header

فقه هنر (1400-1401) - فلسفه فقه هنر

جلسه 10
  • در تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۰
چکیده نکات

توضیح کارکرد گرایی و اسم گرایی
وجود نشانه هایی از هردو در نصوص دینی و فقه (آرای فقیهان)
اسم گرایی و کارکرد گرایی به عنوان دو روش اجتهاد جدا از هم که هرکدام طرفدارانی داشته باشد نیست.
بلکه رگه هایی از هردو رفتار گاه در اجتهاد یک فقیه دیده میشود.
شیخ انصاری، محقق خراسانی و محقق نایینی با اشاراتی که دارند وارد این بحث شده اند.
شیخ انصاری عروض عوارض بر موضوعات احکام را از سه حال خارج نمیداند :
1. موردی که اگرچه باعث تغییر نام میشود ولی عرف عروض را مانع اجرای حکم بر پدیده ای که نام جدید دارد نمیبیند.
2. مورد دوم حکم را جاری میکند در موضوع جدید لکن به کمک استصحاب
3. مورد سوم که از استصحاب نیز کاری برنمی‌آید.
آنچه در کل از رفتار فقها استفاده میشود اصالت اسم گرایی است.

بسم الله الرحمن الرحیم 
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین 
اسم گرایی و کارکرد گرایی در فقه؛ به ویژه در فقه هنر 
بنا داریم به عنوان مورد هفتم و آخرین مورد در خصوص فقه هنر را بیان کنیم  و آن عبارت است از : کارکردگرایی و اسم گرایی در فقه 
ما گفتیم هم د ر ادله شرعی هم درکلمات علما و جالب این است که از هر دو رگه دیده میشود یک تعیناتی داریم که از ان اسم گرایی در می آید و تعیناتی هم داریم که کارکرد گرایی از آن برداشت می شود اگر تعینات اصلی برمبنای اسم گرایی بود یا برعکس خیلی راحت بودیم ولی می بینیم این طور نیست؛ گاهی بر مبنای اسم گرایی است و گاه بر مبنای کارکرد گرایی است؛ از ابتدای کتاب الطهاره که شما نگاه کنید رگه هایی از هر دو نگرش را می بینید .
این نکته هم هست که ما نباید از اصطلاح «دو روش فقهی» نام ببریم ...بحث این است که فقهای ما گاه دنبال اسم را گرفتند و گاه دنبال کارکرد را گرفتند ...والبته این ،کار را سنگین می کند ....و مهم این است که ببینیم فقهای ما چگونه این دو را با هم جمع کردند....
اگر کسی این مطلب را موضوع یک پژوهش یا پایان نامه قرار دهد بسیار ارزشمند است ....
سوال این است که تا چه پایه باید دنبال اسم باشیم یا تا چه پایه باید دنبال کارکرد باشیم....؟
مثالی که در جلسات قبل زدیم «شتر»و «حُلّه» بود که به عنوان دیه مطرح شده بودند در احادیث، اما الان می بینیم آن کارکرد وارزش  و گذشته ندارند که همچنان آن ها را معیار قرار دهیم  و بر آن تاکید کنیم ...
و یا فرایند تولید حله چون با دست بود لذا پارچه بسیار ارزشمند بود اما الان که کارخانجات مختلف در زمانی کوتاه بیشترین متراژ را از هر پارچه می بافد، می بینیم که آن ارزش گذشته را ندارد ...
من در خصوص این موضوع نظر سه نفر از علما را آوردم ؛ یکی شیخ انصاری و دیگری آخوند خراسانی و دیگر مرحوم نائینی است ...
شیخ می فرماید : (فرائد الاصول ،ج3، از ص 300 تا 302) تغییری که عارض بر موضوعات می شود، (عرضی، عارض شود) مثل: آب، بخار شود یا سگ نمک شود؛ یا در مثال ما شتر کارکردش را از دست بدهد...ایشان می گوید که این تغییرات از سه حال خارج نیست: قسم اول ، تغییری است که هر چند موجب تغییر نام می شود لکن به دلیل سطحی بودن تغییر، عرف مخاطب نص، حکم متعلق به عنوان اول را عارض بر عنوان دوم می بیند.(مثال انگور و کشمش)
لکن گاه تغییر در حدی است که پای شک به میان می آید .و کار را با استصحاب تمام می کند .چنان چه گاه این همانی موضوع به هم می خورد و از استصحاب هم کاری بر نمی آید ...
