم فحص در شبهات موضوعیه