header

خارج فقه القضاء (1400-1401) - خارج فقه القضاء (1400-1401)

جلسه 81
  • در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
چکیده نکات

روایات دال بر اعتبار وثوق در شاهد - روایات عبدالله بن مغیره، عمار بن مروان و علاء بن سیابه
نسبت مأخوذ در این روایات با عدالت فقهی نسبت عام و خاص من است. ناصحیح بودن ارجاع عام به خاص.
آیات و روایاتی که منشأ قول به اعتبار عدالت شده است.
آیاتی از قرآن - روایات: ابن ابی یعفور و معتبره صفار و صحیحه حمّاد و محمد بن مسلم.
استدلال به آیات مبتنی بر دو مقدمه است: 1. الغای خصوصیت 2. تفسیر عادل یا مرضی در آیه به عدالت فقهی. و با اختلال بر هر مقدمه استدلال عقیم می‌شود.


صفحات 445 و 446 : کلیک کنید

متن پیاده سازی شده جلسه هشتاد و یکم سال چهارم درس خارج فقه القضا 25 اردیبهشت ماه 1401

بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه نقل روایات شهادت شاهد؛
معتبره عبدالله بن مغیره از امام رضا علیه السلام؛ 
عَنْهُ عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عله السلام رَجُلٌ طَلَّقَ امْرَأَتَهُ وَ أَشْهَدَ شَاهِدَيْنِ نَاصِبِيَّيْنِ قَالَ كُلُ‏ مَنْ‏ وُلِدَ عَلَى‏ الْفِطْرَةِ وَ عُرِفَ بِصَلَاحٍ فِي نَفْسِهِ جَازَتْ شَهَادَتُهُ.
اگر طلاق بدهد و دو شاهد ناصبی بگیرد برای شهادت طلاق آیا صحیح است؟ حضرت فرمودند: هر کسی بر فطرت انسانی و اسلامی خود باشد و امین و سالم باشد شهادتش مقبول است و حال این که اصلا بحث ایمان و عدالت مطرح در فقه مورد بحث نیست.
حال باید بپرسیم چگونه شهادت طلاق‌های فعلی صورت می‌گیرد؟! با توجه به این که معنای عدالت در شاهد را فقهای معاصر نیز لازم می‌دانند؟
عمار بن مروان از امام علیه السلام؛ 
عَنْهُ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ‏ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام فِي الرَّجُلِ يَشْهَدُ لِابْنِهِ‏ (وَ الِابْنِ لِأَبِيهِ) وَ الرَّجُلِ لِامْرَأَتِهِ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِذَلِكَ إِذَا كَانَ‏ خَيِّراً الْحَدِيث‏. 
چون بحث ذی نفع بوده است جای سوال داشته و هو در کان؛ به الرّجل یا ابن یا شوهر به هر کدام برگردد، این‌ها به نیکی شناخته شده باشند و این مهم است که به نیکی شناخته باشند.
علاء بن سَیَابَه از امام صادق علیه السلام؛ 
عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مُوسَى النُّمَيْرِيِّ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَيَابَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ‏ شَهَادَةِ مَنْ‏ يَلْعَبُ‏ بِالْحَمَامِ(کبوتر باز)‏؟ فَقَالَ: لَا بَأْسَ إِذَا كَانَ لَا يُعْرَفُ بِفِسْقٍ.
گاه در محله معروف به غیر کبوتر بازی یعنی اعمال ناشایست نیز انجام می‌دهد! در این حالت شهادتش قبول نیست.
از شما فضلای درس سوال می‌کنم؟ جملات خوانده شده در روایات با عدالت فقهی چه نسبتی دارد؟! تباین و تساوی که نیست بلکه عام و خاص مطلق یا من وجه است. گرچه استاد محترم قائل بر مطلق هستند زیرا در روایات اعم نسبت به فقه است، چون هر عادلی عفیف و صائن و عرف منه الخیر هست ولی بر عکس همه‌ی این اوصاف تطبیق بر عادل فقهی نمی‌کند.
علماء و فقهاء جواب بدهند اگر عام و خاص ما این‌گونه باشد چطور از عام به خاص رسیدند؟! زیرا اگر عدالت را فقهی معنا نمودیم تمام این شهادات دادگاه‌ها در جمهوری اسلامی خلاف شرع است.
اگر کسی بگوید ناصبی در روایت فساد دارد؛ در جواب می‌گوییم: فساد اعتقادی دارد نه فقهی بنابراین مشکل ندارد.