یک شتر حجاز ، برابری می کرده با دو گاو یا ده تا گوسفند ولی آیا الان هم همین طو راست؟!
سوال این است که شیخ اسم گرایی را تبلیغ می کند یا کارکردگرایی را؟
اگر با این سه چهار خطی که گفتم بخواهیم قضاوت کنیم سخت است ..
شیخ هم بحث الاحکام تدور مدار الاسماء هم الاحکام تدور مدار الواقع را بیان میکند 
او می گوید :
• و مما ذكرنا : يظهر أن معنى قولهم ( الاحكام تدور مدار الاسماء ) ، أنها تدور مدار أسماء موضوعاتها التي هي المعيار في وجودها و عدمها . فإذا قال الشارع : ( العنب حلال ) ، فإذ ثبت كون الموضوع هو مسمى هذا الاسم دار الحكم مداره ، فينتفي عند صيرورته زبيبا . أما إذا علم من العرف أو غيره أن الموضوع هو الكلي الموجود في العنب المشترك بينه و بين الزبيب أو بينهما و بين العصير دار الحكم مداره أيضا....
ایشان می خواهد بگوید گاهی وقتها اسم عوض می شود اما حکم عوض نمی شود...شیخ انصاری از این که الاحکام تدور مدار الاسماء را می آورد معلوم است که دارد از این نهاد هم استفاده می کند اما از آن طرف هم توسعه میدهد (این بود که گفتم این ها دو روش جداگانه نیستند )
این فقیه هست که میگوید اگر موضوع عوض شود، من حکم را نمی برم و اگر موضوع عوض شود ولو اسم عوض نشود من حکم را نمی برم ...آقای آخوند هم همین سخن را دارد ...ایشان در درر الفوائد(حاشیه بر فرائد ) ص387.....
آقای نائینی را دنبال کنید در فوائد الاصول کاظمی ج 4که تقریرات درس ایشان است ص458تا 460این سه صفحه را ببینید...
این بزرگواران ، اینها اصالت را به اسم گرایی میدهند ....یعنی اگر حکمی تعلق گرفت به یک موضوعی  این ها می گویند تا این اسم صادق است حکم هم هست ؛ نه میتوانید بی جهت آن را مضیق کنید نه بی جهت موسع...اگر مضیقش کنید می شود قیاس ..
پس اصل اول بر اسم گرایی است ...ولی راه را نبستند ...
حالا جایی که بایددقت شود  ،میشود اما متاسفانه برخی مواقع در این موارد دقت نمی شود...
متاسفانه برخی مواقع حرفهای بی ربط هم زده می شود اما این وسط حرفهای درست هم شهید می شود.مثلا کسی زمانی پیکان را معادل با شتر گرفته بود که این حرفها درست نیست.... در حالی که ما روایات متعدد داریم که از صد شتر یا دویست گاو نام برده است ...یا معادل صد شتر هزار گوسفند ....مشکل این است که کارکرد شتر تغییر یافته است ...آیا بازهم روی صد شتر باید متمرکز بود؟!!یا حرفی که برخی زده بودند که به جای حله یمانی ما بگوییم کت و شلوار..!!این را باید دانست که قانونگذار حکیم هیچگاه نمی آید چیزهای ناموزون کنار هم بچیند...بعد هم صرف ایران را نباید در نظر گرفت اسلام که فقط متعلق به ایران نیست.

الحمد لله رب العالمین

۵۹۱ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

توضیح کارکرد گرایی و اسم گرایی
وجود نشانه هایی از هردو در نصوص دینی و فقه (آرای فقیهان)
اسم گرایی و کارکرد گرایی به عنوان دو روش اجتهاد جدا از هم که هرکدام طرفدارانی داشته باشد نیست.
بلکه رگه هایی از هردو رفتار گاه در اجتهاد یک فقیه دیده میشود.
شیخ انصاری، محقق خراسانی و محقق نایینی با اشاراتی که دارند وارد این بحث شده اند.
شیخ انصاری عروض عوارض بر موضوعات احکام را از سه حال خارج نمیداند :
1. موردی که اگرچه باعث تغییر نام میشود ولی عرف عروض را مانع اجرای حکم بر پدیده ای که نام جدید دارد نمیبیند.
2. مورد دوم حکم را جاری میکند در موضوع جدید لکن به کمک استصحاب
3. مورد سوم که از استصحاب نیز کاری برنمی‌آید.
آنچه در کل از رفتار فقها استفاده میشود اصالت اسم گرایی است.