بعد از بررسی‌های زیاد علت کلام فقهای معاصر بر معنای عدالت به معنای فقهی را متوجه شدیم؛ سه آیه و چهار روایت اشاره می‌کنیم البته روایات بیشتر می‌باشد.
آیات شریف؛  وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ... مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداء (سوره مبارکه بقره:282) برخی از ترضون عدالت فقهی را متوجه شدند، اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ (سوره مبارکه مائده:106)، وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُم‏  (سوره مبارکه طلاق:2) اگر بخواهیم به عدالت فقهی در متون تمسک کنیم و شاهد آن نیز این آیات شریفه باشد باید دو عمل انجام بدهیم؛ اول: الغاء خصوصیت مورد کنیم چون عدالت را در تمام امور بررسی می‌کنیم نه دِین و طلاق که مورد آیات مذکور است، دوم: عدالت در قرآن همان عدل فقهی مورد بحث فقهاء است، سوم: جواب ادله قبل.
نکته اجتهادی: اگر یک مورد از سه مورد یاد شده باطل گردد عدالت فقهی به این معنا هم کنار گذاشته می‌شود.
نکته تکمیل مطالعات: رساله عدالت شیخ انصاری را مطالعه بکنید در آخر مکاسب‌های قدیمی موجود است و الان نیز شاید جداگانه چاپ شده باشد.
اما نقل روایات مثبت عدالت فقهی؛
تنها روایت‌ی که عدالت را تعریف می‌کند روایت ابی یعفور است(آنقدر بزرگوار است که به امام عرض می‌کند: اگر انار را نصف نمایید و بفرمایید: نصف حلال و نصف دیگر حرام از شما قبول می‌کنم).
مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ النُّمَيْرِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام بِمَا تُعْرَفُ‏ عَدَالَةُ الرَّجُلِ‏ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ حَتَّى تُقْبَلَ شَهَادَتُهُ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ؟ قَالَ فَقَالَ: أَنْ تَعْرِفُوهُ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ الْكَفِّ عَنِ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ وَ الْيَدِ وَ اللِّسَانِ وَ يُعْرَفُ بِاجْتِنَابِ الْكَبَائِرِ الَّتِي أَوْعَدَ اللَّهُ عَلَيْهَا النَّارَ مِنْ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ الزِّنَا وَ الرِّبَا وَ عُقُوقِ الْوَالِدَيْنِ وَ الْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ(جهاد) وَ غَيْرِ ذَلِكَ وَ الدَّالُّ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ وَ السَّاتِرُ لِجَمِيعِ عُيُوبِهِ (خود همین بند آخر فهمش سخت است چگونه بفهمیم عیوبش را می‌پوشاند؟)حَتَّى يَحْرُمَ عَلَى الْمُسْلِمِينَ تَفْتِيشُ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ مِنْ عَثَرَاتِهِ وَ غِيبَتُهُ وَ يَجِبَ عَلَيْهِمْ تَوْلِيَتُهُ وَ إِظْهَارُ عَدَالَتِهِ فِي النَّاسِ التَّعَاهُدُ لِلصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ إِذَا وَاظَبَ عَلَيْهِنَّ وَ حَافَظَ مَوَاقِيتَهُنَّ بِإِحْضَارِ جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِينَ وَ..... 

۵۷۲ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

روایات دال بر اعتبار وثوق در شاهد - روایات عبدالله بن مغیره، عمار بن مروان و علاء بن سیابه
نسبت مأخوذ در این روایات با عدالت فقهی نسبت عام و خاص من است. ناصحیح بودن ارجاع عام به خاص.
آیات و روایاتی که منشأ قول به اعتبار عدالت شده است.
آیاتی از قرآن - روایات: ابن ابی یعفور و معتبره صفار و صحیحه حمّاد و محمد بن مسلم.
استدلال به آیات مبتنی بر دو مقدمه است: 1. الغای خصوصیت 2. تفسیر عادل یا مرضی در آیه به عدالت فقهی. و با اختلال بر هر مقدمه استدلال عقیم می‌شود.